به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مراسم بزرگداشت مرحوم علامه محمد تقی جعفری، متفکر، فقیه و مولوی پژوه برجسته ایران با حضور گسترده علاقهمندان به حوزه تفکر و اندیشه اسلامی عصر روز گذشته چهارشنبه 23 آبان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.
دراین مراسم که چهرههای علمی، فرهنگی وسیاسی مختلفی چون حسن غفوری فرد، حجت الاسلام سید محمود دعایی،حجت الاسلام سید هادی خامنه ای، حجت الاسلام هادی غفاری، استاد قاسم تبریزی، حجت الاسلام سید محمد علی ابطحی، استاد سید محمد صادق قاضی طباطبایی وحجت الاسلام محمد رضا حشمتی و غلامعلی رجایی حضور داشتند؛ حسن بلخاری رییس انجمن، مهدی محقق رئیس هیات مدیره انجمن، مهدی گلشنی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، استاد منوچهر صدوقی سها عضوشورای علمی انجمن علمی جعفری، فرزند علامه محمدتقی جعفری به ایراد سخن پرداختند.
در ابتدای این برنامه حسن بلخاری پیام دکتر حسن روحانی، ریاست محترم جمهور به این همایش علمی را برای حاضران قرائت کرد.
بلخاری درابتدای این برنامه پس قرائت پیام رییس جمهور گفت: زیبایی به عنوان یکی از محوریترین و بنیادیترین مفهوم از مفاهیم انسانی، جایگاهی ویژه و منحصر در میان ایدهها و آرای فلسفی دارد. تأملات فلسفی در این باب با افلاطون آغاز میشود، بهویژه رساله مشهور هیپیاس بزرگ و البته در رسالات دیگرش. بعد از او، این توجه و تأمل در باب زیبایی، هم از سوی شاگرد نامدارش ارسطو تداوم یافت و هم از سوی نوافلاطونیهای بزرگی چون فلوطین و البته بدون تردید تاریخ فرهنگی غرب مملو از پارههایی زیباییشناختی در متن فلسفه، مذهب و اندیشه غربیان است.
وی ادامه داد: هماره نیز یک سؤال بنیادی بر جان و جهان زیباییشناسی سایه انداخته است و آن پرسش اینکه: زیبایی مجموعه خصوصیاتی است در اعیان یا کیفیتی است در اذهان، به عبارتی یک امر objective است یا subjective؟ از هنگامی که در فلسفه و حکمت غرب، فیثاغوریان نخستین تأملات فلسفی در باب زیبایی را آغاز کرده و بهویژه هندسه و تناسبات طلایی را در درک مفهوم زیبایی بسیار مهم انگاشتند تا افلاطون در هیپیاس بزرگ که «زیبا» را دشوار خواند، هماره زیبایی، دغدغه خاص اندیشمندان و مهمتر عامه مردم بوده است.
بلخاری افزود: شاید رویکرد بسیار ویژه و جالب توجه افلاطون در رساله مذکور که با شیرینسخنیها و ژرفنگریهای فوقالعاده سقراط (به نقل از افلاطون) همراه است، بسیاری از متفکران را به درک این معنا برانگیخت که «زیبایی» علیرغم آنکه یک احساس است و تقریباً تمامی مردم درکی بدون برهان و استدلال و یا به عبارتی کاملاً ذوقی از آن دارند، لیک فی حد نفسه موضوعی کاملاً فلسفی است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بهویژه تأمل و تدقق در مباحثی چون مفهوم امر زیبا و حقیقت زیبایی، نشانمان میدهد زیبایی چندان هم ذوقی و شخصی نبوده و در جان خود حاوی نکات ظریف و بسیار عمیقی است عنوان کرد: به عنوان مثال سقراط در رساله فوقالذکر از هیپیاس که یک سوفسطاییِ مدعی و البته بسیار سطحینگر است میپرسد «زیبا» یعنی چه؟ هیپیاس در متن سخنان خود دائم از اعمال و اشیاء زیبا سخن میگوید اما سقراط نمیخواهد بداند چه چیزی زیبا است و چه چیزی زشت، بلکه میخواهد بداند حقیقت زیبایی چیست؟.
