به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ آموزش عالی ایران در سالهای اخیر ساماندهی گسترده ای را در زمینه انتشار روزافزون مقالات بین المللی انجام داده است. این موضوع ساز و کارهای نهادی پیدا کرده و در قالب سیاستهای ارتقاع اساتید خود نمایی میکند. این مسئله که امری مناقشه برانگیز در میان اندیشمندان مختلف است، در مجله علوم انسانی زاویه، چهارشنبه ۱۱ مهر با حضور نعمت الله فاضلی و حمید رضا آیت اللهی به بحث گذاشته شد.
ابتدا فاضلی در رابطه با ابعاد معرفتی بحث گفت: مسئله مقاله نویسی ابعاد گسترده ای دارد. نخستین مسئله جنبه معرفت شناختی است. از آنجاکه در ریاضیات زبان علم فشرده و محدود است رسانه اصلی را مقاله اتخاذ کرده اند اما در علوم اجتماعی و فلسفه و ... از آنجا که نیاز به تفصیل بیشتری است، کتاب رسانه اصلی این علوم است. توماس کوهن در این زمینه میگوید مقاله رسانه اصلی علوم انسانی نیست. البته وی آن را نفی نمیکند اما رسانه اصلی نمیداند.
وی افزود: نکته دیگر مسئله سیاست گذاری علم است. مقاله در ایران از ۱۳۸۰ به بعد نقطه محوری سیاست گذاریها در کشور شد و مشکلهایی ایجاد کرد. من معتقدم این سیاستها مخصوصا در زمینه نادیده گرفتن تمایز علوم انسانی، ریاضی و تجربی با یکدیگر نادرست بود. نکته بعدی آن است که اگر وزارت علوم میخواهد یک سیاست علم داشته باشد که بر اساس آن توسعه علمی را شکل بدهد؛ مشکلی ندارد که بخشی از آن را معلق به مقاله کنیم اما تقلیل دادن مفهوم توسعه علم به مقالات آی اس آی نادرست است که این نگاه از دل گفتمان علم سنجی بیرون آمد و عده ای که دانش آموخته علم سنجی بودند در وزارت علوم این کار را جلو میبردند.
فاضلی گفت: من معتقدم شاخصهای علم سنجی ظرفیت توضیح پیشرفت علم را چه در ایران و چه در هر جای دنیا ندارد. بنابراین کل گفتمان زیر سوال است. از نظر من یک سوء تفاهم بزرگ در زمینه سیاستهای علمی ما در وزارت علوم شکل گرفت و آن هم کالایی کردن علوم انسانی و سنجش وضعیت آن از این طریق بود. وضعیت علوم را نمیسنجند بلکه تحلیل میکنند. سنجش علم یعنی سرکوب علم و عملا با این کار خلاقیت کشی کرده ایم و آزادی و فردیت محققان را گرفته ایم. رسالت اصلی علوم انسانی در همه جای دنیا پژوهش نیست. سیطره یافتن گفتمان پژوهش در دانشگاههای ما از فجایع بود. کارکردهای علوم انسانی متعلق است به رشد انسان. سیطره یافتن پژوهش، بخشی ناشی از طلب بازار و بخشی ناشی از سیطره ایدئولوژی بود.
فرمالیسم یا آنارشیسم، معیار علمی بودن تحقیقات چیست؟
در ادامه آیت الهی گفت: موضوع مقاله در جامعه ما بین دو قطب گردش دارد. قطب اصلی فرمالیسم است، یعنی به صورت فرمی بگوییم علم داریم یا نداریم و این فرمالیسم که در ارتقاع، امتیاز، یک سان پنداری علوم و ... نگاهی است که میگوید باید قالب بسازیم و البته در این مسیر با مشکلاتی هم مواجهه است. کسانی این نگاه را نقد کرده اند اما در قطب دیگر یعنی آنارشیسم افتاده اند. مراد از آنارشیسم دراینجا آن است که تکثر آراء بسیار زیاد شده و الگویی خوب تولید نشده است. باید الگویی درست شود که بتوان با آن سنجید که چه چیزی علمی است و چه چیز نه.
وی در رابطه با معیار علمی بودن تحقیقات گفت: سوال اصلی ما این است که چگونه میتوانیم بفهمیم چیزی علم است یا نه؟ یکی از ملاکها که گاهی معرفی میشود مقبولیت است. به عبارت دیگر نظریه باید ارزش مبادلاتی پیدا کند و هر کسی بتواند با الگویی واحد آن را ارزیابی کند. در این شرایط ما دوباره مجبوره میشویم ساختار مقاله ای را بپذیریم.از طرفی گاهی مشاهده میشود که برخی اعضای هیئت علمی فاقد تحرک علمی شده و کارهای پژوهشی را تعطیل کرده اند. در این شرایط باید معیاری برای میزان تحرک اساتید باشد. وقتی کتابی منتشر میشود، اساسا از کجا باید بدانیم که این کتاب علمی است؟ لازم است که تعدادی از انسانهای خبره آن را قضاوت کنند و این همان وضعیت مقالات علمی پژوهشی است که دو داور متخصص آن مقاله را بررسی میکنند. مشکل ما در این میان دادن ملاک است. اغلب افرادی که آی اس آی را رد میکنند جایگزین مناسبی ندارند.
