به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ عباس صفاری از شاعران ایرانی معاصر ساکن ایالات متحده آمریکا به مناسبت انتشار گزیده اشعار روحانگیز کراچی از بانوان ادیب و شاعر معاصر یادداشتی نوشته است که در ادامه میخوانیم:
ضرب المثلی انگلیسی می گوید:«تشویق ، حق التالیفی است که شاعران دریافت میکنند». به زبان دیگر در جوامعی که کتاب شعر خوانندگان اندک و معدودی دارد و شعر از هنرهای سود آور محسوب نمیشود وظیفه خوانندگان حرفهای شعر ، اساتید دانشگاهی، الیت جامعه فرهنگی و کار ساز تر و مهمتر از همه وظیفه شاعران پیشکسوت است که با تشویق و نام بردن از شاعران مستعد و احیانا نوشتن نقد و مقدمهای بر کتاب آنها به صورتی که در گذشته نه چندان دور رواج داشت در این راه دشوار و بی جیره و مواجب زیر بالشان را گرفته و راه پیشرفتشان را قدری هموار کنند.
ناشران شعر نیز از آنجا که غالبا کارشناس و اِدیتور حرفهای شعر در استخدام ندارند جهت ارزیابی و تصمیم گیری و اقدام به چاپ اشعار جوانترها به نقد و نظرهای کتبی یا شفاهی که پیرامون کار این شاعران عرضه شده است متوسل میشوند. کم نیستند شاعران زن و مردی که اگر حرف و نظر مثبت شاعر پیش کسوت یا منتقد با نفوذی بدرقه راهشان نبود کتابشان به سهولت و سرعت به چاپ نمیرسید.
درباره استقبال از شاعران در مراحل اولیه کارشان که غالبا کتابهای اول و دوم شاعر را نیز شامل می شود میتوان به جرئت گفت زن و مرد به یک میزان و فارق از جنسیت تحویل گرفته شده و از چرخه انتشار سهم و سود بردهاند و چه بسا شاعران زن به جهاتی سهم بیشتری نیز برده باشند. اما با کمال تأسف باید اعتراف کرد که سهم آن ها در همین مرحله به مرور متوقف میشود و آنقدر درجا میزند تا روزی دلزده و خسته شده و عطای شعر را به لقایش ببخشند و بروند سر کار و زندگی شان . پاسخ به چون و چرای این وضعیت نا عادلانه اما کار سهل و ساده ای نیست . در رأس آنها اما مردسالاری حاکم بر شعر معاصر ایران حرف اول را میزند.
وضعیت حاکم برای زنان شاعر کما بیش به صورتی است که پنداری پس از چاپ یکی دو مجموعه اگر او همچنان به کار ادامه بدهد و طبعا توقع انتشار مجموعههای بیشتر و گوش شیطان کر قصد انتشار گزینه اشعارش را داشته باشد با زبان بی زبانی به او بگویند : بستتان نیست خانم محترم ؟ دو مجموعه چاپ کرده و اسم و رسمی هم در کرده اید . بروید دنبال زندگی تان . به فکر فروغ شدن هم نباشید که نه عواقب خوشی دارد ، نه به زحمتش می ارزد.
شعر رشته دانشگاهی نیست که بتوان پس از سه چهار سال تلمّذ در کلاس اساتید ، دکترای آن را گرفت . دکترای شعر مجموعه نقد و بررسی ها و تعریف و تمجید های عادلانه ایست که بزرگان این عرصه ها به مرور بر کار یک شاعر نوشته و عرضه می کنند .راه دیگر این است که مانند امیلی دیکنسون یک عمر نوشت و در کشو میز پنهان کرد به امیدی که پس از مرگ کشف شده و قدر بگذارند.
