به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ همایون همتی، استاد ادیان و عرفان به مناسبت ایام بزرگداشت علامه طباطبایی گفت: در مورد علامه طباطبایی از چند بُعد باید صحبت کرد؛ تحصیلات، تخصص و جامعیت علمی ایشان نشان می دهد از حیث جامعیت علمی انصافاً در بین همگنان خود و در روزگار خود کم نظیر بودند. امروز هم در حوزه های ما مثل ایشان انگشت شمارند که بتوان گفت تقریباً به همه علوم اسلامی احاطه داشته باشند. یعنی هم تفسیر، فقه، اصول، کلام و هم حدیث، منطق، فلسفه، عرفان و ... در همۀ علوم اسلامی صاحبنظر بودند. ایشان شخصیتی دانشنامه ای (encyclopedic) بود و در حوزه علمیه نجف شاگرد بزرگانی همچون آیت الله سید علی قاضی، آیت الله حسین بادکوبه ای، آیت الله خوانساری، میرزای نائینی و ... یا بزرگانی همچون شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی بودند که هم عارف بود و هم فیلسوف و هم اصولی بسیار بزرگ و صاحب نظر و علامه نظریۀ ابتکاری «ادراکات اعتباری» را از این استادشان گرفتند که در «فلسفۀ اخلاق» کاربرد مهمی دارد.
این استاد دانشگاه افزود: علامه طباطبایی توانست حلقه درس فلسفه اش را در قم بنیان بگذارد و شاگردان بزرگی را بپروراند. همچون استاد مطهری، آیت الله جوادی آملی، آیت الله حسن زاده آملی، آیت الله مصباح و ... که هر کدام روشنی بخش حوزه علمیه قم بوده و هستند. روحیه شاگرد پروری علامه طباطبایی بسیار مثال زدنی است. طبق خاطراتی که از اساتید خودم شنیده ام ایشان بسیار مهربان و رئوف و متواضع بوده اند. در بحث ها خیلی رعایت انصاف می کردند و حرّیت فکری و آزادگی داشتند. اجازه اشکال به شاگردان می دادند و احساس برتری نسبت به شاگردان نداشتند به طوری که گویی هم درس آن ها هستند!
وی افزود: ایشان روحیه معنوی بالایی داشت و اهل مراقبه، خلوت، ذکر و ... بود و همین مراقبتهای معنوی موجب شد خداوند به ایشان عنایت ویژهای داشته باشد. بی کمترین چشم داشت مادی ایشان یک عمر در عرفان، فلسفه و تفسیر شاگرد تربیت می کند. این ها نکات مهمی است که اساتید امروز ما باید توجه کنند. تعریف می کردند برای ما که شب های پنجشنبه که درس «اصول فلسفه و روش رئالیسم» بود ایشان برای این که به موقع به محل درس برسند گاهی نوافل مغرب و عشا را بین راه می خواندند.
به نظرم می توان دست کم ۱۰ مورد نوآوری در آثار ایشان شمارش کرد. مانند برهان صدیقین، قوه و فعل و حرکت جوهری، مراتب و درجات علم حضوری و ... . در سالیانی که دو کتاب «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» ایشان را تدریس میکردم متوجه این ابتکارات شدم
همتی با بیان این که علامه طباطبایی در فلسفه اسلامی نوآوری هایی داشت، اضافه کرد: به نظرم می توان دست کم ۱۰ مورد نوآوری در آثار ایشان شمارش کرد. مانند برهان صدیقین، قوه و فعل و حرکت جوهری، مراتب و درجات علم حضوری و ... . در سالیانی که دو کتاب «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» ایشان را تدریس میکردم متوجه این ابتکارات شدم. در حاشیه های ایشان بر کتاب «اسفار ملاصدرا» نیز ابتکاراتی دارند که نشان می دهد عالمی بودند که شهامت اظهار نظر و مخالفت با بزرگان و در افکندن طرحی نو داشتند.
