به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ ژوئن ۱۹۳۱/ خرداد ۱۳۱ موزه باستانشناسی و انسانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا نخستین هیئت باستانشناسی خود را به ایران، که غربیها در آن زمان آن را پرشیا میخواندند، اعزام کرد. مأموریت این هیئت، کاوش در محوطه عصر مفرغ در تپه حصار، نزدیکی دامغان بود، و نیز کاوش در کاخ ساسانی، که از مجموعه بناهای تاریخی دوره پیش از اسلام به شمار میرفت.
اریش اف. اشمیت، جوان آلمانی زخمدیده از جنگ جهانی اول و باستانشناسی که در ۱۹۲۹ دکتریاش را زیر نظر فرانتس بوآس از دانشگاه کلمبیا اخذ کرده بود، سرپرستی هیئت را برعهده گرفت. او نزدیک به ۲۶۰۰ عکس خارقالعادهای که گرفت، گزارشی مستند از این کاوشها تهیه کرد، گنجینهای فرهنگی که آیینهدار زندگی مردمان این سرزمین است؛ قبایل صحراگرد، مردمان کوهنشین، شهریها و حتی مستخدمان دولت ایران که او در جریان اکتشافات با آنها در ارتباط بود. داستان این اکتشافات جدید، که اشمیت بهرغم چالشهای ناشناخته و موانع پیشبینینشده آن را پیش میبرد، جذاب و مسحور کننده است، و درسی است عینی از زندگی پُربار مشحون از ماجراجویی و تهور.
عایشه گورسان سالتسمان، نویسنده کتاب، ۶۴ قطعه از این عکسهای بهیادماندنی و درخور توجه را برای چاپ در کتاب از آرشیو موزه انتخاب کرده، و افزون بر آن عکسهای بسیار دیگری از مجموعه اشمیت، مؤسسه شرقشناسی شیکاگو و نیز از اعضای خانواده اشمیت، در لوح فشرده همراه کتاب گرد آورده است [در نسخه فارسی این عکسها نیز در متن کتاب گنجانده شده است]. سالتسمان از منظر یک باستانشناس حرفهای، کارشناس موزه، و کسی که ریشه در همین سرزمینها دارد، زمینه و تفسیر وقایع را به خوانندگان عرضه میکند تا بتوانند با آگاهی از ذخایر تاریخی و قومی خود، چشمانداز فرهنگی و جغرافیایی ایران و عراق را در سه ربع قرن پیش مجسم سازند.
اشمیت و گروهش در فارا (در عراق)، دامغان، تپهحصار، تختجمشید و محوطههای باستانی دیگری در ایران، دست به اکتشاف زدند و بعدها جزو نخستین کاوشگرانی بودند که با شناسایی و اکتشافات هوایی از عارضههای شگفتانگیز طبیعی این مناطق بر دقت کار کاوشهای باستانشناختی افزودند و روشی نوین در بررسی و کاوش ابداع کردند. عکسهای ساده و شخصی او که حاوی اطلاعات مهمی است - و غالباً در شرایط نامساعدی چون طوفانهای شن گرفته شده - ثبت و ضبط دورهای است که ایران در آستانۀ تحولات اجتماعی و اقتصادی قرار داشت، از بازارها تا قهوهخانهها و چایخانهها، از مزارع کشاورزی تا مساجد پرشکوه، و سکونتگاههایی واقع در چشماندازهای به غایت زیبا ولی صعب و سخت، که تاریخ گذشته این سرزمین را در خود جای داده است.
عایشه گورسان سالتسمان در پیشگفتار کتاب نوشته است: «هنگامی که در آرشیو موزه دانشگاه دامغان درباره سفال عصر مفرغ تپه حصار تحقیق میکردم به این عکسها علاقهمند شدم. تصادفا به مکاتبانی دست یافتم که طی ده سال میان اشمیت به عکسهای آتن منطقه باع شد که من ۱۵ آلبوم قطور عکس از حفاریها و سفر در خاور نزدیک را مرور کنم. اکثر عکسها مربوط به پروژه دامغان است ولی عکسهایی از سفر اشمیت به محوطه سومری «فارا» در عراق، از طرف موزه دانشگاه و اکتشافات بعدی او در ایران نیز وجود دارد.
وضوح این عکسها خارقالعاده است و ستره جغرافیایی سرزمینهای وسیعی از خاور نزدیک را دربرمیگیرد: از استانبول تا بغداد، جنوب بینالنهرین، دریای خزر و فراتر از آن تا سرحدات جنوب آسیای مرکزی. این عکسها شواهد آشکاری هستند از کنجکاوی، نگاه و عزم راسخ اشمیت؛ بیننده عکس با او و گروهش در سفرهای زمینی ماجراجویانهای همراه میشود؛ عکسهایی که جزئیات تاریخی و قومنگارانه در آنها ثبت شده است.»
