به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ در ابتدای جلسه ابراهیم فیاض در پاسخ به سئوال مجری نشست در خصوص اینکه آیا ما طبقه متوسط در ایران داریم یا خیر، گفت: ما در ایران قشر یا طبقه متوسط نداریم و فقط دو طبقه اشراف و غیراشراف داریم. دلیلش هم این است که قشر متوسط قرار است قشر مبلغ باشد که تحول و تحرک اجتماعی داشته باشد. این قشر همچنین قرار است مولد باشد ولی ما چنین طبقه ای در حال حاضر در ایران نداریم چرا که ساختار معرفتی شکل گیری و چارچوب فکری این طبقه را هم نداریم و بنابراین هیچ وقت مولد نمی شویم.
در ادامه این بحث فیاض گفت: قشر متوسط موجود در کشور ما فرمالیستی است نه محتوایی؛ این قشر پایگاه اقتصادی پائین ولی پایگاه طبقاتی فرهنگی بالا دارد. به عقیده من ما امروز صاحب قشر متوسط دوپینگی و تزریقی هستیم. قشر متوسطی که واقعی نیست. مولدان ما هم که دارای فکر و تولید علم هستند اغلب به طبقه اول تعلق دارند. نمونه اش داریوش شایگان، سیدحسین نصر و امثال او. من افرادی مثل اینها را توریست فرهنگی می دانم. با اینکه کارهای مشترکی هم با مرحوم شایگان داشته ام، ولی به نظر هیچ وقت کارهایشان خروجی خاصی نداشته است. همچنین از نظر من افرادی مثل حداد عادل، مصباح یزدی و سروش جریان فکری در این مملکت را قطع کرده اند.
متأسفانه امروز متفکران جامعه ما را سلبریتی هایی تشکیل می دهند که به ما می گویند چگونه فکر کنیم و چگونه زندگی کنیم. من فکر می کنم در جمهوری اسلامی به شدت اشراف زادگی رشد کرده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از مقوله های مهم در قشر متوسط عدالت طلبی است. کشورهایی که عدالت طلبی بالایی دارند، قشر متوسط هم دارند. مثلاً درصد این قشر و عدالت طلبی در آمریکا بسیار بالا است ولی مثلاً در روسیه که یک جامعه اشراف زاده است این رقم بسیار پائین است.
وی افزود: در ایران درصد عدالت طلبی صفر است و طبیعی است که در چنین شرایطی رشد فکری به وجود نمی آید. این در حالی است که ما برای انقلاب، عدالت کردیم اما بعد از انقلاب همه چیز به یکباره به هم خورد و دیگر حرفی از بحث عدالت به میان نیامد. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم علیه عدالت طلبی کار کرد، چون شورای عالی انقلاب فرهنگی قبلاً شورای عالی انقلاب اجتماعی بود که بعد از انقلاب این شورا، انقلاب را مصادره کرد. نتیجه اش هم اینکه دانشگاههای امروز ما نسبت به دوره شاه غربزده تر هستند.
این استاد دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه ما در ایران قشر متوسط نداریم، اضافه کرد: قشر متوسط هر کشوری منحصر به خودش است و نمی توان قشر متوسط کشورها رابا یکدیگر مقایسه کرد. تا زمان انقلاب مشروطه ما سه طبقه اشراف، میانجی و قشر پائین داشتیم. قشر اشراف که شامل حکومتی ها می شد. قشر میانجی آخوندهایی بودند که کمک می کردند کمتر به مردم ظلم شود. قشر پائین هم که مردم کوچه بازار بودند. بعد از ورود رضاشاه و ورود نفت، برج سازی های شهری اتفاق می افتد ولی شهریت اتفاق نمی افتد. همین امروز هم ما در شهری به نام تهران زندگی می کنیم ولی قشر شهری نداریم.
احمد نادری در ادامه این نشست گفت: قشر متوسط را اگر به معنایی که در غرب وجود دارد در نظر بگیریم، می توان گفت که ما دارای قشر متوسط در ایران هستیم. بر اساس این تعریف طبقه متوسط قشری هستند که شکمشان سیر است، ولی دغدغه هایی هم دارند. بنابراین ما شبه طبقه متوسط داریم که نگاهش به غرب است.
این جامعه شناس اضافه کرد: بحث شبه طبقه متوسط را باید در یک سیر تکوینی تاریخی بررسی کرد. به نظر من ما سه مقطع تاریخی در این باره داریم. مقطع اول مربوط به قرن نوزدهم از زمان فتحعلی شاه تا اصلاحات ارضی میشود. مقطع دوم شامل دوره اصلاحات ارضی تا هاشمی رفسنجانی و مقطع سوم از زمان هاشمی رفسنجانی تاکنون است. در مقطع اول که دوره قاجار است، نطفه های تشکیل طبقه متوسط شکل می گیرد و مواجهه مردم با غرب نوعی مواجه انفعالی و شگفت انگیز است. در دوره دوم شکل گیری شبه طبقه متوسط اتفاق می افتد. به این ترتیب که با انجام اصلاحات ارزی کشاورزان به شهرها رانده می شوند و مهاجرت های وسیعی اتفاق می افتد. الگوی این دوره هم غرب است. نکته مهم اینکه مدرنیته زمان هاشمی رفسنجانی شباهت هایی هم با زمان پهلوی دوم دارد. با این تفاوت که در زمان پهلوی شهرها هویت مستقل داشتند ولی در زمان رفسنجانی ما شاهد تهرانیزه شدن هستیم و تهران مرکز همه چیز میشود.
نادری اضافه کرد: طبقه متوسط سه شاخصه بارز دارد؛ مدرنیته ومدرن شدن، دولت، شهر. بر این اساس دولت- ملت مدرن با مناسبات استعمار شکل می گیرد و در شاخصه شهر، تهران معنا پیدا می کند و مرکز طبقه متوسط و مدرن میشود. در این طبقه مصرف مقدار زیادی موضوعیت پیدا می کند. در چنین طبقه ای الگوی سبک زندگی و مصرف کاملاً یکدست میشود و ما نوعی از استانداردیزه شدن را می بینیم. به تعبیر فرانکفورتی ها طبقه متوسط احمق به بار آمده اند و بسیار هم خوب متاثر می شوند و تحت تأثیر قرارمی گیرند چون جمع یکدستی هستند.
وی تصریح کرد: یکی از مخالفت های من با آقای فیاض این است که قشر طبقه متوسط دنبال این نیست که پایگاه علمی فرهنگی تولید کند، چون خودآگاهی در این طبقه وجود ندارد. طبقه متوسط که رویه غربی دارد کاملاً مصرف گرا و غربی است. این قشر یک نوع میل ناکام به مصرف گرایی دارند که هر چه مصرف می کنند سیر نمی شوند.
وی در پایان گفت: جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد بماند و ادامه دهد باید به باید و نبایدهای طبقه متوسط فکر کند. متأسفانه امروز استراتژی خاصی برای قشر طبقه متوسط وجود ندارد.