به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست معرفی و بررسی کتاب «اصلاح یا انقلاب؛ دعوت از خودکامه برای پذیرش حقوق سیاسی مردم ایران» (۱۳۵۷-۱۳۵۳) به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی با حضور مصطفی مهرآیین و محمدحسین خسروپناه در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست،خسروپناه مولف کتاب با بیان اینکه این کتاب به یک بحث کلی برمیگردد، گفت: در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی هستیم. روایتی که تاکنون درباره انقلاب ایران مطرح شده یک روایت سر راست عموما رسمی است که از سال ۱۳۴۲شروع و بعد از وقفهای از تابستان ۱۳۵۷ به بعد ادامه پیدا میکند. به دنبال آن به قیام تبریز اشاره میکند تا به ۲۲ بهمن ماه میرسد. آیا انقلاب همین است؟ آیا انقلاب پیش زمینهای دارد؟ شرایط چگونه است؟ متوجه شدم به این مباحث پرداخته نشده و ابعاد مختلف آن بیان نشده است. بنابراین به این مباحث در این کتاب پرداختم و ضرورت کاری که از اسفند ۵۳ شروع شده و از حکومت شاه خواسته شده که شرایط را توضیح دهند و فعالان سیاسی و فعالان سیاسی اجتماعی دهه پنجاه بخشی که در چهارچوب اصلاح و قانون اساسی فکر میکردند و عمل میکردند.
وی ادامه داد: در عین حال همزمان جریانها، شخصیتها و گروههایی هم بودند که به طرق مسالمتآمیز یا قهرآمیز برای سرنگونی حکومت شاه مبارزه میکردند. قسمتی که ضرورت اصلاح را مطرح میکند و موضوعی است که خود حکومت شاه متوجه آن شده بود. از حدود سال ۵۲ به بعد که به تدریج بحران در جامعه ایران شکل میگیرد اول از همه خود حکومت شاه متوجه آن میشود و بعد تلاشی که انجام میدهند تا از طریق پارهای تغییرات در نظام سیاسی کشور انقلاب و بحران که به سمت عدم مشروعیت میرود، را برطرف کنند.
خسروپناه بیان کرد: بنیان نظری که حکومت شاه روی آن تکیه کرده بود همان گونه که در کتاب هم اشاره شده نظرات هانگتینتن بود که ضرورت پارهای تغییرات در این نوع نظامها و شکلگیری مشروعیتی که در حال از بین رفتن است را از اول احیا کنند. تصور من از این ماجرا که البته دلیلی برای آن پیدا نکردم این است که استفاده از نظرات چارمز جانسون است. جانسون در تئوری انقلابها بحثی دارد که چگونه میتوان از بروز انقلاب جلوگیری کرد. با پارهای از تغییرات، اصلاحات، بازکرده فضای سیاسی کشور و مشارکت دادن بخشی از اپوزیسیون میتوان از بروز انقلاب جلوگیری کرد. این بحث برای اولین بار نیست که جایی اجرا میشود و دفعه آخر هم نیست. در اینجا نیروی سیاسی که در چهارچوب قانون اساسی برنامهریزی شده بود و تلاش میکرد قانون اساسی را اجرا کند و نظام سیاسی را مطابق قانون اساسی مشروطه عمل کند فشارش را میگذارد.
این نویسنده در پایان گفت: نامهها، تلگرافها و بیانیهها بر ضرورت پایبندی به قانون اساسی و انجام پاره ای از اصلاحات تاکید داشتند. در سال ۵۵ و ۵۶ در دایره نزدیکان شاه این بحث مطرح میشود و علم هم متذکر میشود که باید اصلاحاتی انجام شود و باید به سمت مردم رفت و خواستههای آنها را درنظرگرفت. البته پیشنهادهایی که میدهد در کتاب توضیح دادم که همه چیز را بر سر هویدا خراب کنیم و بگوییم او مقصر بوده است. این بخشی از مقطع انقلاب است که باید در مورد آن بحث کرد. اگر بپذیریم که گذشته چراغ راه آینده است شاید ضرورت اصلاح و دگرگونی در دورههای بعد از سال ۵۷ مفید باشد.
