به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در عصر قاجار و بهویژه عهد ناصری سنتها و آئینهای مذهبی فراگیر شدند و همین امر به زنان فرصتی داد که به رغم موانع فرهنگی، تمدنی و مذهبی به این عرصه وارد شوند. زنانی که بنا به دلایل فرهنگی، سیاسی و دینی کمتر امکان بروز و ظهور اجتماعی داشتند. مورخان و سفرنامهنویسانی که در دوره قاجار به ایران سفر کردند مطالب جالبی را درباره حضور و نقشآفرینی زنان در برگزاری مراسم عزاداری در آثار خود مکتوب کردهاند که در این گزارش به برخی از آنها میپردازیم.
علاقه زنان قاجاری به نمایش تعزیه
ساموئل گرین ویلر بنجامین در سفرنامه «ایران و ایرانیان» به حضور زنان در آیینهای محرم اشاره میکند و مینویسد: «در گوشه و کنار شهر خانوادههای متمول برای آن (تعزیه) هزینهها صرف میکردند و حتی برخی اموالشان را در این راه وقف میکردند. زنان به این نمایش مذهبی علاقه و وابستگی عمیقی داشتند و بیش از مردان حضور مییافتند.»
او درباره مکان اختصاص یافته به زنان در تکیه دولت نیز چنین مینویسد: «صحن تکیه را طوری ساخته بودند که نسبت به سکوی وسط آن شیب داشت، بهطوری که زنانی که عقبتر نشسته بودند بدون مانع و ناراحتی بتوانند تعزیهخوانان را روی سکو مشاهده کنند.»
دوستعلیخان معیرالممالک در کتاب «یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدینشاه» درباره علاقه یکی از زنان شاه بر برگزاری تعزیه مینویسد: «انیسالدوله، سوگلی و بانوی اول حرم، از جمله زنانی بود که در برقراری تعزیه بسیار مجد و علاقهمند بود. وی به همراه شکوهالسلطنه، مادر مظفرالدینشاه، در حیات و تالار جنبی، مجلس تعزیه برقرار میکرد.»
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه نیز در «روزنامه خاطرات» خود درباره فعالیت انیسالدوله در ایام محرم مینویسد: «روز سوم محرم که علم شاه را تزئین و به تکیه دولت میبردند، وی متصدی بستن و زینت آن میشد، در حالیکه پیش از این مهدعلیا مسئول آن بود.»
خاطرات ندیمه حرمسرای ناصری از تعزیه زنانه
بر اساس خاطرات مونسالدوله، ندیمه حرمسرای ناصرالدینشاه گاهی زنان خود اجرای تعزیه را در دست میگرفتند. تعزیههای زنانه را بازیگران زن و با روی باز اجرا میکردند. پیرمردی مشهور به معینالبکاء اشعار مخصوص تعزیه را از طریق خواجهها که سواد داشتند به زنان حرمسرا یاد میداد و این زنان که بر تعزیهخوانی مسلط میشدند لقب «آخوند» یا «ملا» میگرفتند. علاوه بر پخش موزیک گاهی این زنان سوار بر اسب و شمسیر در دست در صحنه حاضر میشدند.
در بخش دیگری از خاطرات او میتوان به این مطلب پی برد که در این دوره، سردسته تعزیهخوانان زنانه معمولا دختر فتحعلیشاه معروف به «شاهزاده خانمه» بود که تا اواسط عصر ناصری در قید حیات بود. دامن کوتاه چینداری میپوشید و مثلا اگر دختری باید آهنگ حزنآوری میخواند، کشیدهای بر صورتش میزد تا گریه کند... وی هنگام نوحهسرایی سر و پایش را برهنه میکرد و زنان به تبعیت از او این کار را میکردند و زیر علم میایستادند و سینهزنی میکردند.
زنان قجری در تکیه دولت
حاجیه خانم علویه کرمانی مؤلف «روزنامه سفر حج، عتبات عالیات و دربار ناصری» در بخشی از اثر خود به مراسم ویژه ماه محرم میپردازد و در این بخش از حضور زنان در تعزیه چنین مینویسد: «امروز که هجدهم (شعبان) است، الحمدالله گلوی خانم تاج السلطنه (دختر ناصرالدین شاه و تازه عروس) بهتر است و امروز اول تعزیه تکیه دولت است. چهار ساعت به غروب مانده اول تعزیه است. رفتیم در تکیه دولت، دو سه طبقه ساخته شده، ولی مختلف. بعضی جاها ســه طبقه است، بعضی جاها دو طبقه است.
زنهای شاه و کلفتها طبقه اول و دویم، توی بالخانهها تمام زنبوری کشیده. شاه خودش و عزیزالسلطان (نوجوانی عزیزکرده شاه) هم با چند نفر پیشخدمت مخصوص در طبقه اول مینشیند. طبقه آخری همه طاقنماها بسته. نمیدانم چقدر اسباب چراغ، هر چه بگویم بیشــتر و بالاتر اســت. روزها هم چراغهای بعضی طاقنماها روشــن، شــب که چه عرض کنم که کرور کرور چراغ روشن...»
