به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ از شیراز، سعیدرضا خوششانس پیش از قدم گذاشتن در وادی نمایشنامهنویسی، در مقام بازیگر و کارگردان نیز تجربیاتی به دست آورد و حالا نمایشنامههای او که از آنها به عنوان «تئاترنوشت» یاد میکند سبک کاری او شده است. تا کنون ۲۲ نمایشنامه، بیش از ۲۰ نقد و پژوهش، ۷ ترجمه و ۷ داستان کوتاه توسط این او خلق شده است.
یکی از نمایشنامههای خوششانس «رویای کولی آشفته» است. این اثر در کتاب «پنج گو» در کنار ۴نمایشنامه از ۴نویسنده دیگر از سوی نشر هنر پارینه منتشر و چندین بار اجرا شده است. مطلب زیر حاصل گفتوگوی ایبنا با این نمایشنامهنویس شیرازی درباره «رؤیای کولی آشفته» است:
بعد از چندین نمایشنامه بالاخره سراغ یک موضوع اجتماعی رفتید. دلیل آن چه بود؟
بله. این تنها تئاترنوشت من درباره یک موضوع اجتماعی است. در واقع چند سال پیش ابوالفضل فرهادی (یکی از کارگردانان و بازیگران موفق تئاتر شیراز) یک خبر در صفحه حوادث خوانده بودم با این مضمون که مردی معتاد به هروئین، همسرش را برای تأمین هزینههای اعتیاد مجبور به خودفروشی میکرده است. همسر این آسیب را تاب میآورده تا اینکه ماجرا به دختر سیزده سالهاش کشیده میشود. وقتی زن این مسئله را تهدیدی برای دختر نوجوانش احساس میکند تصمیم به قتل شوهر میگیرد و ... زمانی که «ابوالفضل» این مطلب را در روزنامه خوانده بود زن در گیرودار بازپرسی و در نهایت در انتظار اجرای حکم بود.
همین خبر حوادث سوژه نمایشنامه جدیدتان را شکل داد؟
راستش وقتی این مطلب را دیدم چندان خوشم نیامد! در واقع بر خلاف خیلی از نویسندهها، من معتقد نیستم که با هنر و به ویژه تئاتر میشود تأثیر جدی روی آسیبهای اجتماعی داشت. از طرف دیگر اساسا با این که هنر به عنوان ابزاری برای بررسی آسیبهای اجتماعی یا انعکاس پیامهای اجتماعی در نظر گرفته شود، مسئله دارم. هنر ضرورتا یک ابزار و رسانه برای بحث درباره مسائل اجتماعی نیست.
پس «رویای کولی آشفته» چگونه خلق شد؟
از «ابوالفضل» خواستم به من فرصت بدهد تا کمی روی پیرنگ اثر کار کنم و به شرطی که بتوانم با دغدغهها و توقعات خودم از هنر هماهنگش کنم آن را بنویسم. بعد از این، چند ماهی طول کشید تا پیرنگ و ساختار مناسبی برای نمایش پیدا کردم. در واقع پیرنگ نهایی اثر هم همین شد که ابوالفضل فرهادی و تیم اجرایی میخواستند ولی در ساختار، کار خودم را کردم و به یک تکنیک تازه در ساختار دراماتیک رسیدم که اسم آن را «دژاوو-تراژدی» گذاشتم.
جالب است. تا به حال نامی از این ژانر نشنیده بودم.
«دژوو» از روانشناسی وام گرفته شده و به معنای حالتی است که انسان در لحظهای کوتاه احساس میکند که قبلاً در این مکان بوده یا سابق بر این این حالت را تجربه کرده که برای همه ما اتفاق افتاده است. این کلمه -دژوو- هم که یک کلمه فرانسوی به همین معنا (از پیشدیدگی) است. در این ساختار توالی رخدادهای دراماتیک و تکرار وقایع مشابه قهرمان تراژدی را در موقعیت تراژیک قرار میدهد.
سیما، زن جوانی که زمانی به دست شوهرش مورد سوءاستفاده قرار میگرفته، الان در پیشگاه سیستم دیوانسالار دادگستری پاسخگو است. پاسخگوی عملکردی که خود به تنهایی مقصر آن نبوده است. از این رو بیش از اینکه این درام درباره مسائل و آسیبهای اجتماعی اعتیاد باشد به مسئله زنان، جنس دوم و نقش آنها در خانواده، جامعه و نسبتشان با گفتمان قدرت میپردازد.
اصولا شخصیتهای «رویای کولی آشفته» چگونه شکل گرفتند؟
این اثر درباره سوءاستفاده اجتماعی از زنان و اثری درباره گفتمان کنیزک کردن زنان است. در کل این اثر چهار شخصیت اصلی دارد. سیما، هاشم، سرباز و سرکار. این شخصیتها مردهایی هستند که هر کدام در موقعیتهای مشابهی مشغول اعمال قدرت بر سیما هستند و درنهایت این خواستهها، اخلاقیات و تمایلات سیما است که نادیده گرفته میشود، مورد تجاوز قرار میگیرد و ناکام میماند.
به نظر میرسد تئاتریها هم خیلی این نمایشنامه را دوست داشتند.
«رویای کولی آشفته» تا کنون به عنوان یک تئاترنوشت، اقبال زیادی کسب کرده، این اثر جایزه تئاترنویسی اول جشنواره ملی تئاتر دانشگاهیان ایران و جایزه اول تئاترنویسی جشنواره تئاتر شهر تهران را از آن خود کرده است. از طرف دیگر از سوی کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر ایران مورد توجه قرار گرفته و در فصلنامه کانون موسوم به مجله نمایشنامه هم به چاپ رسیده است. این اثر توسط امین محمدی در تهران در تالار مولوی به اجرا رسیده و در جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی شرکت کرده و همین اواخر هم به کارگردانی حامد افسر از جهرم در جشنواره پسا مهر فارس مورد توجه و تحسین قرار گرفت و در جهرم به عنوان اجرای عمومی روی صحنه رفت.
رؤیای کولی آشفته در کنار ۴ نمایشنامه دیگر به به چاپ رسید. به قول خودت این «تئاترنوشتها» چه وجوه مشترکی داشتند؟
این اثر به همراه آثاری از نویسندگان دیگر، آرمان طیران، امیر صمامی، سیروس همتی و محسن جسور، در کتاب مجموعه نمایشنامههایی زیر عنوان «پنجگو» به چاپ رسید. این مجموعه، آثاری از پنج تئاترنویس ایرانی است که آثاری درباره زنان و حضور اجتماعی آنها نوشتند.