هنگامی که جین پروژه دامغان را به اشمیت پیشنهاد کرد، اشمیت به وجد آمد کاملا آماده بود تا چشم بسته مسیر زندگیاش را به سوی جایی که شرق غریب شگفتیآور مینامید، تغییر دهد. در نامه مورخ ۱۲ ژوئیه ۱۹۳۰/ ۲۰ تیر ۱۳۰۹ به جین نوشت: «من پیشنهاد شما را میپذیرم و بسیار مشتاق هستم که در حد توان اعتماد و انتظارات شما را برآورده کنم. پویایی و نشاطی را که اکنون در موزه دانشگاه جاری است و موجب تقویت همکاری لذتبخش میان ادارات مرکزی و کارکنان در محل عملیات میشود، دوست دارم. من مرد کارهای عملیاتی هستم و از شما سپاسگزارم که فرصت انجام چنین کاری را که برایم بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد، در اختیارم گذاشتید.»
اشمیت پس از به اتمام رساندن پروژه عظیم پروازهای شناسایی گسترده، نتایج آن را در سال ۱۹۴۰/۱۳۱۹ در کتاب پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران منتشر و آن را به مری هلمن همسر اول خود تقدیم کرد. کتابی چشمنواز با جلد سخت پرچهای که اکنون نایاب است. اشمیت در فصل «مروری بر گذشته» در کتاب مینویسد: «باستانشناس در اکتشاف هوایی، از ترکیب کار هوایی و زمینی خود لذت و رضایت بی پایانی نصیبش میشود.»
کتاب پروازها مستندات بسیار ارزشمندی از محوطههای باستانی دارد و نیز اثر خیرهکنندهای در هنر عکاسی است. عکسهای سیاه و سفید کتاب، با تنمایههای خاکستری و تضاد میان نور و سایه منظره را با جلوه خاصی تصویر کرده است. عکسهای اشمیت از محوطهها کل وضعیت جغرافیایی، زمینشناسی و ویژگیهای باستانشناختی آنها را دربرمیگیرد. پس از یک مقدمه، شرح هر عکس که عنوانی هم برای آن انتخاب شده، جزییاتی دارد مربوط به تاریخ، ارتفاع، طول و عرض جغرافیایی، وضع هوا و حتی ساعتی از روز که عکس گرفته شده را در اختیار میگذارد.
اشمیت در سالهای ۱۳۱۴-۱۳۱۸ ش. مدیر حفاریهای تخت جمشید شد. مکاتبات جین با مقامات متعدد سیاسی در استانبول، بغداد، و تهران نشن میدهد که اوروابط سیاسی گستردهای در خاور نزدیک برقرار کرده بود، از جمله با ماموران کلیدی هیئتهای سیاسی آمریکایی و بریتانیایی که به پژوهشگران موزه دانشگاه درباره مسائل فرهنگی و سیاست دولتهای محلی مشوره میدادند. معلوم شد که چنین شبکه بینالمللی بسیار سودمند است به خصوص برای ارسال مطمئن و سریع نامهه و گزارشها و انتقال وجه قد بین اشمیت و جین.
هیئت مشترک باستانشناسی در ایران دستور کار گستردهای داشت. جین پیشنهاد کرده بود که افزون بر کاوش در تپه حصار و کاخ ساسانی، ارگ دامغان نیز به عنوان محوطه ناشاخته هکاتوکپیلوس، پایتخت اشانیان گمانهزنی شود. ولی کار حفاری ارگ به مشل برخورد، چون محوطه در نزدیکی روستایی قرار داش که تاریخ آن به دوره اسلامی میرسید، یعنی تاریخی متاخرتر از آنچه حدس زده شده بود و بنابراین کار متوقف ماند. اشمیت هم پذیرفت تا در مدتی که منتظر صدور مجوزهای لازم برای حفاری در ایران است، یک فصل کوتاه نیز در محوطه سومری فارا، شوروپاک باستانی، در جنوب صحرای بینالنهرین، با تاریخ ۳۰۰۰-۱۹۰۰ پ.م کاوش کند.
اشمیت در آلمان و آمریکا چهار دوربین زایس ۱۶ میلیمتری و تجهیزات لازم را برای حفاری خریده بود. او حتی با کتباهایی که از دو موزه حامی گرفته بود و کتباهایی که پیش از آغاز سفر از برلین از کتابفروشیهای لندن و پاریس خریده بود، یک کتابخانه صحرایی فراهم کرد. در میان وسایل شخصیاش یک ماشین تحریر دستی هم داشت که در مدت ۱۰ سال اقامتش در ایران خیلی به او خدمت کرد و نیز یک گرامافون و یک جعبه صفحات موسیقی کلاسیک. اعضای گروه تمام لوازم را در فورد استیشن بار زدند و به سوی بغداد راه افتادند تا از آنجا به بصره و بعد ۲۰۰ کیلومتر دورتر، به سمت محوطه باستانی فارا بروند.