در ادامه، مهرآیین عنوان کرد: این کتاب دو نکته دارد که باعث شد درباره آنها جست و جو کنم؛ نخست، نامهنگاری که برای من بسیار جذاب بود البته ایده کهنهای است و جدید نیست و نمونههای دیگری هم دارد. به عنوان نمونه بین روشنفکران ما در ایران این گفتوگو باب است و یک طرف دکتر یوسف آباذری است که منتقد جدی نظام سرمایهداری لیبرال است. نامههایی به شاه و دستگاه حاکمه نوشته میشود و سعی کردن با این نامهها دستگاه حاکمه را به اصلاح دعوت کنند.
وی ادامه داد: این موضوع حوزه پژوهشی جذابی است. در جست و جوی اولیه از مفهوم نامهنگاری به کتاب خوبی از آدرین گلی استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه ملبورن رسیدم. وی در کتاب «فرهنگ اسلامی نگاری در جوامع اسلامی پیشامدرن» بحث کرده که مفهوم نامه نگاری در فرهنگ اسلامی بسیار بلند ارزش است؛ از خود قرآن تحت عنوان مجموعهای از نامههای خداوند به انسان تا نامهنگاری پیامبر حرف زده است. مولف نشان داده کسانی که نامه های آنها در کتاب آمده سعی داشتند پیام تازهای به شاه منتقل کنند. همچنین از فرهنگ عریضه نویسی که از گذشته در فرهنگ اسلام بوده حتی آخرین نامهای که انسان با عنوان وصیت می نویسد، حرف زده است.
این پژوهشگر به کتاب «نامهنگاری به مثابه کنش اجتماعی» اشاره کرد و گفت: در این کتاب درباره بنیانهای آموزش نامهنگاری، تاریخ نامهنگاری در آمریکا، مادیات نامهنگاری، آموزش نامهنگاری در مدارس آمریکا در قرن ۱۹، نامههای عاشقانه و نامههای رسمی صحبت شده است. منظور آنها از نامهنگاری به مثابه یک کنش اجتماعی به مثابه یک کنش ارتباطی بوده که در آن فرستنده،گیرنده، متن، رسانه مطرح می شود. موضوع دیگر، فمنیست است؛ نامهنگاری به مثابه راهی برای ورود به فضای عمومی. درباره این موضوع کتاب «چگونه زنها توانستند از طریق نامهنگاری وارد جامعه شوند» قابل رجوع است. موضوع دیگر، نامهنگاری به مثابه یک روش درمان است؛ درباره این موضوع می توان به کتاب «نامههایی که از کلینیک یک روانکاوی فرستاده شده» اشاره کرد. این نامهها دو کارکرد داشتند از یک طرف تاریخ کلینیک را روایت میکردند و از طرف دیگر روایت درمانی میکردند.
وی ادامه داد: جامعهای شروع به نامهنگاری میکند که بیمار است و جامعه تبدیل به یک کلینیک شده است. در وضعیت نامهنگاری ما در وضعیت اردوگاه مانند قرار داریم و در این نامه نگاریها دوری بین مردم و شاه کاملا قابل تصور است و یک رابطه نابرابر بین این نامهها دیده میشود. بر همین اساس هیچ کدام از نامهنگاریها انتظار جواب ندارند.
مهرآیین بیان کرد: اصولا میتوان در مورد فرم نامهنگاری بحث کرد که در این صورت نباید به محتوا کاری داشته باشیم. به این معنا که فرم نامهنگاری چه چیزی درباره جامعه به ما میگوید. فرم نامهنگاری بیانگر یک واقعیت است؛ واقعیتی که یک جامعه استبدادی است و به سادگی نمیتوان در مورد آن بحث کرد. نوشتن در متن سیاسی از دیگر موضوعاتی است که مولف در کتاب به آن اشاره کرده است. «ارزش نامههایی که به سیاسیون و قانون گذاران نوشته میشود» از دیگر مباحثی است که موضوع پژوهش قرار گرفته است.
وی با اشاره به محتوای کتاب گفت: این کتاب ترکیبی از یک مقدمه بسیار طولانی و شرح سیاسی از چرایی وقوع انقلاب ایران است و درباره آن تحلیل های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ارایه میدهد. مولف در مقدمه یک تحلیل سیاسی ارایه کرده است که مربوط به منازعه مخالفان و حکومت است. مابقی کتاب نامهها و مقالههایی هستند که درباره تحلیل وضعیت سیاسی ایران آن زمان ارایه شده است. مولف سعی کرده با دادهها و اطلاعاتی که وجود دارد یک کار تاریخی انجام دهد. محتوای نامه یک چیز مشترک دارند و آن اینکه شاه باید سلطنت کند و به قانون اساسی مشروطه برگردد.
