به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا از شیراز، عبدالعلی دستغیب نویسنده و منتقد ادبی اهل شیراز، جز آنکه عمری دست بر آتشِ نقد ادبی داشته است، مطالعات و ترجمههای زیادی نیز از فلسفه دارد. او که به همراه رضا براهنی، در دهه ۴۰خورشیدی، پایهگذار نقد ادبی در مطبوعات و فضای مکتوب ایران بودند، هنوز هم در آستانه ۸۸ سالگی، حافظهای دقیق و ذهنی پویا دارد. وقتی روبهرویش مینشینی، از این که بیلحظهای درنگ، نامها، اشارات و ارجاعاتش به شعر و جملات را بهخاطر و بر زبان میآورد، حیرت میکنی. با این منتقد قدیمی که هفتهای یکبار عصرها را در کافهای در شیراز که با کتابخانه اهداییاش مزین شده به یازدههزار جلد کتاب سپری میکند، اینبار نه درباره شعر و ادبیات (که نقد ادبی تخصص اصلی اوست)؛ بلکه درباره فلسفه و یکی از مکاتب موردعلاقهاش (رمانتیسیم) گفتوگویی کوتاه داشتیم.
دستغیب با اشاره به اینکه اروپا منشأ هنرهای جدید بوده است، میگوید: حتی وقتی از فلسفه و رمان صحبت میکنیم، منشأ هر دو از اروپاست و با اشاره به این سخن «پل والری» که گفته است: «اروپا مغز متفکر دنیاست»، میافزاید: ما کتابخواندن و نقد کتاب را از اروپاییان فرا گرفتهایم.
عبدالعلی دستغیب در ادامه به آغاز رنسانس در اروپا با هنر نقاشی اشارهای میکند و از وجود نداشتن هنر نقاشی و مجسمهسازی در ایران آن روزگار میگوید: «در اندیشه شرقی، نقاشی همان مینیاتور بوده است... حتی مجسمههای تختجمشید، عمق و حجم ندارد.»
دستغیب سپس از پدید آمدن جنبش ادبی و فلسفی در اروپا میگوید. «رمانتیسم یک جنبش سیاسی، انقلابی و فلسفی بود.» شیلر و گوته در آلمان، و ویکتور هوگو و ژان ژاک روسو در فرانسه را از سردمداران جنبش رمانتیسم میداند و میگوید: در آن زمان مردم اروپا از خواندن قصههای کلاسیک پاستورال خسته شدند. «رمانیتکها این نوع ادبیات را قبول نداشتند، آنها مسئله اخلاقی اشراف و بزرگان فئودال را قبول نداشتند.»
نویسنده «فلسفه نیچه» با تأکید بر اینکه یکی از معناهای رمانتیسم «عصیان» است، از روسو مثال میآورد که «حتی در سبک زندگی و کنشهای شخصی نیز یک رمانتیک بود.» دستغیب با تضمین از مولوی میگوید: «رمانتیکها به دنبال حال بودند، و نه قال».
او با اشاره به تأثیرپذیری ویکتور هوگو از سعدی میافزاید: «موضوع دیگری که برای رمانتیکها مهم است، بازگشت و ارجاع به گذشته است.» و «عرفان» (میستیسیزم) را یکی دیگر از وجوه تمایز رمانتیکها میداند و میگوید: «بااین حال رمانتیکها چون خیالپرورند، توجه نداشتند که عشق هزینه دارد.»
دستغیب در پایان این گفتوگو، یکی از خصوصیات رمانتیکها را «انجام دادن کارهای عجیبوغریب» عنوان میکند و میگوید: «اغلب رمانیتکها بهترین آثارشان را در جوانی نوشتند و در همان جوانی نیز مردند. «پوشکین در ۳۶ سالگی مرد، روسو و بایرون نیز در جوانی مردند.»
دستغیب یکی دیگر از عناصر رمانتیسم را «بلندپروازی و قهرمانگرایی» میداند و میافزاید: «رمانتیکها احساسات شدیدی دارند و در عشق بسیار پرشور هستند و از همین رو بود که همه رمانتیکها در انقلابهای سیاسی و اجتماعی شرکت داشتند.»
دستغیب با اشاره به اینکه اروپا منشأ هنرهای جدید بوده است، میگوید: حتی وقتی از فلسفه و رمان صحبت میکنیم، منشأ هر دو از اروپاست و با اشاره به این سخن «پل والری» که گفته است: «اروپا مغز متفکر دنیاست»، میافزاید: ما کتابخواندن و نقد کتاب را از اروپاییان فرا گرفتهایم.
عبدالعلی دستغیب در ادامه به آغاز رنسانس در اروپا با هنر نقاشی اشارهای میکند و از وجود نداشتن هنر نقاشی و مجسمهسازی در ایران آن روزگار میگوید: «در اندیشه شرقی، نقاشی همان مینیاتور بوده است... حتی مجسمههای تختجمشید، عمق و حجم ندارد.»
دستغیب سپس از پدید آمدن جنبش ادبی و فلسفی در اروپا میگوید. «رمانتیسم یک جنبش سیاسی، انقلابی و فلسفی بود.» شیلر و گوته در آلمان، و ویکتور هوگو و ژان ژاک روسو در فرانسه را از سردمداران جنبش رمانتیسم میداند و میگوید: در آن زمان مردم اروپا از خواندن قصههای کلاسیک پاستورال خسته شدند. «رمانیتکها این نوع ادبیات را قبول نداشتند، آنها مسئله اخلاقی اشراف و بزرگان فئودال را قبول نداشتند.»
نویسنده «فلسفه نیچه» با تأکید بر اینکه یکی از معناهای رمانتیسم «عصیان» است، از روسو مثال میآورد که «حتی در سبک زندگی و کنشهای شخصی نیز یک رمانتیک بود.» دستغیب با تضمین از مولوی میگوید: «رمانتیکها به دنبال حال بودند، و نه قال».
او با اشاره به تأثیرپذیری ویکتور هوگو از سعدی میافزاید: «موضوع دیگری که برای رمانتیکها مهم است، بازگشت و ارجاع به گذشته است.» و «عرفان» (میستیسیزم) را یکی دیگر از وجوه تمایز رمانتیکها میداند و میگوید: «بااین حال رمانتیکها چون خیالپرورند، توجه نداشتند که عشق هزینه دارد.»
دستغیب در پایان این گفتوگو، یکی از خصوصیات رمانتیکها را «انجام دادن کارهای عجیبوغریب» عنوان میکند و میگوید: «اغلب رمانیتکها بهترین آثارشان را در جوانی نوشتند و در همان جوانی نیز مردند. «پوشکین در ۳۶ سالگی مرد، روسو و بایرون نیز در جوانی مردند.»
دستغیب یکی دیگر از عناصر رمانتیسم را «بلندپروازی و قهرمانگرایی» میداند و میافزاید: «رمانتیکها احساسات شدیدی دارند و در عشق بسیار پرشور هستند و از همین رو بود که همه رمانتیکها در انقلابهای سیاسی و اجتماعی شرکت داشتند.»