به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست تخصصی فخر رازی با عنوان «فخر رازی؛ دانشمندی جستجوگر» در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. این نشست تخصصی علاوه بر هدف اصلی آن که بررسی آراء و اندیشه های فخر رازی است، در واقع پیش نشست همایش بین المللی فخر رازی است که در ماه های آتی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار خواهد شد.
این نشست تخصصی با حضور سه تن از چهره های شاخص در حوزه فلسفه و اندیشه اسلامی برگزار شد و در آن به ترتیب سید صادق سجادی، عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی، با عنوان «فخر رازی و فرقه شناسی»، نصرالله پورجوادی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و رئیس پیشین مرکز نشر دانشگاهی، با عنوان «فخر رازی و علم الادیان»، و اصغر دادبه، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه و عضو هیئت علمی بنیاد دایره المعارف بزرگ اسلامی، با عنوان «فخر رازی؛ فیلسوف یا متکلم» به ایراد سخنرانی پرداختند.
سید صادق سجادی در سخنان خود ابتدا به این پرداخت که فخر رازی یکی از مهمترین متفکران ایرانی است که با وجود بزرگی کمتر به آن پرداخته شده است و جز کتاب دادبه هیچ اثری که به صورت جامع به آن پرداخته باشد در مورد آن وجود ندارد.
وی سپس به بررسی و شرح رساله اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین پرداخت و با قرار دادن این اثر در بافت گسترده تاریخی آن عنوان کرد که فرقه شناسی و فرقه نگاری یکی از کهن ترین علوم تاریخی است که ایرانیان به آن پرداخته اند و در این زمینه می توان از آثاری مانند «طبقات الاطباء و الحکماء» نام برد.
وی گفت: منظور از فرقه نگاری بررسی مکاتب کلامی و فلسفی است و در این زمینه می توان کتاب های ابومنصور عبدالقاهر بغدادی و محمد بن عبدالکریم شهرستانی را مثال زد. فخر رازی رساله «اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین» را در دوران پختگی علمی خود نوشته است و در آن فرقه های اسلامی و غیراسلامی را بر حسب ترتیب زمانی آنها در ده فصل رساله دسته بندی می کند. اگرچه مورخان و شرح نویسان از این اثر در ذیل آثار رازی بحث نکرده اند، اما او در آن سعی کرده است تا به نحوی بی طرفانه تاریخ نویسی کند و بیش از ۱۱۰ فرقه را بر می شمارد. این فرقه ها شامل خوارج، معتزله، روافض، صوفیه، مرجئه، فرق متظاهر به اسلام، فرقه های خارج از اسلام و فیلسوفان هستند. سجادی با اشاره به اینکه اگر چه فخر رازی اشعری است اما چنین نیست که همیشه پیرو اشعریان باشد و گاهی ضعف استدلال های آنها را نشان داده است؛ از این رو، برخی از بزرگترین مخالفان وی اشعری هستند.
سجادی تأکید کرد: این رساله کوچک نشان دهنده عمق مطالعات و مباحث او است و در آن می توان آثار مناظرات فخر رازی با دیگر عالمان را یافت. این ویژگی ها باعث می شود تا ابعاد مختلف فعالیت ها و آثار او کاویده شود و زمینه ساز همایش بین المللی آتی شود.
سخنران بعدی این نشست تخصصی، پورجوادی بود که سخنان خود را با تمییز دو دوره در تاریخ علوم اسلامی آغاز و عنوان کرد: یک دوره کلاسیک وجود دارد و یک دوره پسا کلاسیک؛ در دوره کلاسیک علوم مختلف از جمله فلسفه، کلام، تصوف، عرفان و غیره به اوج خود می رسند و در همین دوره است که زایش متفکران بزرگ را شاهد هستیم. این دوره ای است که در آن علم تولید می شود. اما در دوره کلاسیک متفکرانی مانند فخر رازی تلاش دارند تا با شیوه دایره المعارف نویسی مروری بر علوم قرون گذشته به ویژه عصر زرین داشته باشند و به عبارتی علوم آن دوره را تدوین کنند. از نظر وی اهمیت عصر پساکلاسیک از یک جهت دیگر هم مشهود است و آن این است که بسیاری از آثار عصر زرین، ماننده آثار زکریای رازی، از بین رفته اند و به همین دلیل کتاب هایی مانند احیاء علوم الدین غزالی که بازنویسی آثار گذشته هستند از این جهت مهم هستند که مطالب آن کتاب های مفقود را گزارش کرده اند.
