به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام فیرحی در مورد بازتاب های سخنرانی وی در نشست «در کجا ایستاده ایم» است که در ادامه می خوانید؛
چندی قبل، به اقتضای پرسشی در نسبت خواجه نظام الملک طوسی و سیاست نامه او با سنت شاهی ایرانی، به اجمال اشاره کردم؛ «سلطنت ایرانشهری مرده است».
این جمله، بازتاب گسترده ای داشت و واکنش هایی بر انگیخت؛ برخی روزنامه ها نوشتند «ایرانشهری مرده است» و برخی نیز تیتر کردند «سلطنت مرده است». سرانجام، تعدادی شبکههای اجتماعی نیز به اشتباه دو «چیز متفاوت» را خلط نمودند؛ «ایران» و «ایرانشهری».
️ توضیح ضروری؛
همین جا که ایستاده ایم، ایران است نه ایرانشهر.
«ایران»، سرزمین اینجا و اکنون ماست؛ سرزمین مرکب از قومیت ها، نژادها، گویشها، زبان ها، مذاهب و ادیان؛ با همه تاریخ و فرهنگ ؛ سرگذشت تلخ و شیرین آن.
«ایرانشهر»، اما، یک «روایت» است؛ روایتی در کنار دیگر روایت ها، از ایران اینجا و اکنون ما. روایتی که «امکان های» فراوان دارد؛ می تواند همراه دیگر روایت ها در «تجدد ایران» مشارکت نماید؛ اگر از مدار تأملات فلسفی خارج نشود و بر زورق احساس ننشیند.
همچنین، استعداد آن را دارد که بر مرکب ایدئولوژی سوار شود، سر از ناسیونالیسم باستانی، احیاء گرا و رادیکال درآورد و تقابل ها و دوگانه های جدیدی، بویژه بین دیانت و ملیت بزاید.
احیاء گری ایرانشهری هم سنگ احیای خلافت، مخاطره انگیز است؛ بیشتر «گسل ساز» است تا مرهمی بر «بحران ایران».