شناسهٔ خبر: 57848 - سرویس دیگر رسانه ها

لوطی صالح و اسماعیل بزاز تا ملیجک و کریم‌شیره‌ای در «تهران‌نامه» جمع شدند

داریوش شهبازی گفت: متاسفانه در کار پژوهش نمی‌توان نقطه پایان گذاشت. تهران‌نامه، مثل جدول مندلیف شیمی است. خانه‌هایی را روشن می‌کند ولی نقطه پایان نیست. زمان که می‌گذرد، خانه‌ها و آدم‌های جدیدی به آن اضافه می‌شوند. من تا حرف سین را انجام داده‌ام، اما بسته نشده. چون هنوز برای چاپ نرفته است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ داریوش شهبازی از جمله برگزیدگان پنجمین دوره جایزه پژوهشی تهران بود که به دلیل مجموعه کتاب‌هایی که درباره تاریخ تهران نوشته است، لوح تقدیر و تندیس جایزه تهران را از آن خود کرد. اخیرا جلد نخست دانشنامه او با نام تهران‌نامه منتشر شده است که حاصل سی سال پژوهش درباره تهران است. با داریوش شهبازی، درباره تهران‌پژوهی و شیوه کارش در طی سال‌ها گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در پی می‌آید:

در این دوره از جشنواره پژوهشی جایزه تهران، شما به خاطر مجموعه کتاب‌هایی که درباره تاریخ تهران تالیف کرده‌اید، برگزیده شدید. بفرمایید که آغاز پژوهش‌های شما در زمینه تهران به چه زمانی برمی‌گردد؟
پیش از این، کتاب‌های من با موضوع تهران عبارت بودند از برگ‌هایی از تاریخ تهران، روایاتی از تهران قدیم و پرسه در دارالخلافه، البته به تازگی جلد نخست دانشنامه موضوعی تهران با نام «تهران‌نامه» منتشر شده که این جلد، مختص حرف الف و آ است و جلد دوم با حرف «ب» هم به زودی منتشر می‌شود. من از دوران کودکی به تهران حساس و علاقه‌مند بودم. در سنین 10، 12 سالگی مجذوب عباراتی نظیر آب سردار، آب منگل و سر قبر آقا و... می‌شدم. از مرحوم پدرم، مدام سوال می‌کردم. بعدها مرحوم دایی‌ام، کتاب‌هایی درباره نفت و کتاب‌هایی از افلاطون و سقراط و موریس مترلینگ به من داد اما به طور اخص، از سی سال قبل، به دلیل تالیف کتاب «تاریخ سکه در دوره قاجاریه» به دفتر مجله آینده رفت و آمد می‌کردم.

این کتاب را سی سال پیش تالیف کردم. سکه هم داستانی دارد که شما باید بر طبق اوراق و اسناد پژوهش کنید، اما عمده قضایا بر اساس فیزیک سکه است که در اختیار کلکسیونرها بود. در دفتر مجله آینده افرادی نظیر ایرج افشار، عبدالله عقیلی، یحیی ذکاء، برادران مهدوی که استاد دانشگاه تهران و نوه‌های حاج امین‌الضرب بودند، باستانی پاریزی، منوچهر ستوده و تمام رجال صاحب هنر آن روزگار در دفتر مجله آینده جمع می‌شدند. این فضا برای من محرک خوبی بود که به تدریج پراکنده‌خوانی را کنار گذاشتم و مشغول پژوهش درباره تهران شدم. ابتدا تصورم بر این بود که شاید بتوان تاریخ تهران را در یکی، دو کتاب جمع‌آوری کرد. بعد دیدم که تهران بسیار وسیع است.

در آن زمان که شما شروع به کار کردید چه کتاب‌هایی در این زمینه وجود داشت؟
دو سه تا کتاب بود که مطالب‌شان تکراری بود و حتی برخی از اشتباه‌ها را هم تکرار کرده بودند. مثلا در همه آنها از ملیجک یا کریم‌شیره‌ای ذکر شده بود. ولی بسیاری از مطالب بسته بود. وقتی وارد کار شدم، به دنبال تاریخ تکیه دولت بودم که دیدم، در تهران، چقدر تکیه وجود داشته است. یا در دهخدا، به بیست یا سی باغ تهران اشاره شده، اما توی اسناد که جست‌وجو می‌کردم به بیش از هزار و چهارصد باغ برخوردم. همین‌طور در مورد رودها، امام‌زاده‌ها، شخصیت‌ها و... نمی‌شد به یکی، دو تا از آنها اکتفا کنی لوطی صالح را باید بیاوری یا اسماعیل بزاز را. 30 سال قبل، کتاب‌های کمی درباره تهران نوشته شده بود. کتاب کوچکی از سعید نفیسی بود و کتاب‌هایی از محیط طباطبایی، مرحوم حجت بلاغی و جواهر کلام که همگی کتاب‌های تاریخ مختصری بودند.

