به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست معرفی و بررسی کتاب «تاریخ اندیشه ایرانی؛ اندیشه، فرهنگ و آیین ایرانیان در عهد باستان» چهارشنبه ۲۳ آبان با حضور میرجلالالدین کزازی، ژاله آموزگار و آزرمیدخت فرهیختهوالا نویسنده کتاب در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، نویسنده کتاب آزرمیدخت فرهیختهوالا گفت: ما هر چه در حوزه فرهنگ باستانی ایرانی کردهایم در حوزه تاریخ بوده و توجه چندانی به مباحث اندیشهای در این حوزه نشده است. شاید به نظر برسد مشکل اصلی ما در ریشهیابی مباحث اندیشه، فرهنگ و رسوم و تمدن ایرانی کمبود منابع است. من در این کتاب به منابع گوناگونی از زبانهای مختلف از ایرانی تا سریانی و ارمنی نظر انداختهام و از مباحث باستانشناسی نیز استفاده کردهام. شاخصترین منبع من در این کتاب که به طور ویژه از آن بهره بردهام شاهنامه فردوسی بوده است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه منابع اوستایی کتاب حتی تا سده دوم و سوم پس از اسلام را هم شامل شده است گفت: ما پنج گروه منابع اوستایی داریم که مهترین منابع دسته پنجم روایتهای شفاهیای هستند که در دینکرد در سدههای دوم و سوم پس از اسلام تعلق دارد. همچنین منابع فراوانی از فرهنگ ما به زبانهای دیگر گستره تمدن ایران وجود دارد، از ارمنی تا آرامی که نیاز به بازشناسی دارند و شناخت این منابع به شناخت فرهنگ ایران باستان کمک میکند. در این کتاب تلاش کردهام این گستره منابع را انعکاس دهم.
فرهیختهوالا افزود: من سه بخش اصلی را در این کار مورد بررسی قرار دادهام. اندیشه اجتماعی ایرانی از دوران عیلامی تا ساسانی، اندیشه فرهنگی ایرانی و اندیشه سیاسی. کتاب در پنج کرده (فصل) و حدود سی و پنج پرگرد بخش) ارائه شده است. این کتاب از فرهنگ مادرسالار عهد عیلامی تا اندیشه ایرانی در عهد خسرو انوشیروان را مورد بررسی قرار میدهد. هدف این کتاب اندیشهشناسی بوده است و در پی ارائه تاریخ دینی نبوده است.
ادامه داد: آداب و رسوم، گاهشمار، باورها و فولکلور مواردی بودهاند که در کتاب به آن بسیار توجه شده است. اخلاق در دوره باستان نیز از مواردی بوده که مورد توجه کتاب بوده است. از دیگر موارد مدنظر کتاب خردهفرهنگهای داخل فلات ایران بوده است. تمدن رنگینکمانی امروز ما بازمانده دوران پیشین ماست و ما در بخش خردهفرهنگها مسیحیان، کلیمیان و بودائیان ایرانی را مورد توجه قرار دادهایم.
به گفته نویسنده: این کتاب کاملترین گفتارها در شناخت جنبش فکری مانی و جنبش مزدکیان را نیز ارائه داده است. اجتماعیترین و واقعگراترین نگاه به مزدکیان را فردوسی در شاهنامه انجام داده است. در این کتاب تلاش کردهام با تکیه بر منابع ایرانی و با تداوم ایده فردوسی به جنبش مزدک بپردازم و رویکرد کمونیستی به این جنبش را به چالش بکشم. در انتهای کتاب نیز واژهنامهای موضوعی از حیات فکری انسان عهد باستان را از نیمه جلد سوم ارائه می دهد.
در ادامه نشست میرجلالالدین کزازی کتاب را کممانند و در زمینه ساختار درونی نوپدید و بیپیشینه دانست و گفت: از دید پیکره و ساختار برونی، میتوانیم تاریخ اندیشه ایرانی را با یکی از شاهکارهای پژوهشی هانری کربن بسنجیم. کربن در آغاز تنها میخواست به اندیشه فرزانگان ایرانی پس از اسلام بپردازد اما در گیراگیر پژوهش پی برد اگر به خاستگاهها نپردازد کاری از پیش نخواهد برد و به ایران باستان بازگشت و در نخستین پوشینه کتاب خود به سرگذشت آئینی اندیشه ایرانی در ایران کهن پرداخت. کتاب چهارجلدی کربن «در جهان اسلام ایرانی» نام دارد و کتاب تاریخ اندیشه ایرانی که رویکرد اندیشهای به ایران باستان دارد با این کتاب کربن همراستا است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی در ادامه گفت: اینکه یک بانوی فرهیخته و والای ایرانی این اثر را نوشته است خود شایان ارزشگذاری است. این کتاب کاری خرد و خام نیست. دستاورد سالها پژوهش است و کاری است که تنها باوری پولادین به ایران و فرهنگ گرانسنگ ایرانی میتوانسته است آن را به انجام رساند. این کتاب پژوهشی نیست که به پاس مزد و نام و نان سامان گرفته باشد و همین کتاب را ارزشمند میسازد از منظر انگیزه پدیدآوردن کتاب میتوانم این کتاب را با شاهنامه فردوسی بسنجم. انگیزه پدیدآوردن شاهنامه نیز نمیتوانسته است دریافت مزد بوده باشد که اگر اینگونه بود راههای سادهتری برای گرفتن مزد از محمود غزنوی بود. نوشتن چنان کتابی و چنین کتابی تنها میتواند برآمده از شیفتگی و باور به فرهنگ این سرزمین باشد.
