به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر، نقد کتاب «منش ملی: منظری روانی و اجتماعی» به قلم جبار رحمانی، عضو موسسه انسان شناسی و فرهنگ است. کتاب «منش ملی: منظری روانی و اجتماعی» نوشته الکس اینکلس با ترجمه علی پایلی یزدی و سال گذشته توسط نشر پژوهشگاه فرهنگ،هنر وارتباطات منتشر شده است.
یکی از مهمترین مفاهیمی که در عرصه سیاسی و فرهنگ عمومی به کار می رود، «مفهوم ایرانی» است. این مفهوم عموماً دال بر آن است که نوعی شخصیت و منش وجود دارد که قابل تعمیم به همه ساکنان یک جغرافیای ملی است. به همین سبب از مفهوم شخصیت ملی برای تعمیم یک خصیصه یا یک الگوی رفتاری و فکری و ذهنی استفاده می شود. وقتی از مقهوم شخصیت ملی یا منش ملی استفاده می شود، بسته به زمینه کاربرد،می تواند دلالت مثبت یا منفی داشته باشد. گاه از ایرانی یا ایرانی بودن صحبت میکنیم تا ویژگی های مثبتی را بدان منتسب کنیم،مثل هنر نزد ایرانیان است و بس،و گاه از ایرانی بازی صحبت میکنیم تا ویژگی های منفی خاصی را به این مردم منسوب کنیم.
مسأله اصلی آنست که عموما در فضای روزمره و کاربردهای عادی، واژه های منش ملی بیش از آنکه بیانگر دقت نظری و علمی خاصی باشند، کلیشه ها و استعاره های فرهنگی عمومی ای هستند که بیانگر درک و احساس مثبت یا منفی ما از یک پدیده اند. در جامعه ما متاسفانه این نوع کلیشه ها وارد فرهنگ سیاسی هم شده اند و و در ایام انتخابات بیشترین تجلی را دارند. آنچه که این مساله را بغرنج می کند عدم درک درست علمی از این واژه ها و فراهم شدن بسترهای کاربرد منفعت طلبانه آنها توسط جریان های سیاسی است. واژه های منش ملی و شخصیت ملی عموما در زمینه های سیاسی کاربرد دارند اما متاسفانه در ایران مطالعات علمی و دانشگاهی خاصی در اینباره انجام نشده است. علوم اجتماعی به دلیل تاکیدش بر مفهوم امر اجتماعی و درک بیش از حد اجتماعی از شخصیت، میلی به بررسی منش ملی و شخصیت ملی ندارد و روانشناسی هم مفهوم منش و شخصیت را در حدود و صغور فردی و سطح خرد بررسی کرده است.
در این بستر فضاهای دانشگاهی غافل از این مفهوم، مجموعه کتابهایی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد با «مجموعه شخصیت و منش ملی» زیر نظر دبیر مجموعه، محمد رضا جوادی یگانه منتشر شدند. یکی از کتابهای این مجموعه، کتاب منش ملی: منظری روانی و اجتماعی است که تالیف الکس اینکلس با ترجمه علی پاپلی یزدی در ۶۶۵ صفحه در سال ۱۳۹۶ منتشر شده است. این کتاب به نظر می رسد یکی از جامع ترین و بهترین کتابهای موجود در زبان فارسی در باب رویکردی علمی به این مقوله است. هرچند پیشتر در دهه چهل و پنجاه کتابهایی با عنوان روحیات ملل ترجمه و حتی فصلی که مهندس بازرگان با عنوان سازگاری ایرانی نوشت، بعدها با کارهای کسانی مانند حسن قاضی مرادی و حسین وحیدی و ...در دوره اخیر با کارهای نراقی و دکتر فراستخواه ادامه یافت، اما در مجموع حوزه دانشگاهی و روشنفکری خواسته یا ناخواسته رواج گسترده ای به کاربرد مفهوم منش ملی و شخصیت ملی ایرانی داد. اما عموم این مطالعات دچار فقر نظری و کمبود جدی در پشتوانه علمی بودند و بیش از همه مبتنی بر داده های شخصی و یافته ها و تاملات شخصی خود مولف نوشته شدند. لذا آثار موجود در ترکیبی از تاملات شخصی و مایه های علمی و خلاقیت شخصی مولفان نوشته میشد و کمتر پژوهش سیستماتیک و روش مندی که مبنای نظری و مفهومی آن و روش شناسی آن معلوم باشد، را می توان یافت.