وی همچنین گفت: ای کاش حاشیه های ایشان بر «اسفار» به طور جداگانه ویرایش و چاپ شود. هر چند در «تعلیقهای» که آقای مصباح به عربی بر کتاب نهایةالحکمۀ ایشان نوشته اند که به فارسی نیز ترجمه شده به برخی از این ابتکارات علامه طباطبایی اشاره شده است. با توجه به ابتکارات ایشان بر «اسفار» و همچنین کتاب «بدایه» و «نهایه» و به ویژه کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم»، ایشان را باید بنیانگذار «حکمت نوصدرایی» بدانیم. ایشان تنها شارح صرف ملاصدرا نبود بلکه نظم جدیدی به فلسفه ملاصدرا داد. مثلاً بخش هایی مثل طبیعیات و علم النفس را حذف کردند. باید اساتید به این ابتکارات دقت کنند و دیدگاههای فلسفی-کلامی ایشان حتی به زبان های اروپایی و ... ترجمه شود.
همایون همتی اظهار داشت: درست است که بعد از ملاصدرا ملا محسن فیض، آخوند ملا علی نوری، آقا محمد بیدآبادی، آقا محمد رضا قمشه ای، حکیم سبزواری، میرزا هاشم اشکوری و ... بوده اند و یک عمر اسفار تدریس کرده اند، اما ابتکارات، حرّیت و نوآوری که در آثار علامه طباطبایی است در آن ها نیست. آن ها صرفاً مدرس و شارح بوده اند اما علامه طباطبایی بر شانه های ملاصدرا ایستاده است.
علامه طباطبایی توانست از این فلسفه برای جلوگیری از نشر افکار مارکسیست ها و حزب توده استفاده کند این کار فلسفه ملاصدرا را به مصاف مارکسیسم و اندیشه های الحادی بردن است. او از فلسفه ملاصدرا دژی ساخت تا نگاهبان شریعت و تفکر دینی باشد
همتی با بیان این که علامه طباطبایی توانست از این فلسفه برای جلوگیری از نشر افکار مارکسیست ها و حزب توده استفاده کند افزود: کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم حاصل چنین عزمی است. به روایت استاد مطهری وقتی ایشان می بیند که توده ای ها دارند جوان ها را با ماتریالیسم دیالکتیک، بحث تضاد، حرکت، زمان و ... فریب می دهند، همچنین بحث هایی چون مساوی بودن وجود با ماده یا این که دین از قسم ایده آلیسم و ذهن گرایی و خرافه اندیشی است، آن جلسات را برپا میکند و بزرگانی چون آقایان مطهری، مصباح، منتظری و ... در درسها اشکالهایی را مطرح می کنند و ایشان پاسخ می دهد که حاصلش می شود ۵ جلد کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم که یک نوع کلام مقایسه ای (comparative theology) است و انصافاً حاشیه های مرحوم مطهری هم انصافاً بر ارزش این کار افزوده است.
وی خاطرنشان کرد: این کار فلسفه ملاصدرا را به مصاف مارکسیسم و اندیشه های الحادی بردن است. او از فلسفه ملاصدرا دژی ساخت تا نگاهبان شریعت و تفکر دینی باشد. امروز در غرب در جاهایی مانند دانشگاه پادربورن آلمان مجله ای با نام «الهیات مقایسهای» راه افتاده و گرایشی در دکتری برای این منظور به راه انداخته اند. البته من کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را نوعی کلام فلسفی یا «الهیات فلسفی» (philosophical theology) هم می دانم که در حال حاضر یک نحله فلسفی در غرب محسوب می شود. حتی این کتاب را گونه ای از فلسفه دین (philosophy of religion) می دانم که ایشان در این کتاب بدون استناد به آیات و احادیث، بر مبنای «الهیات طبیعی» و الهیات عقلی و با تکیه بر اصول متقن فلسفی مباحث دینی را مطرح کرده است.
همایون همتی درباره بعد عرفانی علامه طباطبایی نیز گفت: این بعد ایشان به دلایلی کمتر مورد بحث قرار گرفته است. کتاب «رسالة الولایه» یا ولایت نامه ایشان را افتخار داشتم در سال ۶۵ ترجمه کردم و چون رزمندگان ما در جبهه ها تازه فاو را گرفته بودند به رزمندگان دفاع مقدس تقدیم کردم. چاپ جدید این کتاب با مقدمه ای جدید به زودی منتشر می شود. در مقاله ای نیز به اصول عرفان علامه طباطبایی پرداخته ام. عرفان ایشان شرعی، متشرعانه و بدون بدعت، آلودگی و پیرایه ها و عرفانی توحیدی مبتنی بر آیات و احادیث و مبتنی بر پایه های متقن و استوار فلسفی بود. به دور از شعار سرایی، ادعاهای قلندرانه و سخنان خطابی و به دور از افراط و تفریطهای صوفیانه بود.