پورجوادی در بخش دیگر سخنان خود فخر رازی را ارسطویی در میان متفکران اسلامی دانست، اما از جهت کثرت آثار و دایره المعارف نویسی، نه مشائی بودن یا معانی دیگر، بلکه فخر رازی از آن جهت که به علوم و معارف توجه دارد شبیه ارسطو است و مثالی از آن کتاب جامع العلوم فخر رازی است که به صورت دانشنامه به سبک ارسطو نوشته شده است؛ چنانکه احیاء علوم نیز دایره المعارفی در علم دینی و اخلاقی است. او عنوان کرد که کتاب جامع العلوم درباره علوم عقلی است و فخر رازی در دین پژوهی هم همین روش را ادامه داده است.
وی در تقابل با نظر سجادی معتقدند که کتاب «اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین» ارزش زیادی ندارد چراکه مطالب کتاب هایی چون ملل و نحل یا تبصره العوام بسیار با ارزش تر از کتاب فخر رازی هستند. اما با این وجود می تواند در شناخت فرقه ها به ما کمک کند. پورجوادی سپس به سابقه علم الادیان پرداخت و گفت که علم الادیان از قرن ۱۹ میلادی و با تحقیق درباره کتاب مقدس پدید آمد که در آغاز رویکردی علمی و پدیدارشناسانه داشت و تلاش می کرد بدون داوری ادیان و فرق را بررسی کند. اما برخلاف آن دین پژوهی در ایران در حالی پدید آمد که جهان در حال اسلامی شدن بود و کتاب فخر رازی نمونه ای از آخرین این آثار است. اما رازی نتوانسته است در آن بدون پیش داوری عمل کند و عده ای مسلمان و عده ای دیگر را مشرک می خواند.
وی عنوان کرد: معتقد هستم که کار فخر رازی جز تقلید نبوده است. به همین دلیل که فخر رازی بی طرف نبوده است این اثر او شبیه به یک دفاعیه مذهبی است چنانکه او در آن شیعیان را گمراه می داند و با کرامیه هم مخالفت می کند. برخلاف کسانی مانند شهرستانی یا ابوالعباس ایران شهری یا ابوریحان بیرونی معتقد بودند که نباید تبلیغ دینی را با دین پژوهی آمیخت و ابوریحان، عباس ایرانشهری را به عنوان محققی نمونه در این زمینه یاد می کند. این روحیه بی طرفانه را فخر رازی به عنوان آخرین حلقه این زنجیره در قرن ششم نتوانسته است حفظ کند.
در ادامه این نشست «اصغر دادبه» که عنوان نشست برگرفته از یکی از فصلهای کتاب وی بود، در سخنانی با بیان اینکه، آیا فخر رازی متکلم است یا فیلسوف گفت: برخی فخر رازی را فیلسوف می دانند و برخی دیگر او را متکلم-فیلسوف می دانند.
وی با قرار دادن فخر رازی در بطن تفکر اسلامی عنوان کرد که تسامح و تساهلی که از قرن های پیش، خصوصاً قرن چهارم شروع شده بود، با اینکه در حال از بین رفتن بود اما می بینیم که فخر رازی همچنان از این میراث گذشته ارث برده است و اگر چه محصول میراث ارجمندی است که از دچار تزلزل شده اما از میان نرفته است. اگر من او را داخل حلقه فیلسوفان نمی کنم و از جرگه متکلمان خارج نمی کنم، اما معتقدم که متکلم محض هم نیست، بلکه به عنوان امام المشککین در حوزه های مختلف جستجوگری کند؛ و از آنجا که فلسفه است که اجازه بانگری را می دهد و این حق را به فرد می دهد که در مسائل بازنگری کند و توانایی تحمل تفکر دیگری را می دهد.
وی در خاتمه یادآور شد: بر اساس همین ویژگی مختصات اندیشه های فخر رازی به شیوه خاص است همانطور که اشعری گری اشعری و حافظ یکی نیست، فخر رازی هم اندیشه های خاص خود دارد و مقلد صرف نیست. تجدد فکری فخر رازی یک ویژگی فلسفی است و رفتار او نتیجه باقی ماندن عصر زرین طلایی است و اگر آن عصر مورد حمله مغول و دیگران قرار نمی گرفت شاید جور دیگری اتفاق می افتاد.