در ابتدای این نشست،خسروپناه مولف کتاب با بیان اینکه این کتاب به یک بحث کلی برمیگردد، گفت: در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی هستیم. روایتی که تاکنون درباره انقلاب ایران مطرح شده یک روایت سر راست عموما رسمی است که از سال ۱۳۴۲شروع و بعد از وقفهای از تابستان ۱۳۵۷ به بعد ادامه پیدا میکند. به دنبال آن به قیام تبریز اشاره میکند تا به ۲۲ بهمن ماه میرسد. آیا انقلاب همین است؟ آیا انقلاب پیش زمینهای دارد؟ شرایط چگونه است؟ متوجه شدم به این مباحث پرداخته نشده و ابعاد مختلف آن بیان نشده است. بنابراین به این مباحث در این کتاب پرداختم و ضرورت کاری که از اسفند ۵۳ شروع شده و از حکومت شاه خواسته شده که شرایط را توضیح دهند و فعالان سیاسی و فعالان سیاسی اجتماعی دهه پنجاه بخشی که در چهارچوب اصلاح و قانون اساسی فکر میکردند و عمل میکردند.
وی ادامه داد: در عین حال همزمان جریانها، شخصیتها و گروههایی هم بودند که به طرق مسالمتآمیز یا قهرآمیز برای سرنگونی حکومت شاه مبارزه میکردند. قسمتی که ضرورت اصلاح را مطرح میکند و موضوعی است که خود حکومت شاه متوجه آن شده بود. از حدود سال ۵۲ به بعد که به تدریج بحران در جامعه ایران شکل میگیرد اول از همه خود حکومت شاه متوجه آن میشود و بعد تلاشی که انجام میدهند تا از طریق پارهای تغییرات در نظام سیاسی کشور انقلاب و بحران که به سمت عدم مشروعیت میرود، را برطرف کنند.
خسروپناه بیان کرد: بنیان نظری که حکومت شاه روی آن تکیه کرده بود همان گونه که در کتاب هم اشاره شده نظرات هانگتینتن بود که ضرورت پارهای تغییرات در این نوع نظامها و شکلگیری مشروعیتی که در حال از بین رفتن است را از اول احیا کنند. تصور من از این ماجرا که البته دلیلی برای آن پیدا نکردم این است که استفاده از نظرات چارمز جانسون است. جانسون در تئوری انقلابها بحثی دارد که چگونه میتوان از بروز انقلاب جلوگیری کرد. با پارهای از تغییرات، اصلاحات، بازکرده فضای سیاسی کشور و مشارکت دادن بخشی از اپوزیسیون میتوان از بروز انقلاب جلوگیری کرد. این بحث برای اولین بار نیست که جایی اجرا میشود و دفعه آخر هم نیست. در اینجا نیروی سیاسی که در چهارچوب قانون اساسی برنامهریزی شده بود و تلاش میکرد قانون اساسی را اجرا کند و نظام سیاسی را مطابق قانون اساسی مشروطه عمل کند فشارش را میگذارد.
این نویسنده در پایان گفت: نامهها، تلگرافها و بیانیهها بر ضرورت پایبندی به قانون اساسی و انجام پاره ای از اصلاحات تاکید داشتند. در سال ۵۵ و ۵۶ در دایره نزدیکان شاه این بحث مطرح میشود و علم هم متذکر میشود که باید اصلاحاتی انجام شود و باید به سمت مردم رفت و خواستههای آنها را درنظرگرفت. البته پیشنهادهایی که میدهد در کتاب توضیح دادم که همه چیز را بر سر هویدا خراب کنیم و بگوییم او مقصر بوده است. این بخشی از مقطع انقلاب است که باید در مورد آن بحث کرد. اگر بپذیریم که گذشته چراغ راه آینده است شاید ضرورت اصلاح و دگرگونی در دورههای بعد از سال ۵۷ مفید باشد.
در ادامه، مهرآیین عنوان کرد: این کتاب دو نکته دارد که باعث شد درباره آنها جست و جو کنم؛ نخست، نامهنگاری که برای من بسیار جذاب بود البته ایده کهنهای است و جدید نیست و نمونههای دیگری هم دارد. به عنوان نمونه بین روشنفکران ما در ایران این گفتوگو باب است و یک طرف دکتر یوسف آباذری است که منتقد جدی نظام سرمایهداری لیبرال است. نامههایی به شاه و دستگاه حاکمه نوشته میشود و سعی کردن با این نامهها دستگاه حاکمه را به اصلاح دعوت کنند.
