شناسهٔ خبر: 57649 - سرویس دیگر رسانه ها

«سینما رکس» تلاشی برای شفاف شدن ابعاد یک فاجعه است

رئوفی می‌گوید: متاسفانه دیگر اثری از سینما رکس و پاساژ رکس باقی نمانده است. پاساژ جدیدی در یک طبقه به جای آن ساخته شده و کاسب‌ها در این پاساژ مشغول به کار هستند. تنها یادمانی که از سینما باقی مانده است صفحات فلزی مستطیل شکلی به ارتفاع دو و نیم متر است که روی پنج پله قرار گرفته و در کوچه پشت سینما استقرار پیدا کرده است. این یادبود هم سی و چند سال پس از حادثه درست شده است. شاید بهتر این بود که سینما رکس حتی به همان صورت مخروبه به صورت موزه حفظ شود تا یاد این جنایت همیشه پیش چشم مردم باشد.

 
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ وقایعی هستند که با وجود آنکه سال‌ها از رخ دادنشان گذشته است، اما هنوز ابهامات و حاشیه‌های فراوانی درباره آن‌ها وجود دارد. از جمله این وقایع آتش‌سوزی سینما رکس آبادان است. بیش از چهل سال از رخ دادن آن فاجعه در بیست‌وهشتم مرداد ماه سال 1357 می‌گذرد. در ابتدای انقلاب دادگاهی برای متهمان آن برگزار شده است و عده‌ای در این جریان محکوم شده‌اند و به مجازات رسیده‌اند. اما هنوز هم از گوشه و کنار ادعاهایی درباره این واقعه به گوش می‌رسد که ابهاماتی را در زمینه آنچه در آن شب گرم در آبادان رخ داده است ایجاد می‌کند.
 
سید حمیدرضا رئوفی که اهل آبادان است و دغدغه شفاف‌سازی این فاجعه را دارد اخیراً کتابی منتشر کرده است با نام «سینما رکس» و در آن با گردآوری اسناد مرتبط با این فاجعه و نیز گفت‌وگوهایی با شاهدان عینی تلاش کرده است زمینه را برای قضاوت مخاطبان درباره ماجرای سینما رکس آبادان فراهم سازد. از رئوفی درباره انگیزه‌اش برای انتشار چنین کتابی پرسیدیم. وی در پاسخ گفت: «آتش‌سوزی سینما رکس آبادان یکی از وقایع تاریخی این مملکت است و روشن شدن جوانب این فاجعه در حقیقت روشن‌سازی بخشی از تاریخ کشور و جامعه بشری است. ضمن آنکه من در آبادان زاده شده‌ام و طبعاً به حل شدن این معما علاقه‌مند بوده‌ام. این شد که به دنبال نوشتن درباره فاجعه سینما رکس رفتم.»
 
او همچنین درباره روند تحقیقاتی خود چنین گفت: «بخشی از این روند نه به منظور تحقیقات بلکه از این جهت بوده که خود من نیز از اهالی این شهر بوده‌ام و به صورت خودکار در روند این تحقیق قرار گرفتم و در نهایت تحقیقات من منجر به نوشتن این کتاب شد. در این کتاب علاوه بر نقل مستقیم اعترافات متهمان در دادگاه، پژوهش‌های میدانی در مورد حادثه، شهادت کارشناسان فنی که در صحنه حادثه حاضر شده بودند، اظهارات مقامات شهربانی آبادان در زمان حادثه و پس از آن، اخبار روزنامه‌ها و مشخصات قربانیان سینما رکس که از قبرستان آبادان تهیه شده است از جمله اطلاعاتی است که من در کتاب جمع کرده‌ام.»


سید حمیدرضا رئوفی
 
از او پرسیدیم «بخشی از این اسناد را نهادهای دولتی منتشر کرده‌اند. بخش دیگری را اما خودتان جمع کرده‌اید. نحوه جمع‌آوری اسناد چگونه بوده است؟» رئوفی در پاسخ تاکید کرد آنچه که از اسناد دولتی در کتاب آمده است به دادگاهی مربوط می‌شود که در شهریور ماه سال 1359 در سینما نفت آبادان برگزار شده است.
 
از او پرسیدیم که «به جز این اسناد گفت‌وگوهایی هم با شاهدان عینی در کتاب مشاهده می‌شود. این گفت‌وگوها را چگونه و در چه زمانی انجام داده‌اید؟» پاسخ رئوفی به سوال ما چنین بود: «در زمان تدفین جانباختگان سینما رکس و پس از آن در قبرستان آبادان تجمعات مردمی زیادی صورت می‌گرفت و به عنوان نمونه من فردی به نام آقای جواد بی‌شتاب را در آنجا مشاهده کردم که رهبری بخشی از تظاهرات را بر عهده داشت. بعدتر متوجه شدم که ایشان برای عملیات نجات وارد سینما رکس شده است و با توجه با سابقه‌ای که از شهامت ایشان در قبرستان داشتم اعتباری برای حرف ایشان قائل شدم و با ایشان درباره واقعه گفت‌وگو کردم.

از جمله کسان دیگری که با آنها گفت‌وگو کردم یکی از بنگاه‌داران شهر آبادان بود که با ستوان یکمی که در دادگاه مرتبط با این واقعه به اعدام محکوم شد دوستی داشت. پژوهش‌های میدانی دیگری هم انجام دادم که می‌شود آنها را در کتاب مشاهده کرد.»
 