بلخاری ادامه داد: سقراط خود را ذهنی مبتدی و جاهل نسبت به حقیقت زیبایی مینمایاند تا بر بنیاد دیالکتیک، هم بنمایاند سوفسطاییان و بهویژه هیپیاس جاهلانی دانانُمایند و نه دانا، و هم ما را با هزارتوی مفهوم زیبایی (که آن را بسیار ساده میانگاریم و سقراط و افلاطون آن را دشوار میدانند) مواجه سازد.
به گفته وی، قصد این کلام شرح مستوفای داستان زیبایی، بهویژه در عرصه فلسفه و هنر نیست بلکه تنها تأمل بر یک معناست که زیبایی در ظاهر امری ساده و قابل فهم به نظر میرسد، لیک در بطن خود یکی از بنیادیترین و در عین حال غامضترین مباحث فلسفی است (این معنا را تفصیلاً در کتاب در باب زیبایی، نشر دانشگاه تهران شرح دادهام). اما میتواند مقدمهای باشد برای بررسی اندیشههای یکی از بزرگمردان فلسفی ایران در سالهای معاصر.
آثار متعدد علامه جعفری
رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درادامه گفت: مرحوم علامه محمدتقی جعفری که آثار متعدد و محققانهاش بخشی از هویت فلسفی و فکری ایران معاصر محسوب شده و تأملات فلسفی عمیقش در آثار بهجامانده او از یک سو و نیز نامهنگاریهایش با برجستهترین فلاسفه روزگار از جمله برتراند راسل، روژه گارودی، پروفسور عبدالسلام و پروفسور روزنتال از دیگرسو نشان از ذهنی پوینده و خلاق دارد، «حیات معقول» (از اصطلاحاتی که مرحوم علامه بسیار دوست میداشت و در اکثر بیانات و نوشتههای خود به کار میبرد) خود را بر بنیاد موشکافیهای بسیار عمیق در متن نهجالبلاغه و سپس مثنوی شریف قرار داده بود.این دو اثر شگرف یعنی ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه (در ۲۷ جلد) و تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (در ۱۵ جلد) نهتنها بیان ظریفهای است که چگونه جلالالدین محمد بلخی (که از بزرگترین حکما و عرفای مسلمان است) با امیرالمؤمنین علی (ع) و کلمات گهربار و ماندگارش پیوند میخورد بلکه خود دلیلی است که چرا مرحوم جعفری بر نهجالبلاغه و مثنوی شرح طویل نگاشتهاند.
حیات معقول در مثنوی و نهج البلاغه
این محقق درادامه افزود: البته مولانا خود در بخشی از ابیات مثنوی پیوند شگفت فوقالذکر را شرح داده است - ظاهراً مرحوم علامه جعفری این ظریفه را به عین و کمال دریافته بود-آنگاه که مولانا در ادامه ابیات مشهور: ای علی که جمله عقل و دیدهای / شمهای واگو از آنچه دیدهای ... میآورد: یا تو واگو آنچه عقلت یافته است/ یا بگویم آنچه بر من تافته است /از تو بر من تافت چون داری نهان /میفشانی نور چون مه بیزبان؛که این دو بیت به صورت کامل نشان میدهد مرحوم علامه جعفری چرا در حیات معقول خود نهجالبلاغه و مثنوی را کنار هم نشاند و بر هر دو شرح ژرف و عمیق نوشت.