وی ادامه داد: این موضوع حوزه پژوهشی جذابی است. در جست و جوی اولیه از مفهوم نامهنگاری به کتاب خوبی از آدرین گلی استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه ملبورن رسیدم. وی در کتاب «فرهنگ اسلامی نگاری در جوامع اسلامی پیشامدرن» بحث کرده که مفهوم نامه نگاری در فرهنگ اسلامی بسیار بلند ارزش است؛ از خود قرآن تحت عنوان مجموعهای از نامههای خداوند به انسان تا نامهنگاری پیامبر حرف زده است. مولف نشان داده کسانی که نامه های آنها در کتاب آمده سعی داشتند پیام تازهای به شاه منتقل کنند. همچنین از فرهنگ عریضه نویسی که از گذشته در فرهنگ اسلام بوده حتی آخرین نامهای که انسان با عنوان وصیت می نویسد، حرف زده است.
این پژوهشگر به کتاب «نامهنگاری به مثابه کنش اجتماعی» اشاره کرد و گفت: در این کتاب درباره بنیانهای آموزش نامهنگاری، تاریخ نامهنگاری در آمریکا، مادیات نامهنگاری، آموزش نامهنگاری در مدارس آمریکا در قرن ۱۹، نامههای عاشقانه و نامههای رسمی صحبت شده است. منظور آنها از نامهنگاری به مثابه یک کنش اجتماعی به مثابه یک کنش ارتباطی بوده که در آن فرستنده،گیرنده، متن، رسانه مطرح می شود. موضوع دیگر، فمنیست است؛ نامهنگاری به مثابه راهی برای ورود به فضای عمومی. درباره این موضوع کتاب «چگونه زنها توانستند از طریق نامهنگاری وارد جامعه شوند» قابل رجوع است. موضوع دیگر، نامهنگاری به مثابه یک روش درمان است؛ درباره این موضوع می توان به کتاب «نامههایی که از کلینیک یک روانکاوی فرستاده شده» اشاره کرد. این نامهها دو کارکرد داشتند از یک طرف تاریخ کلینیک را روایت میکردند و از طرف دیگر روایت درمانی میکردند.
وی ادامه داد: جامعهای شروع به نامهنگاری میکند که بیمار است و جامعه تبدیل به یک کلینیک شده است. در وضعیت نامهنگاری ما در وضعیت اردوگاه مانند قرار داریم و در این نامه نگاریها دوری بین مردم و شاه کاملا قابل تصور است و یک رابطه نابرابر بین این نامهها دیده میشود. بر همین اساس هیچ کدام از نامهنگاریها انتظار جواب ندارند.
مهرآیین بیان کرد: اصولا میتوان در مورد فرم نامهنگاری بحث کرد که در این صورت نباید به محتوا کاری داشته باشیم. به این معنا که فرم نامهنگاری چه چیزی درباره جامعه به ما میگوید. فرم نامهنگاری بیانگر یک واقعیت است؛ واقعیتی که یک جامعه استبدادی است و به سادگی نمیتوان در مورد آن بحث کرد. نوشتن در متن سیاسی از دیگر موضوعاتی است که مولف در کتاب به آن اشاره کرده است. «ارزش نامههایی که به سیاسیون و قانون گذاران نوشته میشود» از دیگر مباحثی است که موضوع پژوهش قرار گرفته است.
وی با اشاره به محتوای کتاب گفت: این کتاب ترکیبی از یک مقدمه بسیار طولانی و شرح سیاسی از چرایی وقوع انقلاب ایران است و درباره آن تحلیل های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ارایه میدهد. مولف در مقدمه یک تحلیل سیاسی ارایه کرده است که مربوط به منازعه مخالفان و حکومت است. مابقی کتاب نامهها و مقالههایی هستند که درباره تحلیل وضعیت سیاسی ایران آن زمان ارایه شده است. مولف سعی کرده با دادهها و اطلاعاتی که وجود دارد یک کار تاریخی انجام دهد. محتوای نامه یک چیز مشترک دارند و آن اینکه شاه باید سلطنت کند و به قانون اساسی مشروطه برگردد.