در نقل وقایعی نظیر فاجعه سینما رکس بسیار پیش می‌آید که اطلاعات شاهدان با یکدیگر در تضاد و تناقض قرار می‌گیرد. از رئوفی پرسیدیم: «صحبت‌های کسانی که با آنها گفت‌وگو کردید در تضاد با هم بود یا اینکه سخنانشان همدیگر را تکمیل می‌کرد؟» علاوه بر این رئوفی در زیرعنوان وعده داده است که مخاطب در این کتاب علاوه بر شرح، تحلیل فاجعه سینما رکس آبادان هم مواجه خواهد شد. از او پرسیدیم که منظورش از تحلیل فاجعه چه بوده است؟
 
او در پاسخ گفت: «منظورم از تحلیلی که در مورد فاجعه سینما رکس در زیرعنوان کتاب آورده‌ام از اساس این بوده که به حل معماهای این فاجعه کمک کنم. کاری که من کرده‌ام این بوده که اسناد و روایت‌های مختلفی که گاهی با همدیگر در تضاد بوده‌اند در کنار هم در کتاب ارائه بدهم و در نهایت قضاوت را به خواننده بسپارم تا خود بر مبنای اسناد و با توجه به تناقض‌هایی که گاه در روایت‌ها مشاهده می‌شود صحت و سقم سخنان را ارزیابی کند و به نتیجه برسد که چه کسی درست می‌گوید.»
 
از او درباره نتیجه‌گیری خودش درباره این فاجعه پرسیدیم و این‌که تا چه میزان می‌توان به روایت‌های موجود از فاجعه اعتماد کرد؟ او در جواب گفت: «من دادستان و قاضی نیستم. این موارد را گردآوری کرده‌ام تا خوانندگان و آیندگان امکانی برای قضاوت به دست بیاورند.»
 
او همچنین در پاسخ به این سوال که آیا آثار دیگری که در زمینه فاجعه سینما رکس به ویژه در خارج از ایران منتشر شده خوانده است گفت از انتشار این کتاب‌ها مطلع است اما به آنها دسترسی نداشته است تا مطالعه‌شان کند.


 
بخش دیگری از گفت‌وگوی ما با رئوفی به آبادان در زمان وقوع فاجعه سینما رکس اختصاص داشت. از او خواستیم سابقه سینما در شهر آبادان را برای ما روایت کند. او گفت: «قبل از انقلاب، آبادان بعد از تهران بیشترین تعداد سینما را داشت. در کنار پالایشگاه آبادان به عنوان بزرگترین پالایشگاه جهان و بزرگترین صنعت غول‌آسای متمرکز در ایران سینما هم به ایران آمد. اولین قدم در این زمینه ورود آپارات به آبادان بود که توسط شرکت نفت به سطح شهر آورده می‌شد و در محلات گوناگون فیلم‌های بهداشتی درباره بیماری مالاریا و مواردی مثل آن پخش می‌شد.

سینما نفت آبادان که قبل از انقلاب سینما تاج نامیده می‌شد در سال 1381 به ثبت ملی رسید. این نشان می‌دهد که سینما در آبادان بازار داغی داشت. سینما رکس هم یکی از مهمترین سینماهای شهر بود که تا زمان آتش‌سوزی به مدت بیست‌ودو سال فعال بود و چند ماه قبل از آتش‌سوزی ارتقا گرفته بود و از سینمای درجه سه به سینمای درجه دو تبدیل شده بود و قیمت بلیط آن هم از دو تومان به چهار تومان افزایش پیدا کرده بود.»
 
سوال دیگر این بود که فاجعه سینما رکس چه تاثیری در فضای عمومی آبادان داشت و اکنون پس از این همه سال که از آن فاجعه می‌گذرد مردم آبادان چگونه از این فاجعه یاد می‌کنند؟ او در پاسخ گفت: «آتش‌سوزی در افکار عمومی آبادان حالتی انفجاری داشت. مردم را بسیار عصبانی و خشمگین و جو شهر را بسیار سیاسی کرد. در سال‌های پس از فاجعه هم همه ساله در سالگرد فاجعه سینما رکس در آبادان مراسمی برگزار می‌شود و مردم شهر هم نسبت به این اتفاق حساس بوده و هستند. اما متاسفانه باید گفته شود که دیگر اثری از سینما رکس و پاساژ رکس باقی نمانده است.

پاساژ جدیدی در یک طبقه به جای آن ساخته شده و کاسب‌ها در این پاساژ مشغول به کار هستند. تنها یادمانی که از سینما باقی مانده است صفحات فلزی مستطیل شکلی به ارتفاع دو و نیم متر است که روی پنج پله قرار گرفته و در کوچه پشت سینما استقرار پیدا کرده است. این یادبود هم سی و چند سال پس از حادثه درست شده است. شاید بهتر این بود که سینما رکس حتی به همان شکل مخروبه به صورت موزه حفظ شود تا یاد این جنایت همیشه پیش چشم مردم باشد.»

کتاب «سینما رکس» نوشته سید حمیدرضا رئوفی با شمارگان 1100 نسخه و با قیمت دوازده هزار تومان در 251 صفحه در سال 1397 منتشر شده است.