در عالم رمان و داستان فروش کتاب و چاپ های متعدد تا حدودی تعیین کننده جایگاه نویسنده است . شعر اما بازار گسترده و پر رونقی در جهان امروز ندارد که از آن طریق بتوان به درجه محبوبیت و جایگاه شاعر پی برد . . تحت چنین شرایطی ارتقای جایگاه شاعر بدون یاری و مساعدت اهل قلم بسیار دشوار خواهد بود یا دست کم آن را به تأخیر خواهد انداخت . برای پی بردن به اهمیت نقش پیش کسوت ها در موفقیت جوانان مستعد در رشته های مختلف هنر ناچارم به شرح یک نمونه متوسل شوم : وقتی مجله ( ونتی فر ) در گفتگوئی با آرتور میلر که احتمالا بزرگترین نمایش نامه نویس زمان خودش بود می پرسد زیباترین روز زندگی تان چه روزی بود . او در پاسخ نه حرفی از آشنائی و ازدواج با مرلین مونرو می زند نه از تولد فرزندانش یادی می کند . بلکه می گوید زیبا ترین روز زندگی اش روزی بوده که شنیده است یوجین اونیل نمایش مرگ فروشنده را دیده و گفته است نمایش خوبی است.
در اکثر کشورهای دنیا و از جمله ایران چاپ و انتشار گزینه اشعار و کلیات اشعار نشانگر پیوستن شاعر به جمع شاعران مطرح و به اصطلاح تثبیت شده است . در ایران ما سه و شاید چهار ناشر حرفه ای و معتبر داریم که چنین کتاب هائی را چاپ می کنند . امروزه در فهرست بلند بالای این کتابهای غالبا قطور به غیر از نام پروین اعتصامی فقط به دو نام دیگر که زن هستند بر می خوریم : فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی ، و نا گفته نماند که از میان این سه نفر فقط فروغ شاعر غیر کلاسیک است. این سهم اندک شاعران زن است در شرایطی که لیست گزینه اشعار فقط یک ناشر ، به سی و هشت رسیده است . یعنی سی و پنج شاعر مرد و سه شاعر زن .
ناشر غالبا کاری به جنسیت صاحب اثر ندارد . او سرمایه ای روی کتاب می گذارد و طبیعی است که مایل است کتابش به فروش برسد . در این آشفته بازار گرانی ریسک کردن را نیز به صلاح نمی داند . در حقیقت عدم استقبال ناشر از شعر زنان در این لیست سرنوشت ساز ریشه در کم توجهی شاعران پیش کسوت و منتقدین برجسته به شعرو اثر آنها دارد.
در اکثر جوامع بشری در صد بزرگی از کار منزل و رسیدگی به امور فرزندان به ویژه خُردسال به عهده زنان است . زنانی که اگر تحصیل کرده باشند غالبا روزی هشت ساعت نیز باید بیرون از خانه کار کنند . در نتیجه وقت آسوده ای که برای نوشتن و آفرینش هنری باقی می ماند نسبت به مردهای متاهل بسیار اندک و در مواردی هیچ است . با نظر به چنین شرایطی باید پذیرفت که آن ها جهت پیشرفت کارشان نیاز به مراتب بیشتری به تشویق و پشتیبانی پیش کسوت هائی دارند که ناشران روی حرف و نظرشان حساب می کنند و غالبا آن را ملاک قرار می دهند . شاید وقت آن رسیده است که انتشار گزینه یا کلیات شاعره پرکاری دیگر شبیه معجزه نباشد.
نکته آخر این که مفاد عمده این مطلب را حدود سه ماه پیش نوشته و اخیرا پاکنویسی اش کردهام. خبر خوب و امیدوار کننده این که طی این مدت و از طریق اینترنت خبردار شدم که انتشارات معتبر مروارید که بیشترین گزینه اشعار را تا کنون منتشر کرده است اخیراً گزینه ای از اشعار خانم روح انگیز کراچی را روانه بازار کرده است . بی تردید استقبال خوانندگان و اهل قلم و به ویژه زنان شاعر از این گزینه سبب دلگرمی ناشرو تشویق او به انتشار گزینه های دیگری از زنان شاعر خواهد شد.
نا گفته نیز نماند که اگر گزینه یا کلیات شاعره ای را ناشر ویژه ای طی این سال ها با نظر به مسائل غیر بوطیقائی منتشر کرده باشد تعلق به لیست دیگری دارد و حرف دیگری است و خارج از بحث ماست.