کزازی گفت: هنگامی که این کتاب را تورق کردم به اندیشه افتادم آنچه که نیاکان ما به آن میاندیشیدهاند هر چند شاید باورناپذیر و خردآشوب باشد بیپایه نیست. پیشینیان ما بر این باور بودهاند که نام هر کس پیوندی سرشتین و هستیشناختی با او دارد و از همین روست که برترین آسیبجای نامور نام اوست و یکی از رسوم پهلوانی این است که پهلوان به آسانی نام خود را به هماورد نمیگوید. حتی رستم دستان هم نام خود را به هماورد نمیگفته است. هنگامی که پهلوان کوشانی که به نبرد رستم آمده است نام او را میپرسد رستم میگوید: مرا مام من نام مرگ تو کرد، زمانه مرا پتک ترگ تو کرد. اعراب نیز باور دارند که نامها از آسمان فرو میافتند. اما چرا به این اندیشه گرائیدم؟ به پاس نام نویسنده که فرهیخته والاست.
در پایان کزازی نوشتن این کتاب را رخدادی بنیادین در فرهنگ و اندیشه ایران دانست و گفت: ارزش کتاب در نکتههای نو و بیپیشینه آن نیست، ارزش کتاب در فراگیری آن است. شما اگر بخواهید آنچه را در این کتاب فراهم آمده است در جای دیگری بجوئید باید دهها کتاب را ببینید. نمایه فراگیر کتاب در انتهای آن بسیار سودمند است و اگر شما بخواهید بدانید فلان اندیشه که چندان چیزی از آن نمیدانید از کجا آمده است میتوانید از این کتاب بهره ببرید. از این رو میشود کتاب را آبشخورین (مرجع) دانست.
پس از کزازی، آزرمیدخت فرهیخته والا توضیحات درباره کتابش را اینگونه ادامه داد: من در کتاب «تاریخ اندیشه ایرانی» در طول ۲۳ سالی که برایش عمر گذاشتهام به مبانی شهریگری انسان ایرانی هم پرداختهام و به ویژه در حوزه جشنهای ایرانی تمرکز فراوانی داشتهام. نگاه اندیشهورزانه و دقتی که پدران ما در نوشتن تاریخ فرهنگی خود بر هر سفال نوشته و هر بنایی داشتهاند نشان میدهد که ما هویتی تاریخمدار داشتهایم. من از دکتر زرینکوب آموختهام که ارزش کار تاریخی در پژوهش عرضی است و باید ابعاد مختلف موضوع را دریافت. درباره میترا گاه میشد که مطلبی در کشورهای شرق اروپا یافته میشد و من آن را نگاه میکردم و پژوهش را بر مبنای آن به روز میکرد.
وی افزود: در این اثر من نودونه درصد منابع در حوزه فرهنگ و تاریخ ایرانی را واکاوی کردهام. نزدیک به چندین هزار منبع درجه اول و درجه دوم را گردآوردهام و میتوانم بگویم این کتاب میتواند منبعی باشد که بتوان آن را به جهانیان به عنوان منبعی درباره تاریخ اندیشه و فرهنگ ایران در عهد باستان ارائه کرد. شاید در عصر اسلام برای نوشتن تاریخ اندیشه احتیاج به چندین پژوهشگر داشته باشیم اما این کتاب همه آن چیزی است که از تاریخ اندیشه ایران عهد باستان باقی مانده است و میتوان گفت حرف زیادی در این حوزه باقی نمانده است. این کتاب به پادشاهان تمرکز ندارد و بنا دارد تاریخ زندگی در عهد باستان باشد.
در ادامه ژاله آموزگار گفت: مولف بخشی از جوانی خود را به پای این کار گذاشته است و منابع بسیاری را برای نوشتن این اثر دیده است. او سپس در قالب چند نکته برخی ایرادهای کتاب را متذکر شد. به گفته آموزگار نویسنده کتاب ایزدبانو آناهیتا را از منظر نام تداوم ایزدبانوی بینالنهرینی نانا دانسته است که این موضوع صحت ندارد.
آموزگار افزود: نام کامل آناهیتا، اردویسور آناهیتا است. آناهیتا صفت است و نام اصلی این ایزدبانو اردویسور است و به همین خاطر نمیتوان نام این ایزدبانو را با نانا که خدای بینالنهرینی است یکی دانست. از اساس وقتی ما تمام مسئله زندگیمان مرتبط با آب است چرا باید تصور کنیم ایزدبانوی آب را از بینالنهرین وارد کردهایم؟
دومین نکتهای که آموزگار متذکر شد این بود: در کتاب ورهرام را با ورونه یکی انگاشته شده که این هم درست نیست. ما از آنجا که ایزد جنگ نداشتهایم صفت خدای جنگ هندوان ایندره را که ورسپرنه بوده است گرفتهایم و از آن نام ایزد جنگ که ورهرام یا بهرام است را ساختهایم و این نام ربطی به ورونه که خدای هندی دیگری است ندارد.
آخرین نکته آموزگار این بو: ثابت شده است که خاستگاه زرتشت شرق و شمال شرق ایران و خراسان بزرگ بوده است و این نگرش که خاستگاه او آذربایجان بوده است و نویسنده در کتاب نقل کرده است رد شده است.
در ادامه فرهیخته والا در پاسخ به نکات آموزگار گفت: ویژگی این اثر ارائه همه نظرات است و نظراتی مانند وارداتی بودن ایزد آناهیتا برگرفته از نگاه استاد دکتر بهار است.
پس از پایان سخنان دکتر آموزگار مراسم رونمایی کتاب «تاریخ اندیشه ایرانی؛ اندیشه، فرهنگ و آیین ایرانیان در عهد باستان» برگزار شد. فرهیختهوالا به پاس قدردانی پرترههایی را از کزازی و آموزگار به همراه ظروف میناکاری به آنها پیشکش کرد.