فرهنگ امروز/ علی مغازهای:
آیین در فرهنگ لغت به رسم، عادت، سنت، مذهب، کیش و... معنا شده است؛ اما موسیقی چیست؟
موسیقی هر صدایی است که انسان در تولید آن نقش دارد و قواعد فیزیک صوت را بر آن سوار میکند تا ما از آن احساسی خارج از چارچوب طبیعت داشته باشیم. این تعریفی همهفهم برای موسیقی محسوب میشود؛ اگرچه تعریفهای مختلفی میتوانیم برای آن داشته باشیم. بهطور قطع میتوان گفت که هیچ آیینی وجود ندارد که موسیقی در آن نباشد. این در تمام دنیا پذیرفته شده است. در آیینها، مناسک و مناسبتهایی که در اقوام مختلف سراسر دنیا هست که خیلیهایشان را ما از تلویزیون ایران هم دیدهایم، مثل مراسم قبایل آفریقا، آسیای شرقی، امریکای جنوبی و... ریتم بسیار پررنگ است و ملودی تا حدودی کمرنگ. در قبایل شرق، خاورمیانه، خاور نزدیک و اروپا ملودی مسلطتر است. در این آیینها به باور من اگر موسیقی را حذف کنیم، چیزی از آیین باقی نمیماند. چرا که لازمه تداوم آن مناسک، تشریفات و عادات بستر ملودیک یا ریتمیک است که همان موسیقی است.
ما نمونههای مختلف ایرانی را میتوانیم مثال بزنیم. در تمام آیینهای سوگواری و اعیاد موسیقی وجود دارد. نمونهاش آیینهای برجسته و جذابی مثل آیین محرم در شیعیان جهان و بهطور مشخص در ایران که کاملاً با موسیقی پیوند دارد.
ما در موسیقی یک کارکرد داریم و یک کاربرد. کارکرد موسیقی در خیلی جاها محدود به فرد، خانواده، گروه و قبیله میشود. در بعضی جاها کاربرد موسیقی میتواند آن را تبدیل به روشی برای بیان پیامی کند. مثلاً همین سوگواری امام حسین(ع)، کاربرد موسیقی سوگ در مناسبتی ویژه و بااهمیت در بیان ایدئولوژی مذهبی شیعه است. حالا مثلاً موسیقی شادیانهها را در اشکالی از آیین میبینیم که بحث دیگری است و باید ببینیم که آیا میتوانیم اینها را آیین تلقی کنیم یا نه؟ باید این بحثها مطرح شود و کارشناسانی بیایند و در این باره صحبت کنند. به طور معمول وقتی صحبت از موسیقی آیینی میشود، نمونههای بسیاری میتواند مصداق باشد که خیلی از آنها از دست رفتهاند یا کارکرد خود را بهدلیل تغییرات سبک زندگی از دست دادهاند. حالا تلاش ما بر این است که نمونههای موجود فراموش نشوند و از دست نروند.
در موسیقی اقوام متنوعی که در ایران وجود دارد، آنچه را که بهعنوان گونههای موسیقایی مطرح است، بهدلیل کاربرد و کارکرد قومی با یک نگاه عینیگرا میتوان به خودیخود آیین دانست. ما در اینها سوژهای در اختیار نداریم و در نتیجه اینها را آیینی میبینیم. ممکن است از منظر پدیدارشناسانه خود آن قوم بگوید چه آیینی؟ این اصلاً آیین نیست و کار و زندگی ما است. این به نظرم بحث خیلی دامنهداری است و باید به زمانی رفت که غربیها به اقوام مختلف تمام جهان تحت رشته دانشگاهی مردمشناسی نگاه کردند. این مردمشناسی از یک منظر باعث دخالتهایی شده که تغییر بسیاری از سبکهای زندگی اصیل را در پی داشته است.
آیینهای مذهبی دیگری وجود دارد که میتوان به آنها هم اشاره کرد. مثل آیین پیادهروی اربعین. در این آیین مثل سایر آیینهای پیادهروی، در تمام ایران سازهای کوبهای با ابعاد بزرگ شونده، مثل طبلهای پنج طرفه در مناطق یزد به کار برده میشود. یا طبلهای چوبی بزرگی که بهنام کوس که شکل گذشته همین طبلها بوده با ابعادی که روی فیل و شتر قرار میگرفته و الان روی گاری حمل میشود. یا انواع آوازهایی که در تعزیه وجود دارد. میدانیم که تعزیه در دورهای از تاریخ، نقش بسیار مهمی در تداوم و حفظ گوشهها و ملودیها و نغمههای ایرانی داشته. برخی مانند استاد صبا حتی معتقدند که تعزیه باعث حفظ موسیقی سنتی ایرانی شده است. یا قوالی که الان در پاکستان انجام میشود، در گذشته در ایران بوده.
روایت است که امیر خسرو دهلوی گونههایی از موسیقی را از ایران به بخش شیعهنشین هند و پاکستان برده. این گونه موسیقی کارکردش را در ایران از دست داده بوده. این روایت خود هندیها است که قوالی الان در پاکستان بسیار مورد توجه است و خودش تبدیل شده به یک وجه بسیار هنری و درخشان موسیقی. یعنی جدای از کارکرد ایدئولوژیکش به یک هنر خاص آوازخوانی هم تبدیل شده است. به هرحال هنر موسیقی و مذهب همواره و در همه جای دنیا پیوندی جداییناپذیر با هم داشتهاند و این امری مسلم است.
منبع: روزنامه ایران