به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ در مقدمه این کتاب آمده است: آنچه که بر هیچکس پوشیده نیست عدم پرداخت دقیق هنرمندان، روشنفکران و اندیشمندان بر ارتباط معماری و سینماست و آنچه تا به امروز در طراحی فیلمهای سینمایی عموماً مورد بیمهری قرار گرفته است تأثیر معماری بر تجلی معنا در فضای حاکم بر فیلم است. انگیزه اصلی در انجام این پژوهش به عدم پرداخت معماران و سینماگران به تجلی معنا در آثار خود مربوط میشود. این کتاب برگرفته از رساله دکترای اینجانب است که در سال ۸۶ انجامگرفته است.
در این کتاب چگونگی نقش فضاهای معماری در تجلی مفاهیم در فیلمهای معناگرا مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است. چارچوب نظری این کتاب به سه بخش: نحوه برخورد با فضاهای معماری، چارچوب و دیدگاه فلسفی پژوهش و روش نشانهشناسی تقسیم میشود. نظریه فضاهای معماری بر اساس نظریه "ادراک فضای" کریستین نوربرگ شولتز بوده که از اندیشههای هایدگر، مرلوپونتی و ژان پیاژه بهره گرفته است. نظرات وی بهعنوان پایه بحث برگزیده شده و جهت رفع نقصان آن از نظرات برنارد شومی در معماری رویداد، کریستوفر الکساندر در زبان فضا و همچنین گاستون باشلار در زمینه بوطیقای فضا استفاده شده است. در مرحله ادراک فضای سینمایی، تلفیق نظریه پیتر گرینوی بهصورت نظریه "فضا به مثابه فرم" با نظریه ویم وندرس بهصورت نظریه "فضا به مثابه نماد" مؤثر واقعشده است. در رابطه با رویکرد فلسفی پژوهش سعی گردیده است نظرات هایدگر در باب "دازاین" که بیشتر معنای "فرد-هستی" میدهد با نظرات واتسوجی تتسورو در باب "نینگن" به معنای "جمع- هستی" و از طرف دیگر ناخودآگاه فردی فروید با ناخودآگاه جمعی یونگ تلفیق شود. با بهکارگیری مفاهیم، ابزارها و رویکردهای تحلیلی که این نظریه در دسترس قرار میدهد، معماری فیلم و عناصر مرتبط با آن تحلیلشده است. در این تحقیق با روش تحلیلی و توصیفی با تکیه بر روش نشانهشناسی لایهای (تحلیل فیلم با دیدگاه محور همنشینی لایههای متن، بافت، بینامتن، رمزگان و رسانهها) و تحلیل سهگانه اروین پانوفسکی (ادراک اولیه، ادبیات موضوع و هرمنوتیک) در تمامی لایههای همنشین و درنهایت تلفیقی از تحقیق کیفی (از نظریه به نمونه موردمطالعه) و کمی (از نمونه مطالعه به نظریه) مفاهیم بازشکافت شدهاند.
این کتاب سعی در ارائه یک مدل برای تحلیل فضاهای معماری موجود در فیلمهای معناگرا دارد. فرآیند حاصل از این تحقیق به این نتیجه دستیافته است که عناصر مشخصه فضاهای معماری فیلمهای معناگرا عموماً بر اساس اندیشه شکلگرفته و در تجلی معنا و مفاهیم معنوی آن از قبیل سقوط، سردرگمی، عروج، آرمانشهر، مفهوم خانه، بازگشت به ریشهها، عشق، ُادیسه، کشف، ایمان، وجدان و … نقش بسزایی دارد. در تحلیل فوق با دیدگاه شولتز هر مرحله در تطبیق با شش فضای: جغرافیا، فضای شهری، شهر، معماری، معماری داخلی و شیء مورد بررسی قرارگرفته و در هر مرحله با نقد سه حالت مورفولوژی، توپولوژی و تیپولوژی، نشانهها از طریق نشانهشناسی لایهای به شرحی که در جداول مربوطه ارائه شده است، مورد تحلیل قرارگرفتهاند.
در این کتاب به دو فیلم "پری" اثر داریوش مهرجویی و "خانه دوست کجاست؟" ساخته عباس کیارستمی بهعنوان نمونههای موردی، بهصورت موشکافانهای پرداخته خواهد شد. این انتخابها بیانگر آن نیست که فیلمهای دیگر از قابلیت تأویل از این نوع برخوردار نیستند.
فیلم "پری" ساختار ماکسیمالیسم دارد و از نینگن به دازاین درحرکت است، درحالیکه در فیلم "خانه دوست کجاست" دقیقاً خلاف این جریان حاکم است و ساختار مینیمالیسم فیلم منجر به حرکت نینگن به سمت دازاین میشود که در عموم تجلی معانی فضاهای معماری نقش به سزایی داشتهاند.
این کتاب درنهایت به این نتیجه دستیافته است که از طریق فضا انسان قادر به درک مراتب هویت میگردد و در فیلمهای معناگرا فضاهای معماری میتوانند در تجلی معنا نقش اصلی را باز کنند و اما در فیلمهای معناگرای ایران نسبت به فیلمهای معناگرای جهان درصد کمتری از فضاهای معماری سود جستهاند که به دلایل متعددی مربوط میشود.
معماری و سینما هر دو به ایجاد فضا و روح زندگی میپردازند و در فرآیند ادراک فضا، هر دو هنر به اصول مشترکی پای بندند. مصالح معماری عموماً مادی و واقعی و مصالح سینما صوری و خیالی است (جعفری نژاد، ۱۳۸۱: ۱۵) اگرچه در معماریهای اخیر از قبیل: فرا سطح، فرا فضا و واقعیتهای مجازی، معماری نیز راه پرپیچوخم خیال و تصور را بهسختی میپیماید. وجوه مشترک معماری و سینما در استفاده از ابزار نوین دیجیتالی برای عینیت بخشیدن به تصورها و تجربههای ما از فضای شهری بر هیچکس پوشیده نیست. وقتی معماری بهعنوان عامترین شکل هنر با سینما ارتباط برقرار میکند جذابترین پیوند هنری رخ میدهد.
شایان ذکر است، کتاب "معماری و سینمای معناگرا" توسط انتشارات عصر کنکاش به چاپ رسیده است.