به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با همکاری مرکز فرهنگی امام علی(ع) تیچینو سوئیس؛ همایش اسلام و دموکراسی را در تاریخ ۱۹ آبان برابر با ۱۰ نوامبر در شهر لوگانوی سوئیس برگزار کردند.
در این همایش حجت الاسلام منصور میراحمدی رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی و رضا عیسی نیا عضو هیأت علمی این پژوهشکده حضور و مقاله خود را ارائه کردند.
در ادامه مروری بر خلاصه مقالات ارائه شده خواهیم داشت:
جمهوری اسلامی ایران و چگونگی حل بحرانهای پنجگانه با مکانیزم مردم سالارانه تألیف رضا عیسی نیا
از آنجایی که شهروندی در امتداد دولت تعریف میگردد بدین جهت؛ هویت، مشارکت، حقوق و مسؤلیتِ شهروندان به این بستگی دارد که در چه نوعی از دولت بسر میبرند لذا جهت نقد، بررسیِ بستر، گستره، محتوای و عمق شهروندی در قالب کارکردهای توانایی استخراجی، تنظیمی، توزیعی، نمادین، پاسخگویی و کارآیی در دولت مدرن نیازمند هستیم که بفهیم هر یک از این دولتها برآمده از کدام مکتب می باشند.
نویسنده مقاله درصدد هست که بر پایه روش تحلیل محتوای کیفی و با چارچوب نظری «اسلام به مثابه ایدئولوژی» به این سؤال: «جمهوری اسلامی در حوزه مطالبات شهروندان در پنج سطح هویتی، مشارکتی، توزیعی، مشروعیتی و کارآیی چه پاسخی دارد؟ فرضیه مقاله را با این مدعا دنبال نماید که، بستر شهروندی در جمهوری اسلامی ایران بخاطر جنگ، بحران اقتصادی و تحریمها و دیگر موانع این فرصت را از دست داد تا بتواند بستر واقعی شهروندی را تحقق بخشد.
در گستره شهروندی میتوان به تابعیت و عضویت اکتسابی و تبعی در جمهوری اسلامی اشاره داشت براین اساس میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران در عین حال که بر برابری مدنی و اجتماعی تاکید میکند بر نابرابری سیاسی(حداقل در انتخاب شدن) باور دارد.
مدعای سوم نویسنده در بخش محتوای شهروندی این است که؛ محتوای شهروندی برپایه مفادِ کلامی، فقهی، اخلاقیِ برگرفته از اندیشه امام خمینی کاملا متفاوت با محتوای شهروندی مصطلح میباشد. در رابطه با عمق شهروندی مدعای ما این است که در دولت جمهوری اسلامی ایران میان حقوق و وظایف این همانی است حقوق و مسؤلیت لازم ملزوم هم دیده شده است.
تجربه مردم سالاری دینی در ایران؛ تأملی بر نسبت دین ومردم در الگوی حکمرانی ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از منصور میراحمدی
مردم سالاری دینی در ایران، تجربه ای از نوع کنار هم قرار گرفتن دور رکن دین و مردم در الگوی حکمرانی ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ است.
این الگوی حکمرانی بر پایه اندیشه سیاسی رهبران انقلاب اسلامی مبتنی بر رویکردی بسیط به مردم سالاری دینی است که تلاش می کند با بکارگیری روش شناسی اجتهادی، برداشتی خاص از دموکراسی ارائه کند.
این برداشت که به مثابه الگویی رقیب دربرابر گونه های دیگر دموکراسی همچون لیبرال دموکراسی وسوسیال دموکراسی ارائه شده است، نه به عنوان امرتلفیق بلکه به عنوان امری بسیط در نظر گرفته شده ودر صدد ارائه الگویی خاص از حکمرانی است که از متون ومنابع دینی در پاسخ به پرسش از نظم عمومی استخراج و تنظیم گردیده است.
مقاله حاضر تلاش می کند این تجربه نظری را مورد بررسی قرار داده، الزامات ساختاری مورد نیاز در راستای تحقق الگوی حکمرانی مذکور را به بحث گذارد. بر این اساس ، پرسش اساسی مقاله حاضر این است که الگوی حکمرانی ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه تجربه ای از مردم سالاری دینی را به لحاظ نظری ارائه کرده است؟