به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست «پرسش از امر دینی در عصر حاضر (بازخوانی روایت بیژن عبدالکریمی از امر دینی)» صبح دیروز در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این نشست، سخنرانان متعددی نظر موافق یا مخالف خود را درباره آرای بیژن عبدالکریمی اعلام کردند.
نعمت الله فاضلی در این جلسه گفت: بنده منتقد عبدالکریمی و استادم داوری اردکانی و همه طرفداران ایشان هستم. برداشت من هم این است که دنیای تجدد یک جهان دینی است که امر دینی در آن امکان پذیر نیست. عبدالکریمی در کتاب امکان امر دینی در جهان معاصر پرسش از چگونگی یک امر دینی را مطرح می کند و معتقد است که نظام های تئولوژیک و ایدئولوژیک نمی توانند امر دینی در جهان معاصر را ممکن سازند. او استدلال می کند که تلاش های تئولوژیک و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران در چهل سال حیاتش باعث سکولاریزه شدن جامعه و پشت کردن مردم به سنت دینی شده است. به اعتقاد او جهان بی متافیزیک شده و هیچ امکانی برای برخورداری از فهمی کلی از جهان وجود ندارد.
وی افزود: به تعبیر عبدالکریمی، ما با مرگ فرهنگ و مرگ انسان روبرو هستیم و در عصر پایان زیست دینی و عدم امکان ظهور و تجلی امر قدسی بر جان احساس، تفکر، کنش و زبان زندگی می کنیم. نقد من این است که عبدالکریمی این دیدگاه را بدون ارائه شواهد تجربی و صرفاً بر پایه دیدگاه نظری بیان می کند. عبدالکریمی برای توصیف خودش از جهان، از ابزار مفهومی درستی استفاده نکرده و به جای رویکرد روش شناسانه، رویکرد پسینی تئوریک که همان رویکرد هایدگر است، را اتخاذ کرده است.
دانشیار پژوهشگاه انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: عبدالکریمی از رویکرد پدیدارشناختی و هستی شناختی دفاع می کند، اما این دیدگاه را به گونه ای ارائه می کند که فاقد ابزارهای مفهومی، روشی و نظری لازم برای رسیدن به واقعیت نگرش افراد است. در اینجا می خواهم رویکرد انسان شناسی فرهنگی وجودی را مطرح کنم و نشان دهم که اگر از این زاویه به جامعه و انسان به ویژه جامعه و انسان ایرانی نگاه کنیم، امر دینی در ایران معاصر نه تنها ممکن، بلکه اجتناب ناپذیر و ضرورت زیست پذیر کردن زندگی انسان ایرانی است. سؤال من این است که آقای عبدالکریمی و موافقان ایشان در دستگاه معرفتشان صلاحیت لازم برای ارائه نظرات معرفت شناسانه دارند که بخواهند درباره تجدد و تجربه آن در ایران صحبت کنند که پاسخ من به این سؤال منفی است. این دوستان فاقد امکانات مفهومی و روش شناسانه لازم در این باره هستند.
فاضلی اضافه کرد: اگر با روش مردم نگارانه، زندگی و تجربه زیسته انسان ایرانی را مطالعه کنیم، می توانیم به پرسش امکان پذیری امر دینی در زندگی و تجربه انسان ایرانی بپردازیم و به پاسخ متفاوتی برسیم از آنچه عبدالکریمی بیان کرده است. دیدگاه عبدالکریمی (مبنی بر ناممکن بودن امر دینی) بر پایه پیش فرض هایی است که بیش از اینکه از واقعیت تجربی و زندگی واقعی انسان ایرانی سرچشمه گرفته باشد، از نوعی دیدگاه فلسفی الهام گرفته است. این دیدگاه انتقادی می تواند بسیاری از چالش های موجود جامعه و سیاست در ایران را توضیح دهد، اما قادر نیست از واقعیت فرهنگ و زیست فرهنگی انسان ایرانی آشنایی زدایی کند.
این مردم شناس بیان داشت: دیدگاه هستی شناختی که عبدالکریمی آن را مبنای تحلیل خود قرار داده، نه تنها قادر نیست چیزی درباره ایران معاصر را توضیح دهد بلکه تصوری که از ایران پیشامعاصر نیز ارائه می کند، واقع بینانه نیست. به عبارتی من می خواهم نشان دهم که زیست دینی برای انسان ایرانی و حتی انسان به طور کلی همواره از نوعی منطق عملگرایی نیز برخوردار بوده است. در این منطق عملگرا، زیست دینی در پاسخ به نیازهای مادی و معنوی وجودی انسان شکل می گیرد و تداوم پیدا می کند. آیین های دینی، مدل ها و طرح واره های شناختی و عاطفی هستند که دین برای پاسخگویی به نیازهای انسان ابداع کرده و جوامع انسانی هم آن را پذیرفته اند، بنابراین ذهن ایرانی در دوره تجدد همچنان دینی است منتها در اینجا دین را نباید به عناصر فقهی تقلیل دهیم.
فاضلی ادامه داد: برخلاف نظریات عبدالکریمی که جهان جدید واقع بینانه نیست و تصویر ایشان از ایران یک تصویر تیره از مدرنیته است، من فکر می کنم که جهان دینی، جهان حقیقت و انسان است و تاکنون هیچ جهانی، دینی تر از الان نبوده است چون در این جهان اخلاق در حال رشد است و از جهان وطنی صحبت می شود. به دلیل اینکه انسان شناسی فرهنگی را توسعه نداده ایم، فیلسوفان ما درباره ایران توصیف واقع بینانه ای ارائه نداده اند. تجربه تجدد ما، تجربه پیچیده ای است که آگاهی پیچیده ای هم دارد و فقط نگاه انسان شناسی فرهنگی می تواند این آگاهی های پیچیده را توصیف کند. به گفته یک استاد دانشگاه هاروارد، در هیچ لحظه ای از تاریخ تاکنون انسان ها تا این اندازه مدنی نبوده اند و خویشتن داری بسط پیدا نکرده بود. انسان مدرن پیش از آنکه بخواهد شیعه یا سنی باشد، احتیاج دارد که هستی را تجربه کند.
فاضلی در پایان گفت: نقد آخر من به این دوستان این است که آنها سالهاست که معتقدند دنیا آسایش دارد ولی آرامش ندارد. نقد من این است که آسایش نمی تواند به آرامش منجر شود. رشد تکنولوژیک، ارزش های مادی و صلح را افزایش می دهد. به عقیده من این دوستان به صورت غیرمنصفانه با دنیای جدید برخورد می کنند و تمامیت آن را به چالش می کشند. چیزی که جامعه امروز ما را تهدید می کند، تکنولوژی نیست. این دوستان واقعیت دیدن نیمه پر دنیای مدرن را از ما سلب می کنند. نگرانی من این است که صحبت های عبدالکریمی و طرفداران وی و دفاع از امر دینی منجر به بسط یک موقعیت سیاسی شود. چیزی که تجدد ایرانی را غیراخلاقی می کند، فسادی است که ریشه آن در بنیادگرایی هایی مختلف وجود دارد و به عقیده من انسان ایرانی، امروز بیش از هر دوره دیگری برای زیست معنوی آماده است.