به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نزدیک به یک قرن پیش «آلفرد نوپف»، ناشر معروف کتاب کوتاهی از شاعر و نقاش لبنانی-آمریکایی به نام جبران خلیل جبران منتشر کرد.
نوپف انتظارات زیادی از این نویسنده نداشت بنابراین فقط ۱۵۰۰ نسخه از کتاب را منتشر کرد. در کمال تعجبِ ناشر این کتاب با عنوان «پیامبر» مورد استقبال قرار گرفت و فقط ۹ میلیون نسخه از آن در آمریکای شمالی به فروش رفت.
در طی این صد سال نام «نوپف» در عنوان کپیرایت کتاب «پیامبر» در آمریکای شمالی قرار داشت اما امروز-اول ژانویه- کتاب «پیامبر» در کنار آثار هزاران نویسنده و هنرمند از جمله مارسل پروست، دی اچ لارنس، آگاتا کریستی، جوزف کنراد، ادیث وارتون، رودیارد کیپلینگ، کاترین منسفیلد، رابرت فراست، و والِس استیونز به عنوان اموال عمومی شناخته میشوند.
وقتی کتابی وارد حوزه عمومی میشود هر کسی میتواند نسخه دیجیتال، صوتی، و حتی چاپیاش را آزادانه بفروشد. طرفداران این نویسندگان میتوانند دنباله این آثار را بنویسند و حتی شخصیتی داستانی را از این آثار وام بگیرند. نمونه این نوع آثار هم داستان پرفروش «غرور و تعصب و زامبیها» در سال ۲۰۰۹ بود.
سال ۲۰۱۹ اولین بار در دو دهه اخیر است که آثار متعددی که دارای کپیرایت هستند از دست ناشرین اصلی خارج میشوند که البته عواقبی خاص برای ناشران همراه خواهد داشت زیرا پول و همچنین کنترل خود بر چند اثر ادبی را از دست میدهند.
اما این موضوع برای خوانندگان خوب است زیرا ویرایشهای زیادی از یک کتاب را در اختیار خواهند داشت و نویسندگان تازهکار میتوانند بدون ترس از عواقب حقوقی از موضوعات این آثار الهام بگیرند.
ایمک ریمرز، استادیار اقتصاد دانشگاه که درباره تأثیر کپیرایت تحصیل کرده است میگوید: «کتابها بیشتر از پیش مورد دسترس عموم هستند و ارزانتر هم خواهند بود. مصرفکنندگان و خوانندگان بیشک از این اتفاق سود میبرند.»
طی سالهای آینده باید منتظر کتابهای معروفتری هم خواهیم بود زیرا دهه ۱۹۲۰ میلادی سال حاصلخیزی در ادبیات غرب بوده است و نویسندگانی چون ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، ویرجینیا وولف، و اسکات فیتزجرالد پا به عرصه گذاشتند.
جیمز وست، محقق فیتزجرالد میگوید: «در نهایت این آثار متعلق به مردم است و ما فقط میتوانیم تلاش کنیم که ویرایششان کنیم و بار دیگر این متون برجسته را تفسیر کنیم.»
بعضی ناشران و وارثین نویسندگان نگران هستند که حضور این آثار در حوزه عمومی موجب انتشار نسخههای ضعیف شود و زیبایی آثار اصلی را از بین ببرد.
با وجود حضور این آثار در حوزه عمومی پس از صد سال بعضی از محققین و متخصصین معتقدند قانون کپیرایت در آمریکا بسیار پیچیده است و به قیمت محروم کردن عموم به ناشران و وارثین نویسندگان و هنرمندان سود میرساند. اولین بار در سال ۱۷۹۰ قانونی وضع شد که حق کپیرایت را ۲۸ ساله اعلام کرد. در طول دهههای پس از آن این زمان افزایش داده شد و حالا برای خیلی از آثار ۱۰۰ ساله است.
نوپف انتظارات زیادی از این نویسنده نداشت بنابراین فقط ۱۵۰۰ نسخه از کتاب را منتشر کرد. در کمال تعجبِ ناشر این کتاب با عنوان «پیامبر» مورد استقبال قرار گرفت و فقط ۹ میلیون نسخه از آن در آمریکای شمالی به فروش رفت.
در طی این صد سال نام «نوپف» در عنوان کپیرایت کتاب «پیامبر» در آمریکای شمالی قرار داشت اما امروز-اول ژانویه- کتاب «پیامبر» در کنار آثار هزاران نویسنده و هنرمند از جمله مارسل پروست، دی اچ لارنس، آگاتا کریستی، جوزف کنراد، ادیث وارتون، رودیارد کیپلینگ، کاترین منسفیلد، رابرت فراست، و والِس استیونز به عنوان اموال عمومی شناخته میشوند.
وقتی کتابی وارد حوزه عمومی میشود هر کسی میتواند نسخه دیجیتال، صوتی، و حتی چاپیاش را آزادانه بفروشد. طرفداران این نویسندگان میتوانند دنباله این آثار را بنویسند و حتی شخصیتی داستانی را از این آثار وام بگیرند. نمونه این نوع آثار هم داستان پرفروش «غرور و تعصب و زامبیها» در سال ۲۰۰۹ بود.
سال ۲۰۱۹ اولین بار در دو دهه اخیر است که آثار متعددی که دارای کپیرایت هستند از دست ناشرین اصلی خارج میشوند که البته عواقبی خاص برای ناشران همراه خواهد داشت زیرا پول و همچنین کنترل خود بر چند اثر ادبی را از دست میدهند.
اما این موضوع برای خوانندگان خوب است زیرا ویرایشهای زیادی از یک کتاب را در اختیار خواهند داشت و نویسندگان تازهکار میتوانند بدون ترس از عواقب حقوقی از موضوعات این آثار الهام بگیرند.
ایمک ریمرز، استادیار اقتصاد دانشگاه که درباره تأثیر کپیرایت تحصیل کرده است میگوید: «کتابها بیشتر از پیش مورد دسترس عموم هستند و ارزانتر هم خواهند بود. مصرفکنندگان و خوانندگان بیشک از این اتفاق سود میبرند.»
طی سالهای آینده باید منتظر کتابهای معروفتری هم خواهیم بود زیرا دهه ۱۹۲۰ میلادی سال حاصلخیزی در ادبیات غرب بوده است و نویسندگانی چون ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، ویرجینیا وولف، و اسکات فیتزجرالد پا به عرصه گذاشتند.
جیمز وست، محقق فیتزجرالد میگوید: «در نهایت این آثار متعلق به مردم است و ما فقط میتوانیم تلاش کنیم که ویرایششان کنیم و بار دیگر این متون برجسته را تفسیر کنیم.»
بعضی ناشران و وارثین نویسندگان نگران هستند که حضور این آثار در حوزه عمومی موجب انتشار نسخههای ضعیف شود و زیبایی آثار اصلی را از بین ببرد.
با وجود حضور این آثار در حوزه عمومی پس از صد سال بعضی از محققین و متخصصین معتقدند قانون کپیرایت در آمریکا بسیار پیچیده است و به قیمت محروم کردن عموم به ناشران و وارثین نویسندگان و هنرمندان سود میرساند. اولین بار در سال ۱۷۹۰ قانونی وضع شد که حق کپیرایت را ۲۸ ساله اعلام کرد. در طول دهههای پس از آن این زمان افزایش داده شد و حالا برای خیلی از آثار ۱۰۰ ساله است.