به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست «داستان وحدت حوزه و دانشگاه به کجا رسید؟» با سخنرانی سعید زیبا کلام به همت کانون روان شناسی اسلامی دانشگاه تهران، در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد.
«سعید زیباکلام» در این نشست گفت: در حدود ۱۳ سال گذشته درباره وحدت حوزه و دانشگاه بحث های زیادی داشته ام. موضع و نگاه من در این موضوع مستعد برداشت های غلط و بد است. من وحدت حوزه و دانشگاه را نه ضروری و مفید، بلکه در جهت استمرار و تحکیم انقلاب اسلامی حیاتی می دانم. حوزه معرفتی حوزه و دانشگاه، تعامل فکری و پژوهشی حوزه و دانشگاه و نگرش متقابل حوزویان و دانشگاهیان، ۳ حوزه مهم این بحث است.
این استاد دانشگاه تهران افزود: در حوزه معرفتی، همپوشانی بسیار کمی میان حوزه و دانشگاه وجود دارد. رسائل، مکاسب و کفایه الاصول ۳ کتابی است که اگر تنها فهرست آن ها را بنگرید و آن را با فهرست کتب درسی دانشگاهی مقایسه کنید، تشابهی نخواهید یافت. در ظواهر و برپایی همایش ها و نمایش ها خیلی تخصص داریم، اما در عمل، تعامل پژوهشی میان حوزه و دانشگاه رخ نمی دهد. قاعده کار عدم تعامل است. در مجلات تخصصی و طرح های پژوهشی هم به صورت بالفعل تعاملی نمی بینیم. از طرفی حوزویان، دانشگاهیان را بی اعتقاد می دانند و دانشگاهیان نیز حوزویان را متحجر میدانند. ناگفتن ها هیچ کارکردی جز ویرانی و تبدیل شدن مشکلات به غده های سرطانی ندارد.
نویسنده کتاب «افسانه های آرام بخش» گفت: وضعیت وحدت حوزه و دانشگاه امروز با پیش از انقلاب هیچ تفاوتی نکرده و مثل سابق هر کس راه خود را می رود و به دیگری کاری ندارد. تا یک آینده قابل پیش بینی حداقل تا ۱۰ الی ۱۵ سال آینده به اعتقاد من وضع همین گونه خواهد بود. دیگران نیز به موازات بنده درباره وحدت حوزه و دانشگاه در این سال ها بحث داشته اند. برخی ورود طلاب به دانشگاه ها را یکی از تجلیات وحدت می دانند. بنده هم از این شاگردان کم ندارم. دوم تدریس برخی دروس دانشگاهی مثل آمار، اقتصاد، ریاضی و ... در مدارس حوزوی است که برخی آن را تجلی وحدت حوزه و دانشگاه می دانند.
سعید زیباکلام سومین تجلی را تدریس دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها دانست و افزود: تدریس دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها تبدیل به بخش نمره بیار و غیر جدی دروس دانشگاهی شده و دانشجویان این گونه به آن نگاه می کنند. تجلی دیگر را برخی در ایجاد مراکز دانشگاهی و حوزوی مخلوط می دانند. مثل دانشگاه امام صادق، دانشگاه مفید، دانشگاه باقرالعلوم و موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی که در این مراکز بنده سالیان زیادی درس داده ام و در برخی از شوراهای مهم تصمیم گیری شان عضویت داشته ام و با قصد ایجاد تحول و تغییر فعالیت نموده ام.
وی افزود: بنده معتقدم این ها مراکزی اند که نطفه های اصلی ایجاد نظام مند سکولاریسم هستند. نمونه موفقی که خیلی از مراکز امتزاجی دیگر الگوبرداری از آن نموده اند، دانشگاه امام صادق(ع) است. اتفاقی که در دانشگاه امام صادق(ع) می افتد این است که دانشکده ها همه شان یک معارف اسلامی به علاوه رشته هایشان دارند که از نام دانشکده ها هم می توان این نکته را متوجه شد. ابتدا مقدار زیادی فقه و اصول و عربی و ... به دانشجویان یاد می دهند. از یک طرف مقادیر زیادی معارف اسلامی و از طرفی مقدار زیادی دروس تخصصی متعارف و مرسوم در رشته های مختلف آموزش داده میشود.