بلخاری ادامه داد: اما برای من به عنوان دانشجوی زیباییشناسی، کتاب زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام مرحوم علامه حلاوت دیگری دارد. تصور ابتدایی من این بود که ایشان از منظری کلامی و در حد یک موعظه از هنر و زیبایی سخن گفتهاند اما مطالعه عمیق این کتاب نشان داد حقیقتاً جناب ایشان با عمیقترین مسائل زیباییشناسی بهویژه مسائل فلسفی معاصر آشنایی کامل داشته است.
وی یادآور شد: به عنوان مثال یکی از مهمترین رویکردهای هنری و زیباییشناختی در اندیشه عرفانی و دینی، تطبیق معقول بر محسوس یا ارائه امر معقول در جمال محسوس است. مرحوم جعفری در فصلی با عنوان زیبایی از دیدگاه علمی و فلسفی مهمترین سؤال جهان زیباییشناسی را که در سطور نخستین این کلام بدان اشاره کردیم در سه نظریه مورد تحلیل و بسطی موشکافانه قرار میدهد. وی این سه نظریه را چنین باز میگوید:نظریه یکم: زیبایی عبارت است از یک نمود عینی که مورد پسند ذهن و خوشایند باشد و ذهن آدمی هیچ نقشی جز منعکس ساختن آن ندارد.نظریه دوم: زیبایی عبارت است از درک و دریافت ذهنی از پدیدههای عینی که اگر آدمی از چنین ذهنی برخوردار نباشد زیبایی هم وجود ندارد.نظریه سوم: دو قطبی بودن زیبایی است که زیبایی را پدیدهای وابسته به دو قطب درونذات و برونذات میداند.
وی با بیان اینکه شرح کامل این نظریهها را باید در همین فصل مذکور پیجویی کرد گفت: فصلی که هم ایمانوئل کانت را به عنوان مرجعی از مراجع زیباییشناسی مورد ادراک و تأمل قرار میدهد هم مولانا را؛ و البته میدانیم که حیات معقولی را که مرحوم علامه به دنبال آن بود در جان مثنوی و مراجع او یعنی «قرآن» و روایات بیشتر قابل کشف و یافت بود تا نظریهپردازان مدرن. اما توجه به این معنا که در جهان نو، اندیشههای سنتمدارِ حکمتمحور را با تفسیر نوین و با ادبیاتی جدید میبایست طرح نمود تا در جهان پهناور اطلاعاتی امروز شنیده شوند رویکردی است که مرحوم جعفری بدان پی برده و عامل به آن بود. این معنا را از مکاتبات او با نامآوران عرصه فکری قرن بیستم به ظرافت میتوان دریافت.
بلخاری درادامه بیان کرد:البته مبنای سخن من بر بنیاد آنچه از زیباییشناسی میدانم نوع مواجهه ایشان با زیبایی و زیباییشناسی است و نه اتکا به مکاتباتشان. به عبارتی میبینم ایشان در ورود به بحث زیبایی تمامی جهد و سعی خود را به کار برده تا جدیدترین ایدههای زیباییشناسی (که غرب و تمدن غربی محمل و منزل ظهور آن بود) را در تحقیق و پژوهش خود مورد توجه قرار داده و صرفاً از منظر نهجالبلاغه و مثنوی و در ساحت و ساختاری کلامی، جهان سراسر ذوق و شهود و شیدایی (همچون زیبایی) را مورد بحث قرار ندهد. این برای من یک حجت است تا وسعت نظر و منظر او در اندیشههای فلسفی معاصر را به عنوان یکی از ویژگیهای شخصیتیاش مورد قبول و تأمل قرار داده و او را شخصیتی ندانم که در مکاتباتش صرفاً رویکردی ارشادی یا شهرتطلبانه داشته است.