عرفان ایشان شرعی، متشرعانه و بدون بدعت، آلودگی و پیرایه ها و عرفانی توحیدی مبتنی بر آیات و احادیث و مبتنی بر پایه های متقن و استوار فلسفی بود. به دور از شعار سرایی، ادعاهای قلندرانه و سخنان خطابی و به دور از افراط و تفریطهای صوفیانه بود
وی افزود: این عرفان امروز سخت مورد نیاز است. عرفان های عصر جدید (new age) را ببینید از یوگا و عرفان شمنی گرفته تا افکار اوشو، پائولو کوئیلو و کریشنا مورتی و دیگران. در این میدان نیاز به عرضه عرفان پاک اسلامی است که سیره عملی توحیدی اهل بیت علیهم السلام است. علامه طباطبایی در رساله الولایه خطوط این عرفان را ترسیم نموده اند و مبانی فلسفی آن را به سادگی توضیح می دهند چون این عرفان پایه های فلسفی دارد. این عرفان، عرفان استدلالی و فلسفی مآب است و صرفاً حرفهای ذوقی احساس برانگیز نیست.
همتی همچنین گفت: این عرفان حتی فراتر از عرفان ابن عربی و شاگردش صدرالدین قونوی است. معروف است که این دو تن عرفان اسلامی را فلسفی مآب کرده اند. علامه طباطبایی روشی را برای عرفان در این کتاب ارائه می دهند که این روش متعلق به ملاحسین قلی همدانی و آیت الله قاضی است که همان «روش معرفت نفس» است. بر اساس همان حدیث معروف که می گوید: من عرف نفسه فقد عرف ربّه. البته کسانی در درستی این حدیث تشکیک کرده اند اما حدیث معتبری است و امام خمینی در آثار خودش (اربعین و چهل حدیث و صلاة العارفین) این حدیث را نقل می کند. همچنین عرفای معاصر شیعه نیز این حدیث را نقل کرده اند.
وی سپس عنوان کرد: به فرض هم این حدیث را از ما بگیرند نزدیک به ۲۲ حدیث از مولا علی (ع) در کتاب «غررالحکم و درر الکلم» وجود دارد مبنی بر این که اعرفکم بنفسه اعرفکم بربّه یا این حدیث که می گوید معرفة النفس انفع المعارف. علامه طباطبایی این نفس را روح مجردی می داند که از طریق روح مجرد و علم حضوری است که دریچه ای از عالم طبیعت به روی ملکوت و غیب و عالم مجردات برای ما باز می شود. عرفان همین علم حضوری است که از طریق این آینه روح، شاهد تابش انوار و تجلیات حق تعالی خواهیم بود. راه آن نیر ذکر، تقوا، بندگی و تهذیب نفس است. در این رساله علامه طباطبایی یک مدلی به دست می دهد برای این مسیر.
همتی پیرامون توصیه به نسل جوان برای آشنایی با عرفان اسلامی نیز گفت: بعد از ۴ دهه تدریس مباحث عرفان تطبیقی توصیه ام به نسل جوان این است که اگر می خواهند با یک عرفان پاک و نیالوده و بی بدعت آشنا شوند، یعنی عرفانی که برخواسته از قرآن و روایات است، این رساله را دقیق بخوانند. حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) نیز ۶۰ جلسه این رساله را شرح کرده اند که تحت عنوان «شرح رسالة الولایه» در ۲ جلد به چاپ رسیده است. البته بیان ایشان بسیار تخصصی و پیچیده است و برای نسل جوان قابل استفاده نیست اما ترجمه رسالۀ ولایت خیلی گویا و رسا و به زبان ساده است. ترجمه این کتاب برای فرونشاندن آن عطش و جوع معنوی نسل جوان خیلی می تواند مؤثر باشد. اگرچه عرفان راهی است که نیاز به استاد، مرشد و مربی دارد.
