شناسهٔ خبر: 56380 - سرویس دیگر رسانه ها

قصه‌ها دریچه‌ای به فرهنگ کهن برای انسان مدرن است

پگاه خدیش می‌گوید: در اینکه قصه‌ها دریچه‌ای به فرهنگ کهن برای انسان مدرن و رو به همه چیزهایی باز می‌کنند که در پس زمینه ذهن انسان بدوی وجود داشته، هیچ شکی نیست. این دنیا،‌ جهانی است فریبنده و جذاب که در عین حال دشواری‌های خاص خودش را هم دارد اما به محض اینکه وارد آن می‌شوی کلی اطلاعات در حوزه‌های مختلفی مانند جامعه‌شناسی،‌ مردم شناسی،‌ روان‌شناسی و ... به تو می‌دهد.

قصه‌ها دریچه‌ای به فرهنگ کهن برای انسان مدرن است

فرهنگ امروز/ مائده مرتضوی: قصه‌ها دریچه ورود به دنیایی رنگارنگ و جذاب‌اند که انسان را می‌فریبد و افسون می‌کند. اندیشه آدمی در جهان قصه پروبال می‌گیرد و مرزهای غیرممکن و ناشدنی را درمی‌نوردد. قصه و قصه‌گویی و به دنبال آن پدیدآمدن قصه‌های شفاهی لحظه‌ای تاریخ بشریت را رها نکرده و همواره بستر مناسبی برای خوراک‌های فکری نویسندگان و اندیشمندان بوده است. اما چیزی که باعث بهره‌وری هرچه بیشتر اهل قلم از قصه‌های کهن می‌شود، تسلط و اشراف‌شان بر این دنیای شگرف است. کم نیستند کتاب‌هایی که به بررسی و تحلیل قصه‌های کهن پرداخته‌اند و همواره منابع خوبی برای اهل تفکر در آن فراهم آورده‌اند. یکی از کتاب‌هایی که اخیرا درباره تحلیل قصه منتشر شده کتابی به نام «ولادیمیر پراب و قصه شفاهی جهانی» است. این کتاب را پگاه خدیش به فارسی برگردانده که خود یدی طولانی در تحقیق در این باره دارد. با پگاه خدیش درباره جرقه‌های ترجمه این کتاب و همچنین ضرورت مطالعه چنین کتاب‌هایی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:

جرقه‌های ترجمه کتابی در زمینه قصه‌های 

برای تصویت موضوع رساله‌ام کلی مشکل داشتم و ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند که مگر قصه هم چیزی است که کسی برای آن رساله دکتری بنویسد!

شفاهی از کجا در ذهن شما زده شد و پیشینه ادبی شما چه تاثیری در انتخاب این کتاب برای ترجمه داشت؟
پیش از این رساله دکتری‌ام را در زمینه افسانه‌های شفاهی نوشته بودم که عنوان دقیق آن عبارت است از: «ریخت‌شناسی افسانه‌های جادویی». در آنجا  من الگوی پراب را بر افسانه‌های ایرانی پیاده کردم. این کتاب جزو منابع قوی‌ای بود که برای رساله‌ام استفاده کرده بودم و بعد از گذشت چند سال به این فکر افتادم که احتمالا خواندن آن برای کسانی که به حوزه روایت و شکل‌شناسی روایت علاقه‌مندند جالب باشد و تصمیم به ترجمه آن گرفتم.

به عنوان مترجم این کتاب و همچنین محققی که درباره قصه‌ها پژوهش کرده اصولا ضرورت مطالعه قصه‌ها و تحلیل آن‌ها را در چه می‌دانید؟
در اینکه قصه‌ها دریچه‌ای به فرهنگ کهن برای انسان مدرن و رو به همه چیزهایی باز می‌کنند که در پس زمینه ذهن انسان بدوی  وجود داشته، هیچ شکی نیست. این دنیا،‌ جهانی است فریبنده و جذاب که در عین حال دشواری‌های خاص خودش را هم دارد اما به محض اینکه وارد آن می‌شوی کلی اطلاعات در حوزه‌های مختلفی مانند جامعه‌شناسی،‌ مردم شناسی،‌ روان‌شناسی و ... به شما می‌دهد. یکی از بحث‌هایی که همواره در دنیا مطرح بوده است، بررسی شکل و ساختار قصه‌هاست که بر اساس آن‌ها نتیجه‌گیری‌های محتوایی صورت می‌گیرد. پس به هر صورت هر تحقیقی که در این حوزه صورت بگیرد باعث می‌شود به بخشی از حقیقتی که پشت قصه‌ها پنهان است دست پیدا کنیم.



به نظرتان تحقیقاتی که تا به حال چه به صورت آکادمیک و چه از سوی جامعه ادبی صورت گرفته به لحاظ کمی و کیفی راضی‌کننده است؟
خوشبختانه در چند سال اخیر اتفاقات خوبی در دانشگاه‌ها افتاده و آن این است که 

یکی از بحث‌هایی که همواره در دنیا مطرح بوده است، بررسی شکل و ساختار قصه‌ها ست که بر اساس آن‌ها نتیجه‌گیری‌های محتوایی صورت می‌گیرد.

