به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست هفتگی شهرکتاب روزگذشته سهشنبه ۲۲آبان به نقدوبررسی کتاب «سواد روایت» نوشته اچ. پورتر ابوت اختصاص داشت. این نشست با حضور علیاصغر محمدخانی، امیرعلی نجومیان، رویا پورآذر و حمیدرضا شعیری برگزار شد. همچنین قباد آذرآیین از دیگر نویسندگان حاضر در نشست بود.
منتقدان حاضر در جلسه مهمترین خصیصه کتاب «سواد روایت» را طرح پرسشهایی دانستند که با وجود پاسخ ندادن نویسنده به شماری از آنها، نقش مهمی در متفاوت کردن این کتاب نسبت به سایر کتابهایی که در حوزه روایتشناسی نوشته و ترجمه شده داشته است. همچنین انتقادهایی درباره مختصر بودن برخی از سرفصلهای مهم کتاب به آن وارد شد.
همچنین در این نشست برخی از منتقدان بر این عقیده بودند که نویسنده کتاب «سواد روایت» تحت تاثیر ساختارگرایی فرانسوی است که این مساله از سوی مترجم این کتاب رد شد و رویا پورآذر اذعان داشت که نویسنده این کتاب بیشتر تحت تاثیر باختین است تا نظریه پردازهای فرانسوی.
در ابتدای این نشست، علیاصغر محمدخانی به اختصار سرفصلهای کتاب را معرفی کرد و گفت: در حوزه روایتشناسی در کنار دیگر حوزههایی مانند زیباییشناسی و نشانهشناسی کتابهای زیادی منتشر و در پایاننامهها هم به مساله روایتشناسی در حوزههای تطبیقی و ... پرداخته میشود. این کتاب ساختار منظمی دارد و خوشخوان است و درک آن برای مخاطب ساده و آسان است. همچنین این کتاب حوزههای مختلف روایتشناسی را پوشش میدهد و کتابی جامع است. کتاب حاضر بیشتر به روایت در ادبیات و فیلم و تئاتر میپردازد اما روایت را اساسا پدیدهای انسانی در نظر میگیرد، پدیدهای که محدود به ادبیات و فیلم و سینما نیست.
معاون فرهنگی شهرکتاب در ادامه نکاتی را درباره کتاب به اختصار بیان کرد و گفت: نکاتی کلیدی درباره فصول مختلف کتاب به نظرم رسیده که آنها را تیتروار بیان میکنم:
- هرجا که انسان باشد روایت هم حضور دارد و اغلب در هر کاری که میکند روایت دخیل است.
- کتاب حاضر مقدماتی در مساله روایت است.
- بخش عمده سیاست و حقوق نزاع بین روایتهاست.
- رسانههای گوناگون چه تغییری در روایت ایجاد میکنند.
- روایت همواره مسیری دوطرفه است، بدون همکاری و تعامل ما هیچ روایتی نیز وجود نخواهد داشت.
- کتاب حاضر توصیف میکند که هنگام مواجهه ما با روایت چه اتفاقاتی رخ میدهد.
- روایت مثل خود زندگی ما همه جا هست.
- روایت به زبان ساده عبارت است از بازنمایی یک رخداد یا مجموعهای از رخداد.
- قدرت روایت در تاثیر بلاغیاش نهفته است.
- موضوع روایت اغلب درباره قدرت است.
- سه روش تفسیر روایت: مقصدگرا، نشان یاب و اقتباسی.
- روایت راهی برای شناخت خودمان است.
- مساله تاریخ و داستان، حقیقت و روایت
- درک روایت در دو قاب زمانی و مکانی
- چگونگی اندیشیدن انسان از راه روایت.
سپس رویا پوراذر، مترجم کتاب «سواد روایت» شروع به صحبت کرد و گفت: علت انتخاب این کتاب برای ترجمه و معیارهای من به عنوان مترجم و نشر اطراف به عنوان ناشر و همچنین مقدمهای برای معرفی و محتوای کتاب دو مبحثی است که به آن در این جلسه خواهم پرداخت. درباره علت انتخاب این کتاب باید بگویم به نظر من کتاب در حوزه روایت کم تالیف نشده است اما ما در حد توان خود بسیاری از این آثار را بررسی کردیم و متوجه شدیم که در بسیاری از آثار و نشستها درباره روایت تعریف دقیقی از روایت ارائه نشده است و یک چارچوب معقول نظری در این باره وجود ندارد و در نتیجه فقدان این چارچوب، گفتوگو ا در حوزه روایت به بنبست میخورند. ما دنبال کتابی بودمی که گام اول را در این راستا برداشته باشد و در عین حال به مباحث تکراری و قدیمی هم نپردازد و کتابی به روز و آکادمیک باشد.