شخصیت علمی استاد جعفری
بلخاری در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه میپذیرم که اندیشهها باید مورد نقد و بحث قرار گیرند یادآور شد: اما قصد و فعل کسانی را که سعی میکنند برخی مکاتبات ایشان را به عنوان محملی برای نگاه ارشادی و شهرتطلبانه آن مرحوم مورد سوء استفاده و حمله به ایشان قرار دهند نمیفهمم. شخصیت علمی مرحوم جعفری از تأملات عمیق، مباحث دقیق و ژرفاندیشیهای وسیع او آشکار میشود نه تلاش برای ارشاد و هدایت دیگران و نه از شدت و وسعت مکاتباتش.
علامه جعفری؛ دانشمند متواضع
بعد از سخنان رییس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مهدی محقق به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: بنده اولینبار در کنگره شیخ طوسی بیشتر با باعلامه جعفری آشنا شدم؛آن مرحوم علاقه مند بود که در مسائل حکمی فلسفی از دانشمندان و فلاسفه بزرگ اروپایی وغربی هم نقل قول کند و این درحقیقت از امتیازات مهم علمی آن مرحوم بود.
وی با اشاره به دیگر خصوصیات مرحوم استاد جعفری گفت: از ویژگی های ایشان این بود که انسانی به تمامی متواضع وبیادعا بودند و ابتکارات علمی ایشان در آثاری چون شرح نهجالبلاغه و نقد و تفسیر مثنوی مولوی برای اهل فن واضح و مبرهن است.
وی تاکید کرد: در میان دانشمندان ایرانی، کمتر شخصیتی مانند علامه جعفری دیده میشود، روحانی ای که در نجف اشرف فقه و اصول خوانده، نزد استادان بزرگ، فلسفه خوانده و به اکثر علوم دیگر هم علاقهمند بوده است و این در جای خود جای ستایش و تقدیر دارد.
استاد جعفری و آشنایی با مقتضیات زمان
مهدی گلشنی سومین سخنران این نشست بود. وی طی سخنانی گفت: به نظر بنده دو خصوصیت و ویژگی علامه جعفری در زمانه ما مغفول مانده است: یکی تواضع فوقالعاده ایشان و دیگری آشنایی با مقتضیات زمان.
وی ادامه داد: علامه با مقتضیات زمان آشنایی وسیعی داشت و از این نظر درحقیقت الگوی مناسبی برای رابطه حوزه و دانشگاه بود، مکاتبات او با دانشمندان مختلف حوزوی و دانشگاهی، گواه روشنی براین مدعاست.
به گفته گلشنی، امروز در جهان غرب کشیشها و دانشگاهیان، جلسات بحث و گفت و گو دارند، کاری که علامه جعفری چنددهه پیش قصد انجام دادن آن را داشت و اعتقاد داشت که باید با هر کس به زبان خودش سخن گفت.
فلسفه توجه علامه جعفری به مثنوی مولوی
درادامه این نشست منوچهر صدوقی سها، طی سخنانی گفت: برخی بیان می کنند که عالم حوزوی نباید به مثنوی مولوی بپردازد، اما در جایگاهی که شیخ انصاری، فلسفه را در قالب شرح مثنوی تدریس می کرده است، دیگر جایی برای بیان این شبهه باقی نمی ماند، برای همین کسانی که به مرحوم علامه خرده می گرفتند که چرابه شرح و نقد مثنوی پرداخته است، باید توجه داد که این امر حتی مورد توجه شیخ انصاری به عنوان یکی از بزرگترین فقهای شیعه هم بوده است.
وی با اشاره به اینکه مرحوم علامه فیلسوفی مستقل است و ذهن ایشان متوجه به مسائل عمیق فلسفی بود گفت: نه اینکه صرفا یک استاد فلسفه و علاقهمند به دانشهای مختلف باشد.
در ادامه این مراسم، علی جعفری، پسر استاد محمد تقی جعفری با بیان خاطراتی از آن مرحوم از حضور چشمگیر علاقه مندان به این استاد فقید دراین نشست علمی تقدیر کرد و درپایان لوح تقدیر انجمن آثار ومفاخر فرهنگی به خانواده علامه محمدتقی جعفری اهدا شد.