ایشان جلساتی با هانری کربن و عده ای از تحصیل کردگان اروپا رفته داشتند و هفته ای یک شب از قم به تهران می آمدند آن هم با اتوبوس و نه راننده شخصی و نه ماشین شخصی و هیچ امکاناتی. ساعت ها می نشستند و کسانی مثل دکتر نصر، مهندس بازرگان، داریوش شایگان، هانری کربن و خیلی افراد دیگر حضور داشتند. متون را می خواندند و ایشان تفسیر و اظهار نظر می کرد
وی همچنین عنوان کرد: بنده علامه طباطبایی را فیلسوف، عارف، اصولی، فقیه، متکلم و متأله ای جامع می دانم که در زمانه خودش میزیست. امروز باید به شبهه های زمان خودمان جواب بدهیم. باید شبهات مارکس، راسل، دورکیم، فروید، ریچارد داوکینز و «بیخدایان جدید» و دیگران را جواب داد. علامه طباطبایی الگو و اسوه ای برای ماست که فیلسوفان ما توجه کنند در کنار تدریس مباحث فلسفی به مسایل روز نیز سری بزنند. ایشان جلساتی با هانری کربن و عده ای از تحصیل کردگان اروپا رفته داشتند و هفته ای یک شب از قم به تهران می آمدند آن هم با اتوبوس و نه راننده شخصی و نه ماشین شخصی و هیچ امکاناتی. ساعت ها می نشستند و کسانی مثل دکتر نصر، مهندس بازرگان، داریوش شایگان، هانری کربن و خیلی افراد دیگر حضور داشتند. متون را می خواندند و ایشان تفسیر و اظهار نظر می کرد.
همتی سپس گفت: انصافاً در حال حاضر چند عالم داریم که این گونه باشند؟ که اصلاً حاضر باشد یک روشنفکری را که اروپا درس خوانده است و امروزی است را تحمل کنند و حرف او را بشنوند و سوالاتش را جدی بگیرند و پاسخ دهند. عالم مجاهد و برادر ارجمندم آیت الله سید هادی خسروشاهی که انصافاً حق عظیمی بر گردن جامعه ما دارند و مجموعه رساله های علامه را با اجازه خودشان به چاپ رسانده اند، مجموعه گفت و گوهای ایشان با هانری کربن را نیز در ۳ جلد منتشر کرده اند. بالاخره هانری کربن پروفسور بوده و استاد دانشگاه سوربن و از شخصیتهای معروف و معتبر فلسفه در اروپا.
وی در ادامه دربارۀ تدریس آثار علامه طباطبایی در دانشگاه های جهان گفت: در همان ابتدا که دانشگاه هاروارد یک دانشکده الهیاتی را راه اندازی نمود یک «واحد تحقیق در ادیان جهانی» را به وجود آورده بود و چون می خواستند مذهب تشیع را معرفی کنند کتابی خواسته بودند. به همین دلیل دکتر نصر از علامه خواهش کرده بود و ایشان نیز کتاب «شیعه در اسلام» را می نویسند. دکتر نصر این کتاب را به انگلیسی ترجمه می کند و هنوز هم این کتاب در برخی دانشگاه های آمریکا یک کتاب درسی است. اگرچه با توجه به شرایط جدید و آثار جدید این کتاب کاستی ها و افتادگی هایی دارد که نیاز به بازنویسی و روزآمد شدن دارد.
همتی اضافه کرد: این آثار و همچنین بزرگانی که ایشان تربیت نمودند بزرگ ترین میراث علامه هستند که برای ما به جای گذاشته اند و از این جهت دین عظیمی بر گردن نسل ما دارند. بنده هم افتخار داشتم از محضر بزرگانی مثل آیت الله خوشوقت و علامه جوادی آملی که از شاگردان ایشان بوده اند استفاده کنم. امروز نیاز به مقایسه افکار علامه با فیلسوفان بزرگ غربی داریم. خوشبختانه گاهی در پایان نامه ها و ... در ایران و خارج از کشور این مقایسه را می بینیم. تدریس آثار ایشان نیز لازم است اما مهم تر از همه شرح و بسط و توضیح دیدگاه ها و مخصوصاً ابتکارات ایشان و درس گرفتن از حرّیت فکری ایشان است. هیچ گاه نباید از نام بزرگ بزرگان بهراسیم و باید بدانیم که علم همواره وارثانی دارد و وقف یک قرن و یک نسل و یک قوم خاص نبوده و نیست.