سعید زیباکلام اضافه کرد: دانشجو مقادیری روایت در حوزه اقتصاد و اجتماع و سیاست می شنود و در ادامه دروس علم اقتصاد و ... در نتیجه می بینیم که سکولاریزاسیون ساختارمند در حال رخ دادن است. نباید انسان را همچون ظرفی در نظر گرفت که باید با قیف های مختلف در آن چیزهای مختلف بریزیم. به خاطر همین حرف هایی که دارم به شما می گویم اخراج شدم. در نهایت به بنده گفتند شما خودت سکولار هستی. البته دانشگاه مفید به دلیل نوع مدیریت و ریاستش بعدها مقداری تغییر کرد. موانع این مسیر را در همان ۳ محور حوزه های معرفتی، عدم فکری تعامل پژوهشی میان حوزه و دانشگاه و نگاه های منفی حوزویان و دانشگاهیان نسبت به یکدیگر باید جستجو کرد.
وی در ادامه اظهار کرد: ۶ راهکار و محور ایجابی را مطرح می کنم. البته زمینه و اراده ای برای این راهکارها وجود ندارد و من این ها را دارم در آسمان می بافم. یکی مبارزه جدی در جهت تعدیل قضاوت ها و نگرش های متقابل است. دوم ایجاد تعامل فکری و پژوهشی جدی و غیر تشریفاتی و غیر متکلفانه بر اساس معضلات و نیازهای اساسی جامعه است. متأسفانه دولت و مجلس به دنبال دغدغه های نادرست خود هستند و دغدغه وحدت حوزه و دانشگاه ندارند.
سعید زیباکلام افزود: سوم این که هرگونه تبعیض های ملموس نهادینه شده باید از بین برود. مثلاً نماینده ولی فقیه در دانشگاه چرا حتماً باید روحانی باشد؟ آیا غیر از این است که کسی می تواند این نمایندگی را بر عهده بگیرد که اتفاقاً دانشگاهی باشد؟ اصل قضیه هم زیر سوال است که چرا ولی فقیه در دانشگاه نماینده لازم دارد. نکته بعدی سوق دادن بنیادی حوزه و دانشگاه ها به سمت تعدیل دروس متعارف شان و حرکت به سوی نظریه پردازی های راجع به معضلات و حاجات جامعه خودمان است.
وی با اشاره به این که امتزاج فقه و علوم اجتماعی بحث مفصلی است که در مقاله ای به آن پرداخته ام، گفت: ما باید با علوم اجتماعی موجود به تدریج وداع کنیم. سال ۸۱ فراخوان جنبش نرم افزاری بود. تاکنون چه اتفاقی افتاده؟ همان موقع گفتم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و خیلی ها به بنده حمله کردند. با این مسایل نباید بازی های رسانه ای در آورد چون در این صورت افراد جدی و عالِم کنار خواهند کشید. پنجم گشودن باب حوزه علمیه برای ورود نظام مند هر ۴ حوزه علوم طبیعی، مهندسی، علوم اجتماعی و علوم انسانی غربی است. همین علوم طبیعی که با توجه به تجربه و اثبات شده تلقی میشود این گونه نیست و نباید این نگاه را به این علوم داشت.
سعید زیباکلام راهکار ششم را تغییر ساختار معیشتی حوزه های علمیه دانست و افزود: درآمدها و هزینه ها باید مقداری حساب و کتاب و شفافیت پیدا کند. این حرف جای کار پژوهشی بسیار زیاد دارد. آیا حاصل و برآیند فعالیت های پژوهشی و این همه هزینه کردن ها مشخص است؟ چه در حوزه و چه دانشگاه ها. در دانشگاه ها حداقل مقدار بودجه و این که از کجا می آید مشخص است. از طرفی ما در ایران بازنشستگی زودرس نداریم و این مشکل بزرگی است. برای حل رخوت علمی در حوزه و دانشگاه و ایجاد وحدت میان آن ها و تولید علوم اجتماعی به جای تقلید باید به کلام الله و عترت توجه کنیم. حوزه باید این کار را در فقه انجام دهد.
وی در انتها عنوان کرد: بعد از انقلاب، امام(ره) قانون اساسی را به چه کسی دادند تا بنویسد؟ به حسن حبیبی. حسن حبیبی در فرانسه حقوق و جامعه شناسی خوانده بود و دوست صمیمی معلم شهید و مظلوم انقلاب دکتر شریعتی بود. جرح و تعدیلهایی هم تحت تأثیر شهید بهشتی انجام شد، اما بسیاری از جرح و تعدیلها نیز تحت تأثیر آن ور بود. امروز باید توجه کنیم که نظام ما روندهای بدی را دارد طی می کند که این روندها، روندهای اضمحلالی است. من وظیفه و رسالت خود می دانم که این ها را بگویم. ما برای اوضاع و احوال امروز انقلاب نکردیم. بسیاری از آرمان های انقلاب بر روی زمین در حال پایمال شدن هستند. یکی از راه های طویل و طاقت فرسا برای جبران مافات، وحدت حوزه و دانشگاه است.
این نشست در ادامه با پرسش و پاسخ همراه بود.