قصه به عنوان یک هویت فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است. پیش از این اینطور نبود. من سال 84 از رساله دکتری‌ام دفاع کردم و یادم است برای تصویت موضوع رساله‌ام کلی مشکل داشتم و ایراد می‌گرفتند و می‌گفتند که مگر قصه هم چیزی است که کسی برای آن رساله دکتری بنویسد!
با وجود اینکه در تمام دانشگاه‌های دنیا که کرسی ادبیات وجود دارد قصه‌شناسی یک دانش بسیار گسترده و مورد توجه است، اما در ایران به این صورت نبود، خوشبختانه در چند سال گذشته حرکت‌های خوبی صورت گرفته و ترجمه‌ها و تحقیقات پراکنده‌ای انجام شده و به طور کلی وضعیت رو به بهبود است.

از بخش‌های جذاب کتاب «ولادیمیر پراب و قصه شفاهی جهانی» بخش تجزیه‌وتحلیل قصه‌های ملل مختلف است. به نظر شما چه نوع شباهت‌هایی میان این قصه‌ها بوده که منجر به تولید الگویی واحد برای تحلیل‌شان شده است. این شباهت‌ها به خاستگاه قصه ها برمی گردد یا شباهت‌هایی ساختاری است؟
این توضیح را باید بدهم که الگوهایی که در این کتاب معرفی شده‌اند بر اساس قصه‌های شگفت که به اسامی قصه‌های پریان یا خیالی هم معروفند ،‌استخراج شده‌اند. ما انواع دیگر قصه مانند قصه حیوانات هم داریم اما تا به حال الگوهای اینچنینی برایشان استخراج نشده است. قصه‌های شگفت در تمام دنیا شباهت‌هایی بنیادین و اساسی از لحاظ ساختار دارند که می‌توان آن‌ها را استخراج کرد و این باعث می‌شود که بشود برایشان الگویی واحد در نظر گرفت؛ مانند کاری که پراب برای قصه‌های جادویی روسی انجام داد و بعدها توانستند آن را روی تمام قصه‌های شگفت دنیا تطبیق بدهند. این قصه‌ها خاستگاه مشترکی به آن معنا ندارند اما از زمینه‌های ذهنی انسان بدوی برخاسته‌اند و اشتراکات قوی‌ای بینشان وجود دارد.

بخشی در این 

قصه‌های شگفت در تمام دنیا شباهت‌هایی بنیادین و اساسی از لحاظ ساختار دارند که می‌توان آن‌ها را استخراج کرد .

کتاب بود که نیازمند تحقیقات اضافه‌تری باشد و بخواهید که نظریات جدید را با آن مطابقت بدهید؟ 
خیر به یقین چنین نبود. البته این کتاب متعلق به 14-15سال پیش است و تقریبا کتاب جدیدی است. من به این کتاب چیزی اضافه نکردم. نویسنده تمام نظریات موجود را به طور کامل و در عین حال مختصر و مفید در حوزه ساختار بررسی  و الگوی خودش را مطرح کرده است. بخش جذاب‌تر کتاب به نظرم بخش دوم کتاب یعنی تطابق بین متن و معناست. نویسنده از روی ساختار مشترک پیشنهادی خود برای قصه‌های شگفت آن‌ها را به آیین‌های تشرف و آیین‌های شمنیسم قبیله‌های کهن ربط می‌دهد. این بخش به نظرم جذاب‌ترین بخش کتاب است چرا که توانسته محتوا را با شکل پیوند،  و نتیجه‌ای ثانویه رقم بزند. 

به نظرتان مخاطبان این کتاب چه قشری هستند؟
هر کسی که در حوزه روایت به طور اعم کار می‌کند و همچنین کسانی که در حوزه‌های قصه و افسانه فعالند و علاقه‌مندان به الگوهای شکل‌شناسانه و دانشجویان رشته‌های مرتبط می‌توانند مخاطبان این کتاب باشند.  همچنین کسانی که مطالعات بین‌رشته‌ای دارند مانند مردم‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌توانند در طیف مخاطبان این کتاب قرار گیرند.

در حال حاضر چه کتابی در دست ترجمه یا تالیف و پژوهش دارید؟
کاری هست که ترجمه آن به پایان رسیده و در مرحله بازبینی آن هستم. این کتاب ترجمه‌ای است درباره کتاب «هزارویک‌روز». شاید جالب باشد که بدانید در مقابل کتاب «هزارویک‌شب» کتابی به این نام هم وجود دارد. این کتاب ظاهرا خاستگاه ایرانی دارد و با کتاب «فرج بعد از شدت» مطابقت‌هایی دارد. شکل‌گیری و ریشه‌های این کتاب در این اثر بحث شده است.

ایبنا