به گزارش فرهنگ امروز به نقل از سازندگی؛ روز سه شنبه ۱۸ آذرماه ۱۳۹۷ نشر نی میزبان نشست نقد و بررسی کتاب «فقه و حکمرانی حزبی» اثر داود فیرحی بود. این کتاب که از سوی همین نشر منتشر شده با حضور نویسنده و دکتر احمد نقیب زاده نقد و بررسی شد.
سجاد صداقت: فیرحی در ابتدای صحبت های خود با اشاره به کاری که در کتاب انجام داده، در توضیح خلاصه ای از آنچه در این اثر به آن پرداخته گفت: «این کتاب در ادامه مجموعه نوشته هایی است که من درباره نسبت مذهب و سیاست در ایران دنبال می کردم. قسمتی از این بحث هم به دو مفهوم قانون و حزب برمیگشت که به زودی کتاب قانون برای نشر آماده خواهد شد.» وی با اشاره به مسالهای که در «فقه و حکمرانی حزبی» با آن مواجه بوده، اذعان کرد: «جامعه ما از دوره مشروطه تابه حال - چه بخواهیم و چه نخواهیم - با پدیدهای به نام حزب مواجه بوده است. افراد بسیاری با حزب جنگیده اند اما اگر حزب را از در بیرون کنند از پنجره وارد می شود. برای اینکه با بحث حزب مواجه شویم، مخالفت ها از چند جهت بود و برخی از آنها هم از زاویه مذهب است.»
حزب بعد از انقلاب اسلامی
این استاد دانشگاه با اشاره به پارادوکسی به نام حزب در جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی ادامه داد: «در آن زمان برخی از رهبران بزرگ این انقلاب حزب تشکیل دادند که از درون آن حزب که حزب جمهوری اسلامی بود، احزاب دیگری هم به تدریج برآمدند. این نگاه پارادوکسیکال از یکسو باعث تشکیل حزب میشد و از سوی دیگر نیز درباره نسبت دانشهای دینی با حزب توضیح چندانی وجود نداشت.
مشهورترین و مهمترین شخصیتی که در این زمینه کار کرد مرحوم آقای بهشتی بود که هم به عنوان دبیرکل و هم به عنوان توضیحدهنده مواضع حزب در کتاب «مواضع ما» نکاتی درباره حزب گفته بود. بزرگانی هم که در آن دوره حضور داشتند و در انقلاب نقش ایفا میکردند در حزب حضور داشتند اما توضیحی درباره آن نداده بودند.»
وی افزود: «از طرف دیگر هم تعداد زیادی از نیروهای مذهبی با مفهوم حزب مخالف بودند و برای مخالفت خود استدلال میکردند. استدلالها هم از دو زاویه صورت میگرفت: یکی اینکه حزب نهاد تفرقه افکنی است و به تعبیر آنان وحدت جامعه را می شکند؛ بعضی ها هم از زاویه نظریه حکومت فقیه یا ولایت فقیه مخالف بودند. برخی هم به طور کلی با دموکراسی و طبعا با حزب مخالف بودند. به این ترتیب بحث حزب مناقشه هایی را با خود داشت.»
کتابی در قالب بحث های فقه ی
فیرحی با بیان این مطلب که کتاب کوشش میکند قالب بحث های فقه ی را رعایت کند، تصریح کرد: «قالب بحث های فقه ی از قدیم روی یک دوگانه ایستاده است و در مورد هر مطلب یا مساله ای دستگاه های فقه ی دو گونه تحلیل دارند. اینکه موضوع چیست؟ و در آن به عنوان مثال از ماهیت حزب سوال می کنند. دوم اینکه حکم آن از احکام خمسه شرعی چیست؟ و در کدام یک از حوزه مباحات، واجبات یا حرمت قرار میگیرد؟ شناخت موضوع و شناخت حکم، مساله دوگانهای است که همیشه در دستگاه های فقه ی وجود دارد. معمولا در قسمت اول و موضوعشناسی تحلیل ها به سمت عرف میرود و اینکه دیگران حزب را چگونه تعریف کردهاند و توضیح داده اند. اما در قسمت دوم بحث بیشتر هنجاری است.»