او در جای دیگری مینویسد: «امروز که شنبه بیستم است، باز ظهر از خواب برخاسته، به طریق دیروز رفتم تعزیه. ولی شاه اینجا شب و روز پهلوی زنهایش مینشیند. منزل خاصی ندارد. گاهی این اطاق، گاهی آن اطاق، گاهی پشت زنبوری با زنها صحبت میکند. دخترهای مردم را تماشا میکند، پول میدهد. مردم بیعار هم دخترها را میآورند نشان میدهند.»
محرم و حضور اجتماعی زنان عهد قاجار
عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» درباره فعالیت زنان در ایام محرم مینویسد: «مادرم در قسمت خود گذشته از قلیان و چای و قهوه، عدس و قهوه بو داده و 6 رنگ قاووت در حقههای بلور که در سینیهای ورشو چیده شده بود، به مهمانهای خود تقدیم میکرد. عدس بو داده را خانمها برای این میخوردند که تصور میکردند اشک چشم را زیاد میکند. قاووت هم که مایهاش نخودچی و قند و مغز لیموی عمانی و گشنیز یا قهوه یا دارچین یا رازیانه یا مغز بادام سائیده چاشنی آن میشد، تنقلی بود که خانمها به جای شیرینی پذیراییهای معمولی اختراع کرده بودند.»
او حضور زنــان در مجالــس روضهخوانــی را چنیــن توصیــف میکند: «فعالترین بعد حضور اجتماعی زنان دوره قاجار، شــرکت در مراســم عزاداری ماه محرم، روضهخوانــی و نمایشهای تعزیــه بود. الزم به ذکر است که این مراسم در آن دوره مدت زمان بیشتری را در برمیگرفت.»
روایت بانوی انگلیسی از حضور زنان در تعزیه
مری لئنورا وولف شیل، همسر جاستین شیل سفیر انگلستان در اوائل دوره پادشاهی ناصرالدین شاه است. او مشاهدات و تجربیات خود از سفر به ایران را در کتابی با عنوان «جلوههایی از زندگی و آداب و رسوم ایران» گردآوری کرد. او در این اثر اشاراتی هم به مراسم محرم و حضور زنان در این مراسم دارد: «جایگاه مخصوص شاه در بالا و روبهروی صحنه قرار داشت و در سمت راست آن ابتدا جایگاه عموهای شاه و صدراعظم و پس از آن به ترتیب محل نشستن وزیر مختار انگلیس و وزیر مختار روسیه و دیگران بود. در سمت چپ نیز جایگاه مادر شاه، زنها شاه، همسر صدراعظم، من و همسر وزیر مختار روسیه قرار داشت. در اثنای نمایش با پذیرایی مستمر بهوسیله چای و قهوه و قلیان (برای کسانی که به آن عادت داشتند) رفع خستگی تماشاگران میشد.
تمام محوطه پر از جمعیت میشد که تعداد آنها به چندین هزار نفر میرسید. قسمتی از محل تماشاچیان به زنها اختصاص داشت که اغلب آنان از طبقات پایین اجتماع محسوب میشدند و آنها درحالیکه خود را کاملا در چادر پیچیده بودند، در روی زمین مینشستند.
قبل از آغاز نمایش، سعی و کوشش این زنها برای پیدا کردن جای مناسب، واقعا دیدنی بود، این کار، فقط به داد و فریاد و فحش تمام نمیشد، بلکه بعضی از آنها پس از مدتی جار و جنجال، اغلب به جان هم افتاده و با کتککاری و کوفتن لنگه کفش به سر و صورت یکدیگر که گاهی به پاره کردن چادر نیز منتهی میشد، سعی در یافتن جای مناسب داشتند. در این میان فراشهای حاضر در محل نیز با نثار بیرحمانه چوبدستیهای خود به سر و کله این ستیزهگران، آنها را آرام میکردند.»
وقتی مردان جایی در تکیه دولت نداشتند!
کارلا سرنا تنها زن جهانگرد اروپایی که در دوران سلطنت ناصرالدین شاه به ایران سفر کرد در سفرنامه خود اشارهای به تکیه دولت و حضور زنان در این تکیه دارد و در اینباره مینویسد: «من افتخار این را داشتم که از سوی اعلیحضرت برای تماشای تعزیه در جایگاه مخصوص همسر سوگلی شاه، که عنوان ملکه ایران را دارد دعوت شوم. آن روز نهمین قسمت واقعه کربلا (تاسوعا) به معرض نمایش گذاشته شده بود. ملکه به آن دلبستگی خاصی نشان میداد و جزئیات حوادث را میگفت برای من شرح بدهند و به نظر میرسید با موضوع نمایش آشنایی کامل دارد او و سایر خانمهای همراهش از تماشای تعزیه سخت متأثر شده بودند. همه آنها بر مصائبی که بر بزرگان دینشان گذشته است، به شدت اشک میریختند.»
مهدیقلیخــان هدایــت نیز درباره مراســم مذهبــی دوران قاجار و شــرکت زنان در آن ایــن گونــه روایــت میکنــد: «در تکیــه دولت، اطراف سکو از زنها پر میشد، قریب شش هزار نفر و حتــی مردها به علت کثرت جمعیــت زنان، بدان راه نمییافتنــد.»