اشمیت کاوش در تخت جمشید را پس از استعفای هرتسفلد به عهده گرفت، استعفایی که گفته میشود به دلیل اختلاف نظر با مقامات ایرانی در تمدید مجوز او بود. جین برای پذیرفتن این پروژه کاملا آماده نبود، اما با اصرار اشمیت، و با بودجهای به مبلغ ۴۵ هزار دلار که خانم تامپسون از طریق موزه دانشگاه پرداخت کرد تا سال ۱۹۳۹/۱۳۱۸ کار در آنجا ادامه یافت. در سال ۳۳۰ پ.م اسکندر مقدونی کاخ سلطنتی داریوش یکم در تخت جمشید را که به سده ششم پ.م تعلق داشت به آتش کشید، از آن پس تخت جمشید زیر لایه ضخیمی از خاکستر مدفون بود تا آنکه در سالهای ۱۳۰۹-۱۳۱۴ ش. هرتسفلد نخستین کاوشهای جدی در آنجا را بر عهده گرفت. تمرکز و توجه اشمیت معطوف شد به تمیز کردن و کاخ آپادانا- تالار ستوندار بار عام- حرمسرا و خزانه. اشمیت حاصل کارش را در سه مجلد با عنوان تخت جمشید منتشر کرد، که نخستین جلد آن را موسسه شرقشناسی به او اهدا کرد.
اریش اف. اشمیت، انسانشناس و باستانشناس آلمانی-آمریکایی در ۱۸۹۷ در ایالت بادن بادن آلمان به دنیا آمد و تا چند سال پیش از مرگش در ۱۹۶۴، به تدریس در دانشگاه شیکاگو مشغول بود. او کار کاوش در ایران را از ۱۳۱۰با پروژه دامغان، که یکی از نخستین پروژههای روشمند اکتشاف در ایران به شمار میرود، آغاز کرد و تا پایان حفاریهای تخت جمشید در ۱۳۱۸، به کار کاوش در ایران ادامه داد.
دهه ۱۹۳۰ نقطه عطفی در باستانشناسی خاور نزدیک محسوب میشود؛ دوره گذار از حفاری برای یافتن گنج به دوره بنیان نهادن اصول علمی و روشمند حفاری و کاوش. سهم اشمیت در این گذار تردیدناپذیر است. او نخستین کسی بود که شیوهای روشمند در حفاری و ثبت آن به کار گرفت؛ به جای تمرکز بر یک محوطه واحد منطقه را بررسی میکرد و در اصل تاریخ فرهنگی و گذشته باستانی سرزمینهای وسیع و نامکشوف خاور نزدیک را آشکار میساخت. ادامه کار کاوش در تخت جمشید که ارنست هرتسفلد آغازگر آن بود، حفاریهای لرستان، و اکتشافات هوایی بر فراز محوطههای باستانی ایران، که خود مبتکرش بود، بزرگترین دستاوردهای اشمیت به شمار میروند.
اریش اشمیت، به گفته موریتس فان لون در مقدمه کتاب هیئتهای اعزامی هولمز به لرستان، «یکی از آخرین کاوشگران عصر قهرمانی در باستانشناسی بود.»
عایشه گورسان سالتسمان، پدیدآورنده این کتاب، فارغالتحصیل کالج رابرت (استانبول) و دانشگاه دولتی بال (Ball) است، کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته انسانشناسی از دانشگاه پنسیلوانیا اخذ کرده و ضمن تدریس انسانشناسی فرهنگی و باستانشناسی خاور نزدیک در دانشگاه هنر فیلادلفیا، پن و دانشگاه بیلکنت ترکیه، سرپرست پژوهشهای میدانی باستانشناسی و انسانشناسی در ترکیه، رومانی و ازبکستان بوده است. از سال ۱۹۹۵ مدیر پروژه انسان باستانشناسی، با تمرکز بر تغییرات اجتماعی ـ اقتصادی، معماری بومی، و فرهنگ مادی در روستای مدرن یاسیهُویوک، در کوردیون ترکیه بوده است.
او جوائز و بورسهای پژوهشی بسیاری دریافت کرده است، از جمله از انجمن فلسفه آمریکا، از وزارت فرهنگ ترکیه و از سازمان ملی حمایت از علوم انسانی در آمریکا. در سال ۲۰۱۶ با استفاده از بورس وایت لِوی، کتابی منتشر کرد با عنوان The New Chronology of the Bronze Age Settlement of Teppe Hissar, Iran درباره تاریخشناسی سفالهای عصر مفرغ تپه حصار که توسط اشمیت حفاری و کاوش شده بوده. این کتاب را موزه باستانشناسی و انسانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا، که سالتسمان خود عضو هیئت پژوهشی آن بوده، منتشر کرده است.
در ۲۸۸ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهای ۵۰ هزار تومان از پروژههای ویژه انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.