شناسهٔ خبر: 58005 - سرویس دیگر رسانه ها

ده حقیقت جالب درباره امیلی دیکنسون

۱۸۸ سال از تولد امیلی دیکنسون، شاعر آمریکایی می‌گذرد و هنوز اشعارش محبوبیت خود را حفظ کرده‌اند. به همین بهانه اتفاقات مهم زندگی شاعر آمریکایی را مرور می‌کنیم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نزدیک به دو قرن از سال تولد امیلی دیکنسون، شاعر آمریکایی، که بیشتر شعرهایش را در طول حیاتش منتشر نشد، می‌گذرد. از او مجموعه «به خاموشی نقطه ما بر صفحه برف» به فارسی ترجمه شده که شعرها و نامه‌هایش را در خود جای داده است.
 
در طول حیاتش ۱۸۰۰ شعر نوشت:
پس از مرگ دیکنسون در سال ۱۸۸۶ خواهر کوچکترش مجموعه‌ای شامل ۱۸۰۰ شعر را در اتاق خواب شاعر آمریکایی پیدا کرد. دیکنسون تمام عمرش را صرف خواندن کتاب و نوشتن کرد و هیچ‌گاه ازدواج نکرد اما بیشتر آثارش را در بازه زمانی ۱۸۵۸ تا ۱۸۶۵ نوشت. دوره‌ای که جنگ‌های داخلی آمریکا و نقل‌مکان خانواده به شهری دیگر زندگی شاعر جوان را تحت تأثیر قرار داد.
 
۱۰ شعر از او در طول حیاتش منتشر شد:
فقط ده شعر از دیکنسون در طول حیاتش در روزنامه‌ها و بدون ذکر نامش منتشر شد و احتمالاً خود وی اشعار را برای چاپ نفرستاده بود. دیکنسون اشعارش را برای اطرافیان می‌خواند اما علاقه‌ای به انتشارشان نداشت. در بخشی از یکی از اشعارش نوشته «انتشار، حراج ذهن است» و شاید به همین دلیل از ایده شهرت و توجه به کارهایش تنفر داشت. خوشبختانه پس از مرگش خانواده دیکنسون تصمیم به انتشار اشعارش می‌گیرند.
 
از اضطراب رنج می‌برد:
او بیست سال آخر عمرش را در انزوا گذراند، به ندرت خانه‌اش را ترک می‌کرد، وقتی زنگ در خانه‌اش به صدا درمی‌آمد پنهان می‌شد و ترجیح می‌داد با کسی روبه‌رو نشود. بعضی‌ها می‌گویند از اضطراب شدید رنج می‌برد یا دچار مشکلی بود که دوست نداشت در میان مردم حضور یابد. بعضی دیگر معتقدند شاعر آمریکایی دوست داشت بر روی اشعارش تمرکز کند. پس از مرگِ مادر و چند تن از دوستانش در دهه ۱۸۸۰ میلادی منزوی‌تر شد اما همیشه برای ارتباط گرفتن با دیگران از نامه استفاده کرد و از این طریق ارتباط خود را با دیگران حفظ کرد.
 
تلاش برای کشف معشوقه اشعارش
درست است که دیکنسون هیچ‌وقت ازدواج نکرد اما اشعار عاشقانه متعدد و سه نامه عاشقانه نگاشته است. ساموئل باولز، ویراستار مجله‌ای در اسپرینگفیلد، بنجامین نیوتون، دوست صمیمی دیکنسون، یا جورج گولد، همکلاسی برادرش، که گفته می‌شود از دیکنسون خواستگاری هم کرده بود، از گزینه‌های احتمالی هستند که دیکنسون برایشان شعر نوشته است.
 
بیشتر عمرش را در یک خانه زندگی کرد:
دیکنسون بیشتر عمرش را در خانه پدری‌اش در آمهرستِ ماساچوست زندگی کرد. این خانه اولین بار در سال ۱۸۱۳ برای پدربزرگ دیکنسون ساخته شد اما در سال تولد امیلی به پدرش رسید. ۱۵ سال از عمر امیلی در خانه‌ای دیگر سپری شد زیرا پدرش خانه‌شان در آمهرست را فروخته بود اما دیکنسون خانه را بار دیگر خرید و تا زمان مرگ در آن زندگی کرد و بیشتر اشعارش را هم در این خانه نوشت.
 
مردم فکر می‌کنند دیکنسون فقط لباس سفید می‌پوشید:
شایعه‌ای پس از مرگ دیکنسون شکل گرفت که فقط لباس سفید می‌پوشید و زمان مرگ هم لباسی سفید به او می‌پوشاندند اما موزه امیلی دیکنسون اعلام کرد این موضوع حقیقت ندارد. خود دیکنسون هیچ‌وقت به این موضوع اشاره نکرده بود و حتی در نامه‌ای به یکی از اقوامش نوشت به مردم نگویی که من لباس قهوه‌ای به تن دارم!
 
علاقه زیادی به باغبانی داشت:
امیلی دیکنسون بیشتر از شاعری به باغبانی علاقه داشت. از کودکی باغبانی را شروع و بعدها در آکادمی آمهرست «گیاه‌شناسی» خواند. باغ‌های شهر هم معروف بود و خیلی‌ها در توصیفاتشان از شهر به باغ‌های سبز اشاره کرده‌اند. علاوه بر این، شاعر آمریکایی ۲۴۲ گل مختلف را در ۶۶ صفحه جمع‌آوری و هر کدام را به دقت نام‌گذاری کرده بود.
 
عضو هیچ کلیسایی نبود:
دیکنسون در بحث مذهب متفاوت از خانواده‌اش عمل می‌کرد و عضو هیچ کلیسایی نبود. البته تا ۳۰ سالگی در مراسم مذهبی شرکت می‌کرد اما بر اهمیت علم تأکید داشت و از سال ۱۸۶۸ به بعد دیگر به هیچ کلیسایی نرفت.
 
معشوقه برادرش اشعار دیکنسون را مرتب کرد:
لاوینیا، خواهر امیلی تصمیم گرفت پس از مرگ خواهر آثارش را منتشر کند و برای این کار از سوزان، زن برادرشان کمک خواست اما سوزان معتقد بود نباید بر خلاف میل امیلی عمل کرد. همین موضوع سبب شد لاوینیا از آستن، معشوقه برادرش کمک بخواهد. آستن آثار امیلی را جمع‌آوری کرد و علائم نکارش مناسب را به کار برد تا مجموعه اشعار امیلی در نهایت منتشر شد.
 
دیکنسون بر اثر نارسایی کلیوی از دنیا نرفت:
گواهی فوت دیکنسون نشان می‌دهد که بر اثر نارسایی کلیوی از دنیا رفته است اما تحقیقات جدیدی که بر روی داروها و علایم وی انجام شد نشان می‌دهد در نتیجه فشار خون بالا دچار نارسایی قلبی یا حتی خونریزی مغزی شده است. البته به نظر می‌رسد، شاعر آمریکایی، که در ۵۵ سالگی از دنیا رفت، برای مرگش آماده بود زیرا تابوت، لباس، و حتی جای نشستن سوگواران را هم تعیین کرده بود.