مترجم کتاب «سواد روایت» در ادامه به ویژگیهای این کتاب اشاره کرد و گفت: این کتاب زبان شیرینی دارد و برای تفهیم مطالب از مثالهای آشنای دنیای ادبیات و نمایش بهره میبرد و از سوی دیگر قدرت و اعتبار علمی آن در حدی است که در برخی نقاط دنیا در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تدریس میشود. من امیدوارم به عنوان مترجم این کتاب به پرسشهای ما درباره روایت پاسخ داده شود و لااقل باعث شود که در حوزه روایت پرسشهای احمقانه مطرح نکنیم. در مبحث دومی که مطرح میکنم این نکته را متذکر میشوم که اگر کسی میخواهد در هر بازی اعم از سیاسی، اجتماعی و ... برنده باشد باید به روایتی که میخواهد از خود ارائه دهد، اشراف داشته باشد و بحث هوش روایی که یکی از قابلیتهای ذهن بشر است، در حوزه علوم تربیتی به شدت مطرح است تا انسان بتواند ظرفیت استفاده از روایت را در خودش کشف کند و به ابزاری قوی دست یابد تا در کار و زندگی خود از آن بهره جوید.
وی افزود: نویسنده این کتاب جمله جالبی دارد که میگوید؛ اگر تصمیم دارید داستانی بنویسید در نهایت آن را مینویسید اما وقتی تصمیم میگیرید که روایتی بنویسید هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانید در نهایت یک روایت بنویسید. اگر خواننده بتواند با توجه به تجربیات زیستی خود از موضوع روایت، قلابهای ذهنی خود را به نقاطی از آن بیندازد و مفاهیمی را برای خود خلق کند آن زمان میتوان گفت ک آن روایت،روایتی موفق است.
حمیدرضا شعیری سخنران بعدی این نشست درباره سرفصلهای جالب و خلاقانه کتاب بحث کرد و در کنار آن انتقادات خود را از کوتاه بودن و ایجاز مخل برخی از فصلهای مهم کتاب ابراز کرد. وی عنوان کرد: من از دو جنبه شکل و ساختار و همچنین محتوا به این کتاب میپردازم. کتاب «سواد روایت» نه یک مدل خاص روایی به ما میدهد نه نظریهپردازی روایت انجام میدهد و نه الگوهای ساختارمندی به مخاطبش عرضه میکند. در عوض این کناب برای دو کار خیلی کاربرد دارد یکی برای شروع مطالعه سازوکار روایت و آشنایی با نمونههای ساده روایت و دوم اینکه تمام مسائل روایت در این کتاب مرور شده است. این کتاب یک مرور ساختارمند و هوشمندانه با سازماندهی حرفهای و در عین حال ساده و قابل فهم است.
وی افزود: در کنار اینها این کتاب از بسیاری از مسائل مهم به سادگی رد شده است. بحث «احساس و شناخت عاطفه» از آن جمله است. همچنین باید بگویم به شخصه فکر میکنم نویسنده این کتاب شدیدا تحت تاثیر ساختارگرایی فرانسه قرار دارد و حداقل ۲۵۰ صفحه از کتاب این موضوع را به خوبی نشان میدهد.
شعیری درباره سرفصلهای جذاب و همچنین بخشهایی که به کوتاه بودن آنها معترض بود گفت: برخی از مباحث مانند «رابطه فرهنگ و روایت» که امروزه از اهمیت فراوانی برخوردارند در این کتاب مغفول مانده است و به برخی مسائل مهم مانند «روایت تودرتو» در حد یکی دو صفحه و بسیار مختصر اشاره شده است. البته در کنار اینها به بحثهایی مانند «قضاوت و تفسیر» به طور کافی پرداخته شده و بحث «تعلیق بیهنجار» از بحثهای جالب کتاب است. تقسیمبندی روایت به دو نوع عمودی و افقی نیز از دیگر مباحث جالب کتاب است اما در باره ساختارشکنی همانقدری به دریدا اشاره میکند که باقی آثار حوزه روایت اشاره کردهاند. «شیوههای تفسیر روایت» هم از بحثهای خوب کتاب است. از دیگر نقدهایی که میتوان به کتاب کرد این است که روایت، گفتمان و قصه با هم تعامل دارند و من معتقدم این گفتمان است که روایت را جلو میبرد و سازوکارهای روایت را میچیند پس باید توامان بحث و پرداخته شوند. داستان، گفتمان و روایت سه سطحی هستند که باید توامان پرداخته شوند و البته این موضوع، مبحث جدیدی است. همچنین بحث جداسازی روایت کلاسیک از مدرن و پست مردن نیز در این کتاب جایش خالی است و از دیگر نقدهای که وجود دارد مطرحکردن پرسشهایی است که خود نویسنده هم از پاسخ دادن به آنها عاجز است.