وی ادامه داد: «این کتاب نیز جزء پژوهش های هنجاری در مورد حزب است. این کتاب از جنس جامعه شناسی حزب، روانشناسی حزب، سیاستگذاری حزبی و ... نیست بلکه یک نوع بحث هنجاری است. بحث هنجاری از یک نوع صحیح، ناقص و خطا و از یک مساله خوب و بد شرعی صحبت می کند. در این کتاب از این زاویه بحث شکل گرفته است.»
بهره گیری فیرحی از کتاب نقیبزاده
فیرحی با اشاره به این مساله که در کتاب خود از کتاب «احزاب و گروه های ذینفوذ» دکتر نقیب زاده بهره برده است، گفت: «در بخش اول کتاب به بحث موضوع شناسی پرداخته شده و در آن بیشتر از عرف کمک گرفته شده است. من در این کتاب بهخصوص به دو حزب مهم متاخر یعنی حزب توده و حزب جمهوری اسلامی اشاره کردم تا اینکه بتوانم از این بررسی ها قالبی دربیاورم. برای من در این کتاب حزب بودگیِ حزب مهم بود.
اینکه حزب به عنوان حزب چیست و پسوند آن برای من اهمیتی نداشت. برای من مهم بود که حزب ایدئولوژی دارد اما اینکه این حزب مذهبی است یا غیرمذهبی، چندان اهمیتی نداشت. به دنبال این بودم که به یک قالب دست پیدا کنم و بعد آن قالب را در سنت فقه ی دنبال کردم.» وی افزود: «در سنت فقهی ما کمتر درباره حزب صحبت شده است. مسلمانان حزب تاسیس کردند اما درباره آن توضیح ندادند. ما حزب داریم اما دانش حزب در حوزه جریان های مذهبی نداریم. نیروهای مذهبی از زمان مشروطه در ایران و همچنین در کشورهای عربی زیاد حزب تشکیل دادند. اما دانش حزب که توضیح دهد حزب چیست و چه نسبتی با مذهب و دانش های مذهبی دارد، وجود نداشته است. این کتاب سعی میکند برای آنجا ادبیاتی را فراهم کند و تا حدودی هم به ریشه شناسی این واژه ها بازگشته است. مثلا نشان داده که ما از کدام قسمت های دانش های فقه ی میتوانیم چنین استفاده هایی داشته باشیم.»
سیاست مبتنی بر قرارداد یا رقابت های انتخاباتی
نویسنده کتاب «فقه و حکمرانی حزبی» در ادامه با اشاره به بخش دیگری از مطالب خود در این کتاب گفت: «وقتی که از حزب و بازی های حزبی صحبت میشود، پیشفرضی وجود دارد و آن پیش فرض هم یک نوع سیاست مبتنی بر قرارداد یا رقابت های انتخاباتی است. در جامعه ای که رقابت های انتخاباتی وجود ندارد یا ابعاد این رقابت ها روشن نیست، حزب در آنجا چگونه دچار ابهام می شود؟ من سعی کردم توضیح دهم که نسبت حزب با سازمان زندگی، حقوق مشترک و مفهوم وکالت یا نمایندگی چگونه است.»