کتاب الکس اینکلس، کتابی بسیار جالب توجه و جذابی است. نه تنها مباحث نظری بسیار خوبی در باب رویکردها و سنت های مختلف مطالعه منش ملی را بطور مبسوط در فصل اول آورده است،بلکه در فصول بعد نمونه های بسیار خوبی از این نوع مطالعات و مقتضیات و ملزومات آنها آورده است. کتاب با این جمله کلیدی شروع می شود که «مفهوم منش ملی،مفهوم مهم اما مساله دار در علوم اجتماعی است». اما از لحاظ علمی مساله محوری این کتاب آنست که «شرایط الگومند زندگی در یک جامعه خاص تا چه حد در شکل گیری الگوهای شخصیتی مختص به اعضای آن جامعه موثر است؟ به عبارت دیگر نظام اجتماعی فرهنگی تا چه اندازه در ساخت منش اجتماعی، ساختار شخصیت پایه،یا شخصیت نمایی _modal personality) متناظربا خودش نقش دارد؟ این الگوها در شخصیت چه تبعاتی بر ثبات نظم اجتماعی و تغییر آن دارد؟» (۲۲۴).
مطالعات منش ملی یک حوزه میان رشته ای است که از یکسو ریشه در مسائل سیاسی و کاربردهای سیاسی آن در فرهنگ سیاسی دارد واز سوی دیگر مهمترین ابزارها و رشته های بررسی کننده آن، علوم اجتماعی و بالاخص انسانشناسی و رشته روانشناسی و رواشناسی اجتماعی بوده است. جامعه شناسی معمولا حضور کمتری در این مطالعات داشته است و انسانشناسی و رواشناسی اجتماعی و روانکاوی بیشترین سهم را داشته اند. اوج این مطالعات در دهه های ۱۹۴۰و ۱۹۵۰ در آمریکا و بویژه مساله جنگ جهانی و پیامدهای آن در لزوم شناخت روحیات سایر ملل برای کاربرد در زمینه جنگ بوده است. لذا بعد حذف این ضرورت بود که این مطالعت دچار افت شدید شدند.
محور این مطالعات آن است که چگونه یک فرد تیپ را به عنوان حامل فرهنگ و به عنوان عامل نوآوری در فرهنگ بررسی کنند. این مسأله را می توان در دو پرسش کلیدی دنبال کرد: چگونه زندگی در یک فرهنگ بخصوص،طبیعت اولیه انسان را به شکل متمایزی شکل میدهد و پرسش دوم آنست که چگونه انواع شخصیت بر ساختار اجتماعی و عملکردهای آن تاثیر گذار است. این کتاب نشان میدهد که نمی توان رابطه علی و جبری میان نظام فرهنگی و اجتماعی و الگوی منش ملی و شخصیت فرهنگی بیان کرد و مهمتر از همه آنکه در جامعه یک الگوی واحد از شخصیت وجود ندارد. بلکه ما با الگوهای متنوعی از شخصیت و منش نمایا مواجه هستیم. لزوما هم میان منش ملی و شرایط اجتماعی و فرهنگی در یک زمان مشخص، تناظر نیست. زیرا منش ملی حاصل انباشت های فرهنگی و تربیتی پیشین است که به سادگی نمی توان آن را به زمینه های معاصر تقلیل داد.
کتاب که در چهار بخش و یازده فصل نوشته شده، در بخش اول که مفصل ترین بخش هم هست،مباحث نظری و پیشینه مطالعاتی این مفهوم را بیان کرده است. در بخش دوم، و در سه فصل به سه شخصیت ملی آلمانی، شوروی و آمریکایی پرداخته و همچنین در بخش سوم به ارتباط منش ملی با ثبات و تغییر نظام های اجتماعی و فرهنگی پرداخته و درنهایت در بخش چهارم به مقایسه های چند ملیتی پرداخته است.
کتاب نشان می دهد که هرچند در فضای سیاسی از مفهوم منش ملی بسیار استفاده و سواستفاده میشود،اما این نوع مطالعات می تواند علاوه بر توسعه بحث های آکادمیک، جلوی بحث های نژادپرستانه و بازی های سیاسی و تبلیغات سیاسی مبتنی بر روحیه های قوم گرایانه یا نژادگراینه افراطی بگیرد. بصیرت های علمی این کتاب می تواند کمک کند در سیاست گذاریهای تربیتی کشور هم درک بهتری از منش ملی داشته باشیم. زیرا منش ملی از یکسو میتواند تصویر آرمانی از یک منش ملی باشد و از سوی دیگر می تواند آن چیزی باشد که در واقعیت جاری جامعه هست. اما مساله اصلی در جامعه ای مانند ما، خروج از تصویرهای مبهم و موهوم منش آرمانی و بنا کردن سیاستگذاری ها بر اساس داده های درست از منش ملی است. مفهوم منش، مفهوم ایستایی نیست، لذا ذاتی برای آن وجود ندارد که آن را ثابت و مفنی یا مثبت بدانیم. منش ملی میتواند به سمت خوب شدن برود یا می تواند به سمت بد شدن هم برود. مساله اصلی مواجهه درست و واقع بینانه با این مقوله است. به همین دلیل این کتاب می تواند سیاستگذاری های فرهنگی – شخصیتی ما را به زمین واقعیت بیاورد از سیطره دنیای اوهام بر این سیاست ها جلوگیری کند. مهمتر از همه آنکه سیاست ها را قرین موفقیت گرداند.