استدلال تعیین کننده اعتبار علم
فاضلی در رابطه با معیار اعتبار علم افزود: نکته اول اینکه معیار اعتبار روایی علم را فرم و قالب روایی آن مشخص نمیکند بلکه استدلال و روش تعیین میکند.
در این میان دکتر نعمت اللهی گفتند: اجتماع علمیباید اعتبار را تعیین کند اما اجتماع علمی را مقالات آی اس آی و مقالات علمی پژوهشی تعیین نمیکند بلکه این أمر در محیط عمومی رخ میدهد نه توسط داورهای ناشناس و پشت درهای بسته مقالات علمی پژوهشی. اجتماع علمی از طریق گفت و گوی علمی عمومی شکل میگیرد نه در مقالات. حرف ما این است که این ساز و کار دانش تعیین کننده مقبولیت علمی نیست. داوریهایی که در ایران انجام میشود گواه بر علمی بودن پژوهش نیست. بسیاری از بزرگان دنیا مانند راسل و ویتکن اشتاین هیچ کدام مقاله ننوشتند. طبق پژوهشها از زمانی که ساختارهای مدیریتی سنجش علم در دانشگاههای دنیا اجرا شد خلاقیت بسیار کاهش یافت.
وی افزود: نقد به مقالات علمی پژوهشی به معنای دفاع از اشخاصی که فاقد فعالیت و ناکارآمد هستند نیست بلکه بحث ما دفاع از کسانی است که کار خلاقانه میکنند و در فرمالیسم مقالات علمی پژوهشی نمیگنجند.
فاضلی در پاسخ به این سوال که اگر ما این فرمالیسم را بگذاریم کنار چگونه میتوانیم جلوی آنارشیم را بگیریم گفت: نکته اول در پاسخ این است که زیاده روی در أمر موجه نکنیم. به عبارت دیگر مقاله و مجله را میتوان پذیرفت اما نباید در آن زیاده روی کرد. اینکه بگوییم اصالت علم به تعیین داوران مجله علمی پژوهشی است این أمر زیاده روی است. راهنمای اول مجلات علمی پژوهشی در ۹۵ درصدر مطالب یکی است. بارها مقالات من در این مجلات به علت رعایت نکردن فرمهای آنان رد شده است. ما داریم یک خط تولید مقاله درست میکنیم، دانش نباید تولید شود. علم یک حیات طبیعی دارد. حیات علم مکانیکی نیست که عده ای بگویند با فلان کار، شخص دانشمند میشود و با فلان کار نمیشود.علم بهنجار تولید کردن یعنی تکرار و تولید آن چیزی که هست. ظلم مقالات موجود آن است که مانع انقلاب علمی است. بورکراتیک شدن علم، دانش را در ایران ناکارآمد میکند. باید از طریق ایجاد آزادی و استقلال علمی، محیط مبادله ای ایجاد کرد.
فرمالیسم، آنارشیسم و قالب سنتی حوزههای علمیه
آیت اللهی در پاسخ گفتند: حرف من این است که با رد این وضعیت نباید در آنارشیست افتاد . افراد زیادی با رد این موضوع، با کلمات زیبا سخن از معیارهایی همچون منفعت مندی برای کشور و... میکنند در حالی که معیارهای آنها هیچ قابلیت سنجشی ندارد. باید معیار صحیحی داد تا در دامن آنارشیست نیفتیم. برخی از نقدها به مقلاله خود زیاده روی در أمر موجه است. به نظر من در حال حاضر هیچ سیستیمی بهتر از ساختار مقالات علمی و پژوهشی نیست. ما یا باید تن به فرمالیسم دانشگاهی بدهیم و یا از این فرمالیسم در بیاییم و در قالب سنتی حوزههای علمیه برویم. البته خود حوزهها در همین فرمالیسم غلطیده اند. ما وقتی در نظام دانشگاهی سخن میگوییم باید شرایط آن را رعایت کنیم و اگر میخواهیم خارج از این سیستم باشیم مشکلی ندارد. برای نمونه آقای دکتر داوری هیچ مقاله علمی پژوهشی ندارند و سخنهای خود را در مجله خود میگویند.