فیرحی با اشاره به قانون سال ۱۳۶۰ درباره احزاب در ایران گفت: «در این قانون تشکیل احزاب مجاز است اما اینکه احزاب چگونه به دولت وصل میشوند و چرخدنده حزب چگونه دولت را به حرکت درمی آورد، مشخص نیست. به عبارت دیگر فقط اجازه تشکیل حزب داده شده اما اجازه نداده که حزب وارد قدرت سیاسی شود. یا مثلا قانونی که در سال ۱۳۹۵ در رابطه با احزاب تصویب شده آن هم چنین وضعیتی دارد. تاسیس حزب برای شهروندان را مجاز میشمارد اما چندان توضیح نمیدهد رابطه این احزاب با مجلس قانونگذاری، ریاست جمهوری، رهبری و نظام اداری کشور چگونه است؟»
این استاد دانشگاه با اشاره به این مساله که قانون اساسی ما ممکن است مشکلات زیادی داشته باشد، اما برخی مسائل با همین قانون موجود هم قابل حل است، بیان کرد: «به عنوان مثال اگر شورای نگهبان برای احراز شرایط وکالت در جستوجوی این است که از چند مرجع تحقیق کند و نظر آنها را برای قبولی یا رد یک کاندیدا حجت قرار دهد، میتوانست آنها را به شورای مرکزی احزاب ارجاع دهد. چون بالاخره حزب با مجوز قانونی وزارت کشور تشکیل می شود و مؤسسان آن از همه نهادها و فیلترها عبور کرده اند. اما چرا وقتی آنها می خواهند شاهد باشند که یک فرد کاندیدای اصلح است، شورای نگهبان به آنها ارجاع نمیدهد؟ بنابراین اگر چنین ادعایی مطرح و تبدیل به مساله عمومی جامعه شود، چه اشکال شرعی دارد که احراز صلاحیت از ناحیه خود حزب اتفاق بیافتد؟»
راه حلی به نام تغییر در قانون انتخابات
فیرحی افزود: «مطالعات حزبی نشان داده که با تغییر کمی در قانون انتخابات حزب جان میگیرد و از آن سو شُل می شود. من در این کتاب نشان داده ام که مشکل احزاب در ایران از خود حزب نیست بلکه از قانون انتخابات است. بزرگانی این تعبیر را دارند که قانون انتخابات، قانون دوم کشور است. در واقع دروازه و راهی است که قانون اساسی از مجرای آن اجرا یا معطل می شود. بنابراین قانون انتخابات مهم است. من در کتاب نشان داده ام که دستگاه های فقهی نیستند که مانع حزب میشوند بلکه آنچه مشکل ایجاد می کند یک نوع تصمیم غیرفقهی است که در سیستم انتخابات وجود دارد.»
فیرحی در بخش پایانی صحبت های خود گفت: «به عنوان مثال با نگاه در سیاست های کلی نظام که از سوی مجمع تشخیص مصلحت درباره قانون انتخابات تصویب شده هنوز حزب بهعنوان یک نیروی محرکه انتخابات، مجلس، ریاست جمهوری و قوه مجریه دیده نشده است. در بهترین حالت به عنوان نیرویی که می تواند تنور انتخابات را گرم و هیجان ایجاد کند و مردم را به شرکت در انتخابات و افزایش رای تشویق کند، شناخته شده است. به طور کلی قانون انتخابات، قانون احزاب (مصوب ۱۳۹۵) و سیاست های کلی نظام همه حزب را از این جهت مطلوب می دانند که هیجان ایجاد می کند و رای را بالا می برد.»
حزب و انتخابات: یک رابطه بی چون و چرا
دکتر احمد نقیب زاده به عنوان دیگر سخنران این نشست در ابتدای صحبت های خود با اشاره به این مطلب که از روز اول در جریان نگارش این اثر بوده، بیان کرد: «واقعا اگر قرار باشد علم بومی شود لازمه آن این است که کسی از حوزه علمیه آستین ها را بالا بزند و چند و چون حزب را از زاویه فقه نگاه کند و اجتهادی هم صورت دهد که مطلب روزآمد شود و پشت دروازه های قرون گذشته نماند.»
وی در ادامه با اشاره به این مساله که حزب در فضای بسیار تلخی قدم به عرصه وجود گذاشت، گفت: «اگر فکر کنیم در غرب هم خیلی با آغوش باز حزب را پذیرفتند، اشتباه است. اساسا در کشورهای غربی نیز حزب بهعنوان یک مقوله پنهان کاری و دوز و دغلبازی شناخته میشد که وحدت جامعه را به هم میزند و معلوم نیست کارهایی که انجام میدهد به نفع جامعه باشد. جالب است که در این فضا حزب به طور مرتب رشد میکرد. کسانی مانند دانتون که این حرف را میزدند، حزب تشکیل میدادند و با حزب هم مخالفت میکردند. این نشان میدهد که ضرورت و نیازی برای حزب در جامعه وجود دارد که هرچه او را از در میرانند از پنجره وارد میشود.»
