به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «صبح روز پنجم بهمن حدود دویست خبرنگار و عکاس در کنار محل اقامت امام خمینی چشم انتظار بودند که رهبر انقلاب درباره بسته شدن فرودگاههای ایران چه خواهد گفت. پلیس فرانسه از دو طرف، خیابان منتهی به آن دو خانه را بسته بود.»
آنچه بازگو شد بخشی از روزنگار پنجم بهمن ۱۳۵۷ است که در کتاب «الف لام خمینی» نوشته هدایتالله بهبودی آمده است.
در این بخش میخوانیم: «شمار پلیسها و مراقبت آنها این روزها بیشتر شده بود. آیتالله بیرون آمد و نزدیک در ورودی خانه ایستاد و گفت: «من بنا داشتم که فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها میبرند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه فرودگاههای ایران را بست. و من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله خواهم رفت و به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما.» امام مردم ایران را، هم به ادامه نهضت فراخواند و هم به آرامش؛ و گفت که «در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها کشته شوم و یا حق ملت را بگیرم و به ملت برگردانم.» او گفت که بختیار به خودش هم خیانت کرد، چه رسد به ملت ایران.
پرسشهای خبرنگاران شروع شد. چون بیشتر مصاحبهها، ابراهیم یزدی مترجم بود. آیتالله به پنج شش سوال، جوابهای کوتاهی داد. درباره بازگشایی فرودگاه توسط مردم مسلح پرسیده شد. «عجالتا بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم. هر وقت صلاح دیدم این امر را میکنم و به آنها میفهمانم که چه باید بکنند.» پرسیده شد بازگشت شما شاید موجب خونریزیهای بیشتر شود. «من باید پیش برادرهایم باشم.» در همین روز اما چند خطی برای مردم منتظر ایران نوشت و به آنان گفت که با چند روز تاخیر و در هشتم بهمن به ایران بازخواهد گشت. او از همه آنان که از دور و نزدیک برای استقبال به تهران آمده بودند، تشکر کرد و افزود که دولت فعلی مطالبی را به دروغ به من نسبت میدهد که همگی را تکذیب میکنم. «من هرگز با دولتهای غیرقانونی مذاکره نکرده و نمیکنم.»
آقای مهندس بازرگان و جمعی از اعضای شورای انقلاب و من جمله خود من، با افرادی که به عنوان نمایندگی از دولت بختیار میآمدند؛ مثل آقای عباس امیرانتظام و تیمسار احمد مدنی، سیاست مذاکرده با بختیار و چند نفر از امرای ارتش را، با هدف جلوگیری از خونریزیهای بیشتر و انتقال مسالمتآمیز قدرت، با جدیت پیگیری میکردیم. در جریان همین مذاکرات بود که پیشنهاد استعفای بختیار هم مطرح شد و او هم ظاهرا موافقت کرد و حتی متنی را هم به همین منظور نوشت، که ما آن را در جلسه شورای انقلاب مطرح و با اصلاحاتی برای امضاء بختیار نهایی کرده بودیم، اما در وقت عمل، بختیار امضاء استعفا را منوط به سفر به پاریس و دیدار با امام کرد.»
در کتاب روزشمار انقلاب اسلامی که به کوشش میرزا باقر علیاننژاد گردآوری شده است امام خمینی پنجم بهمن ۱۳۵۷ به مناسبت بسته شدن فرودگاههای ایران که به دستور شاپور بختیار صورت گرفته در پیامی خطاب به ملت ایران نوشتند: «من از ملت ایران خصوصا اهالی شهرستانها و روستاهای کشور که متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزدیک به تهران آمدهاند، تشکر میکنم. امیدوارم تا با میزبانان خود، اهالی محترم و آگاه تهران همگامی کرده و و در راهپیمایی آنان شرکت کنند و مظالم دولت حیلهگر و غیرقانونی را افشا کنند. از اینکه ایادی اجانب، فرودگاههای سراسر ایران را به روی من بستهاند به ناچار تصمیم گرفتم روز یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۵۷ به کشور برگشته و چون سربازی در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزی نهایی ادامه دهم.»
شاپور بختیار که دیروز نامهای برای امام خمینی ارسال کرده بود، امروز به خبرنگار روزنامه کیهان گفت: «نامهام به دست آیتالله العظمی خمینی رسیده است.» رادیو بی.بی.سی گزارش داد که در این نامه بختیار از امام خمینی درخواست کرده است تا سفر خود را به تعویق بیندازد. امروز رادیو ایران نیز متن نامه شاپور بختیار را خواند. بختیار با آشوب طلب خواندن مخالفان حکومت گفت: «درست است که گروهی آشوبطلب و متعصب میخواهند همه چیز را زیر و رو کنند اما من از قانون اساسی کشور که به آن احترام میگذارم دفاع خواهم کرد. بختیار افزود: من در فرانسه آموختهام که چگونه به قانون احترام بگذارم.»
شاپور بختیار در پایان درباره امام خمینی گفت: «من پیوسته کوشیدهام ایشان را قانع کنم، اما در زندگی لحظاتی پیش میآید که باید گفت خیر، و اکنون که آن لحظه فرارسیده است و میگویم: خیر.»
امروز بختیار به احمدآباد (محل دفن دکتر مصدق) رفت. روزنامه کیهان در گزارشی در این باره نوشت که بختیار بر سر مزار
دکتر مصدق اعلام کرد: «من امروز به عنوان نماینده دولت ایران و به نمایندگی قاطبه مردم وطنپرست و حقشناس ایران در برابر این رهبر بزرگ سر تعظیم فرود میآورم و امیدوارم که بر طبق وصیتامه مرحوم دکتر مصدق بتوانیم هر چه زودتر ایشان را که به طور امانت در اینجا به خاک سپرده شدهاند به مقبره ابدی یعنی مقبره شهدای ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ببریم» اما در همین حال احمد مصدق پسر دکتر مصدق اعلام کرد که اجرای وصایای پدرم «فقط بر عهده خانواده ایشان است.»
امروز بختیار تصمیم جدیدی گرفت. در این باره ژنرال هایرز در خاطرات خود مینویسد: درخواستی از سوی بختیار، رشته افکار ما را در جلسه شورای فرماندهان نظامی ارتش ایران پاره کرد. بختیار اعلام کرده بود که از ساعت ۲ بعدازظهر امروز حکومت نظامی اعلام میکند و به اپوزیسیون گفته میشود که میتوانند راهپیمایی و تظاهرات داشته باشند، مشروط بر اینکه پیش از آن از دولت اجازه گرفته باشند. به نوشته هایزر، بختیار با این کار میخواست هر چه در توان داشت برای کنترل فعالیتهای خمینی در پاریس، از جمله ساعت پرواز او به سوی تهران انجام دهد. قرهباغی نیز در ادامه با بختیار تلفنی تماس گرفت و بختیار تصریح کرد بر اعمال قانون خشک حکومت نظامی تاکید دارد.»