اما در طی این سال، کتاب‌های خوبی در این زمینه منتشر شده است. دو جلدی ری باستان و کتاب تهران مرحوم حسین کریمان. دو جلدی منوچهر ستوده با عنوان «جغرافیای تهران». جغرافیای تاریخی تهران اثر مرحوم معتمدی و... علاوه بر این‌ها، سفرنامه‌های اروپایی‌ها بود که در سال‌های اخیر تعداد زیادی از آنها منتشر شد. تعدادی هم از سفرنامه‌های ناصرالدین‌شاه و دیگران منتشر شد. به جز این‌ها امروزه، جوان‌ها هم خیلی خوب در این زمینه کار می‌کنند و پایان‌نامه‌ها یا تک‌نگاری‌هایی با این موضوع ارائه داده‌اند. دسترسی به منابع امروزه خیلی بهتر شده است. اما من شروع به فیش‌برداری کردم و چندین بار این کتاب را پیش خودم، تجدید کردم و چیزهای دیگری را به آن اضافه کردم.



همه این کار را به تنهایی انجام دادید؟
جوان‌هایی را با هزینه خودم استخدام کردم تا در فیش‌نویسی کمکم کنند. البته این فیش‌ها، آدرسی بود و نه مطلبی. مرحوم دهخدا با یک گروه همسطح کار می‌کردند و همه می‌توانستند فیش بنویسند. اما من با آدم‌هایی از سطوح مختلف کار می‌کردم که خودم آموزش‌شان داده بودم تا آدرس‌ها را بنویسند. این سی‌امین سالی است که من این کار را انجام می‌دهم و هفت، هشت جلد کار نهایی شده است.

یعنی به این جلدها، چیزی اضافه نمی‌شود؟
متاسفانه در کار پژوهش نمی‌توان نقطه پایان گذاشت. تهران‌نامه، مثل جدول مندلیف شیمی است. خانه‌هایی را روشن می‌کند، ولی نقطه پایان نیست. زمان که می‌گذرد، خانه‌ها و آدم‌های جدیدی به آن اضافه می‌شوند. من تا حرف سین را انجام داده‌ام، اما بسته نشده، چون هنوز برای چاپ نرفته است. حرف «الف، آ» منتشر شده و حرف «ب» به زودی منتشر می‌شود. حرف «پ و ت» در حال حروف‌چینی است.
 
به لحاظ جغرافیای، تهران‌نامه چه گستره‌ای را دربرمی‌گیرد؟
تمام اطلاعاتی که باستان‌شناسان، مورخان یا جغرافی‌دانان در گستره تهران آورده‌اند در این کتاب وجود دارد. تهران صفویه، از میدان توپخانه بود تا مولوی. حصار ناصری از خیابان انقلاب بود تا میدان شوش. اما این مساله در تهران‌نامه مد نظر من نبود. گستره جغرافیایی که من روی آن کار کرده‌ام از آبادی‌های قصران، فشم و آهار و شکرآب بود تا جنوب ری.
 
از نظر قدمت تاریخی چطور؟
از لحاظ تاریخی قدمت این ناحیه به 8 تا 9 هزار سال پیش می‌رسد. چشمه علی یا نهر سورنا، از دوره مغ‌ها، 8 هزار سال قبل بوده یا قبرستانی که در ناحیه قیطریه پیدا شد که 3200 سال قدمت داشت یا قلعه دختر در آهار و... بنابراین ما به لحاظ قدمت تاریخی، مطالبی مربوط به 8 یا 9 هزار سال قبل داریم.

به نظر شما، جایزه تهران چه تاثیری بر گسترش پژوهش‌هایی با موضوع تهران دارد؟
قطعا موثر است. کارهای پژوهشی از این روش بیشتر دیده می‌شوند. اما اکنون کارها و جشنواره‌هایی به این وسعت در دنیا، به‌عنوان پروژه در نظر گرفته می‌شوند و آن وقت است که بحث مدیریت پروژه در این زمینه مطرح می‌شود. فکر می‌کنم می‌توان به برگزاری یک جایزه از این منظر هم نگاه کرد و حیف است که این جایزه هر سال تکرار شود، بی‌آنکه ما به آن به‌عنوان یک پروژه نگاه کنیم و نقاط ضعف و قوت برگزاری آن را در هر سال بررسی کنیم. امکان دارد در یک سال برگزاری این جایزه، مقبول اهل قلم و علم نباشد، اما اگر به‌صورت یک پروژه به آن نگاه کنیم، مثل یک نهال است که با مراقبت، رشد می‌کند و هر سال به محصول بهتری می‌رسد. ما باید از تجربه‌های کشورهای دیگر در این زمینه استفاده کنیم. آنها با این کارها برخورد علمی می‌کنند. باید تجربه‌ها ذخیره شود و آسیب‌ها شناسایی شود تا از برآیند این‌ها به محصول بهتری رسید.