وی ادامه داد: «نیاز به حزب یک نیاز فنی بود چرا که مقرر بود انتخابات برگزار شود و مردم باید پای صندوق های رای می رفتند. هیچ چیز جز حزب نمی توانست این کار را انجام دهد. حزب رجالی را تربیت و معرفی می کرد و از مردم میخواست که به آنها رای دهند. مادامی که انتخابات برگزار و گسترده تر می شد، کار و بار حزب هم بیشتر می گرفت.»
حزب در ایران
احمد نقیب زاده در ادامه بحث خود با اشاره به حزب در ایران گفت: «در جامعه ای مثل ایران دقیقا همین وضعیت وجود داشت. روزهای ابتدای انقلاب تصور میشد که احزاب منافع خود را در نظر می گیرند و منافع ملی را فراموش و بنای توطئه می کنند. به نسبتی که انتخابات جدی میشد، احزاب سیاسی هم وارد صحنه میشدند. البته مکانیسم هایی وجود داشت که جلوی فعالیت احزاب گرفته شود و احزاب سیاسی با همین برداشت منفی روبه رو بوده اند.»
نقیب زاده ادامه داد: «اگر خللی در منشأ احزاب دیده میشود، باید این خلأ را در انتخابات جستوجو کرد. رابطه بین انتخابات و حزب یک رابطه بیچون و چرا است. اگر انتخابات جدی باشد لاجرم حزب هم جدی میشود و رونق پیدا میکند. در ایران مصادیق دیگری مانند نقش روحانیون در معرفی کاندیداها دیده میشود که در خارج وجود نداشت. این نقش را قاعدتا باید احزاب سیاسی ایفا میکردند و به عکس مردم به روحانی محله و به امام جماعت گوش میدادند و با حزب کاری نداشتند. این مسائل جزئی و فرعی هم مزید بر علت می شد و تا امروز احزاب سیاسی آنطور که باید و شاید قوت و قوامی نگرفته اند.»
وی عنوان کرد: «از سوی دیگر زیاد بودن تشکل های سیاسی و اجتماعی باعث شده که بالغ بر ۳۰۰ تا ۴۰۰ حزب ثبت نام کنند. اما اگر اجازه میدادند که احزاب در انتخابات شرکت کنند در آنجا غربال میشدند و دو یا سه حزبی که در جامعه مطرح بودند بالا میآمدند و بقیه غربال میشدند. به عنوان مثال برقراری سیستم دوحزبی در انگلستان این نیست که فقط دو حزب در این کشور وجود داشته باشد ولی در میدان عمل دو حزب رشد پیدا کردهاند و بقیه به حاشیه رانده شده اند.»
تاریخ احزاب در غرب
نقیبزاده با بیان این مطلب که در آغاز احزاب سیاسی دفتر و تشکیلات منسجم و پایداری نداشتند، تصریح کرد: «این دفاتر در فصول انتخابات باز میشدند و معلوم بود رابطه تنگاتنگی بین انتخابات و حزب وجود دارد. احزاب بدون اینکه بتوانند این رابطه را تعریف کنند آن را به جامعه انشا میکردند اما به تدریج قانون انتخابات عوض شد. انتخابات در آن زمان سانسیتر بود؛ به این معنی که هر کس میزان خاصی مالیات میداد، حق رای هم پیدا میکرد. این میزان مالیات به تدریج کاهش پیدا میکرد و به همان نسبت عده بیشتری حق رای پیدا میکردند و وقتی نسبت رایدهندگان به ۱۶ درصد رسید، دیگر احزاب نمیتوانستند حزب را تعطیل کنند و ۲ سال بعد دوباره برای انتخابات بعدی برگردند. این بود که مجبور شدند یک دفتر دائمی تاسیس کنند. این دفتر دائمی دقیقا نطفه اولیه حزب در کشورهای پیشرو در این زمینه بود.