حمیدرضا شعیری در انتهای بحث خود عنوان کرد: سخن ناشر هم وجودش در این کتاب جای نقد دارد و به نظرم به جای آن باید سخن مترجم میآمد. همچنین اصل اصطلاحات انگلیسی باید به صورت پانویس در پایین هر صفحه میآمد تا مخاطب بتواند بفهمد فلان معادل فارسی ترجمه کدام اصطلاح انگلیسی است.
آخرین سخنران این نشست، امیرعلی نجومیان در ابتدا درباره ترجمه و همخوانی تخصص مترجم و حوزهای که در آن به ترجمه مشغول است، سخن گفت و برنامهریزی انتشاراتی را برای ترجمه ضروری دانست و از وجود بخش «سخن ناشر» در این کتاب دفاع کرد. سپس از ترجمه و معادل فارسی برخی از واژهها و اصطلاحات کتاب مانند ساختارشکنی انتقاد کرد و اذعان داشت برای برخی از اصطلاحات در این کتاب چندین معادل فارسی به کار رفته است.
نجومیان در ادامه بحث خود گفت: این کتاب یکی از ابتکارات مجموعه دانشگاهی کمبریج است. تا قبل از سال ۲۰۰۲ مجموعههایی از این انتشارات منتشر میشد که در آن آخرین افقهای دانش در هر حوزه پیش چشم خواننده قرار میگرفت و مجموعه مقالاتی از نویسندگان مختلف بود اما از سال ۲۰۰۲ به بعد مجموعههایی خوشخوان منتشر شدند که بیشتر به عنوان مجموعههای درسی مطرح میشدند و هرکدام دارای یک نویسنده بودند.
این نشانهشناس درباره ویژگیهای کتاب «سواد روایت» عنوان کرد: این کتاب، کتاب نظریهپردازی نیست اگرچه که آبوت، نویسنده کتاب از برخی نظریهها جانبداری میکند اما از دید من این کتاب پرسشهای مهمی در حوزه روایتشناسی مطرح میکند که در هر فصل به آن پاسخ میدهد و پرسش درباره «رابطه علیت با روایت» از جمله پرسشهای خوبی است که کمتر در کتابهای حوزه روایت وجود دارد و در این کتاب بحث شده است. مباحث این کتاب، مباحث دانشنامهای روایت نیست و طرح پرسشنامهای اساسی برای روایت است. یکی از بحثهای جالب این کتاب «خود در روایت» است که هر چند خلاصه به آن پرداخته شده است. کتاب از نظر سنت روایت، تحت تاثیر سنت فرانسوی است اما در این سنت باقی نمیماند و در ۱۰۰ صفحه آخر کتاب وارد حوزه پساساختارگرایی میشویم و نویسنده بحثهایی از «روایت انشعابی»، «روایتهای پیچشی»، «پیکار روایتها» و ... را پیش می کشد.
این استاد دانشگاه درباره روش نگارش این کتاب توضیح داد: روش نوشتن این کتاب، قیاس استقرایی است یعنی از مثال شروع میکند و بعد به نتیجه میرسد که عکس نوشتن معمول ایرانیهاست. بهترین روش هم برای آموزش همین روش است. این رویه مخاطب را در فرآیند کشف سهیم میکند و در پایان فصل به نتیجهگیری میرسد. مثالهای این کتاب بسیار درخشان است و کتاب مفهوم روایت را به طور گسترده و در تمام حوزهها میبیند و به فیلم و نقاشی هم وارد می شود و حتا از تبلیغات سیاسی هم غافل نمیماند. جامعه نقد ادبی و نظریه در ایران نیازمند چنین آثاری است که توسط مترجم مشخص و ناشر با برنامهریزی خاص در دستور کار قرار گیرد.
امیرعلی نجومیان در انتهای بحث خود گفت: این کتاب به پرسشهای اساسی روایتشناسی پاسخ میدهد و به مخاطب نگاه عمیقتر و کلانتری میبخشد.
در انتهای جلسه رویا پورآذر در پاسخ به برخی از انتقادات و نظراتی که کارشناسان در نشست مطرح کرده بودند، گفت: موافق بحث ساختارگرایی فرانسوی در این کتاب نیستم و به نظرم بحث «کانونمندی» و زمان به روشنی به باختین اشاره دارد و بحثهایی که به راوی طعنه میزند نیز چنین است. درباره ترجمه اصطلاحات هم برای تکتک آنها با دیگر مترجم کتاب، نیما اشرفی بحث و تبادلنظر کردیم و باز هم در انتها میپذیرم که تشخیص ما ممکن است درست نباشد.
وی در انتها افزود: من به عنوان مخاطب این کتاب و نه مترجم معتقدم این کتاب با ساختار درست و سنجیدهای که دارد، موضوعیت پاسخ را برای ما کم کرده و به جایش بحث پرسشهای درست و هوشمندانه را پیش کشیده است.