انگلستان پیشروترین کشور در زمینه تاسیس احزاب بود.» وی افزود: «در قسمت ادبیات سیاسی هم خیلی علیه حزب صحبت میشد. رابرت میخلز در کتاب «جامعهشناسی احزاب سیاسی» که من آن را ترجمه کردهام، علیه احزاب چپ موضعگیری تندی میکند و صحبت آنان از مساوات را توخالی میداند چرا که در درون آنها اختلاف طبقاتی و رتبه فراوانی وجود دارد. بعدا ماکس وبر احزاب را منحوسین نظام سیاسی مینامد و میگوید راه فراری از دست آنان وجود ندارد و نحسی آنها جزء واجبات است. هم در ادبیات و هم در صحنه سیاست اقبالی از احزاب سیاسی به عمل نمی آمد.»
ذکر بی مورد اساسنامه احزاب
نقیبزاده با اشاره به این مساله که کتاب آقای دکتر فیرحی، اثری ارزنده است، توضیح داد: «مهمترین کاری که فیرحی انجام داده این بود که رابطه فقه و حکمرانی حزبی را از نظر شرع برای ما روشن کردهاند. اینکه چگونه می توان حزب را در یک نظام مذهبی مطرح کرد و چگونه می توان بین مصالح جامعه از یک طرف، اصول مذهبی از طرف دیگر و احزاب مذهبی از سوی دیگر ارتباط برقرار کرد. این مثلث به خوبی در این کتاب توضیح داده شده و نوآوری آقای دکتر فیرحی هم در این است که مطلب را خیلی شسته و رفته مطرح کرده اند. انتقاداتی که به این کتاب وارد میشود، به آنجایی است که از این موضوع خارج شدند.»
وی در انتقاد از کتاب نیز گفت: «فیرحی در کتاب در مواردی چون اساسنامه احزابی مثل حزب توده یا حزب جمهوری اسلامی یا احزاب مشروطه به حاشیه رفته اند. چرا که اگر این بحثها را هم مطرح نمیکردند چندان اتفاقی نمیافتاد و موضوع اصلی کتاب مرکزیت بیشتری پیدا میکرد. در سوی مقابل جایی که به حزب پرداختهاند و واژهشناسی کردهاند، از نقاط قوت کتاب است. به نظر میرسد اگر ایشان به علت پیدایی و ظهور حزب پرداخته بودند، مناسبت بیشتری داشت.»
کاری ارزنده برای حکومت
نقیب زاده در بخش پایانی صحبت های خود تصریح کرد: «نظام ایران یک نظام دوگانه است. ما بسیاری از مفاهیم را از غرب گرفتیم. انتخابات، ریاست جمهوری، احزاب سیاسی، جنبش زنان و ... غربی هستند. اساسا ما وقتی از یک گوشه وارد می شویم و آن گوشه را می پذیریم، مجبور هستیم که به گوشه های دیگر هم بپردازیم. وقتی شما انتخابات را پذیرفتید، مجبور هستید به دنبال آن احزاب سیاسی را بپذیرید، سیستم حزبی را تعریف کنید، خانه مشترک احزاب به وجود بیاورید و ... این دوگانگی در نظام کشور ما مشکل زا است و هر چه پیشتر رویم خود را بیشتر نشان می دهد و ضرورت و جدی بودن حزب خود را واضحتر نشان می دهد. مجبور هستیم یا تلفیقی بین سیستم غربی و سیستم اسلامی به وجود بیاوریم و آن را تعریف کنیم یا در آینده جنگی بین سنت و مدرنیته صورت میگیرد و در این جنگ یک طرف پیروز خواهد شد. به جز این دو راه، چاره دیگری وجود ندارد. بنابراین کاری که آقای دکتر فیرحی کرد برای دستگاه حکومت بسیار ارزنده است.»
منبع: سازندگی