شناسهٔ خبر: 58253 - سرویس دیگر رسانه ها

آن چه در همایش ۱۶۰ سال روابط ایران و اتریش گذشت

همایش ۱۶۰ سال روابط ایران و اتریش صبح روز یکشنبه، ۳۰ دی ماه در مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت خارجه و با مشارکت مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب برگزار شد.


 

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از میراث مکتوب؛ در ابتدای این همایش، از اسناد روابط تجاری، سیاسی و فرهنگی ایران و اتریش طی دوران معاصر در نمایشگاه جانبی رونمایی شد و سپس شرکت کنندگان در دو بخش مقالات و یافته‌های تحقیقی خود را ارائه دادند.

این همایش در دو بخش صبح و بعد از ظهر برگزار شد و شرکت کنندگان مقالات تحقیقی خود را پیرامون روابط تاریخی ایران و اتریش بر پایه اسناد و متون تاریخی ارائه دادند.

*******

وزیرمختار اتریش و تاکید بر تاریخ دیپلماتیک: تاکید بر دوره صفوی 

در بخش نخست این همایش، الکساندر ریگر، وزیرمختار و معاون سفیر اتریش در تهران با ارائۀ مقالۀ خود به بررسی ابعاد روابط  تاریخی کشورش با ایران پرداخت.

مقالۀ آقای ریگر، تحت عنوان «اتریش و ایران: روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، ابزاری برای توسعه همکاری‌های دوجانبه» ارائه شد و در آن وزیرمختار اتریش مقالۀ تحقیقی خود را تشریح کرد.

وزیر مختار اتریش، در ابتدا درباره استفاده از تاریخ دیپلماتیک به عنوان مبنایی برای شروع تحلیل حقایق سخن گفت که این مبنا می‌تواند ما را به تاریخ فرهنگی ایران واروپا در آن زمان نزدیک‌تر کند.

الکساندر ریگر درباره اهمیت تاریخ در تحلیل رویدادها نیز، اظهار داشت: در بیشتر اوقات تاریخ خودش را تکرار می کند و من برای تحلیل روابط دو کشور دوران صفوی را در نظر گرفته‌ام و امیدوارم بتوانم روابط آن دوران را بخوبی تشریح کنم. در واقع دوران صفوی ذره بین خوبی برای تحلیل روابط ایران و اروپا و درک بهتر رویدادهای امروزی زمان ماست، چون کتاب های زیادی از سوی مسافران و دیپلمات‌ها در این ارتباط نوشته شده اما اروپایی‌ها در آن زمان اطلاع زیادی از ایران نداشتند.

وزیر مختار اتریش در ادامه گفت:

منابع تاریخی به ما می گویند که در دوران شاه عباس اول صفوی، شخصی بنام مهدی قلی بیگ که از سوی ایران در سال احتمالا ۱۶۰۵ میلادی عازم پراگ شده بود، روابط بسیار نزدیکی با مسیحیان داشت و همکار او زینعلی خان رابطه کمتری با مسیحیان داشته است. در زمانی که امپراطور از زینعلی خان خواست که مشروب بنوشد، او قبول نکرد و امپراطور به او بدلیل پای بندی به عقایدش تبریک گفت و در همان زمان زینعلی خان آماده ماهی خوردن بود، در حالی که روز جمعه ماهی خوردن برای مسیحیان کاتولیک ممنوع است اما مهدی قلی بدلیل نزدیکی به مسیحیان از این کار صرف نظر کرد، ولی زینعلی خان به این مسئله توجهی نکرد.

از سوی دیگر در میان اسناد به جای مانده از آن زمان، ما فهرستی از مخارج ماموران ایران در پراگ داریم و با توجه به این فهرست هزینه‌ها، می توانیم تصویری زندگی ماموران و سفرای ایرانی در خارج داشته باشیم. آن‌ها اغلب در مهمانسراها زندگی می‌کردند و دولت امپراتور رودولف دوم که پادشاه مجارستان، کرواسی، بوهم وآرشیدوک اتریش بود هزینه این اسکان را تامین می کرد.

روابط دولت امپراطوری وقت اتریش با دولت صفوی در ایران همچنان ادامه داشت و در سال ۱۶۲۹ بازرگانی آلمانی که در اصفهان بوده و در نوشته‌های خودش گفته است که بصورت موقتی در خدمت شاه عباس اول می‌باشد، نامه‌ای را به امپراطوری  فردیناند می نویسد. این بخش از اطلاعات ما از روی نسخه خطی کوچک ۲۵ صفحه‌ای است که هنوز در وین است و این که چرا این متن به وین رسیده هنوز مشخص نیست ولی این نشان می دهد که چه راتباطات مهم و حیاتی بین دیپلماسی، سفر و فرهنگ‌ها وجود داشته‌ است.

علی رغم تعداد کم سفرا و ماموریت‌های ایران و امپراطوری هاسبورگ، اما متاسفانه حتی همین گزارش‌های موجود نیز بطور کامل مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته و ما امیدواریم در آینده بیشتر مورد توجه قرار گیرد. دولت ایران، در دروان فردیناند دوم یک پیام تبریک او می‌فرستد در سال ۱۶۱۳ اگرچه اتریش در میان جنگ های سی ساله بود ولی در همان زمان فرصتی برای روابط با ایران داشت و این روابط پیگیری شد و در ۱۶۴۶ دولت امپراطوری وقت، ماموریت دیپلماتیک خود در ایران را به یک بازرگان ونیزی واگذار می‌کند و این بازرگان به ایران رفت و به مذاکره با شاه عباس دوم پرداخت. این بازرگان همچنین فرستاده پاپ هم بود اما بعد از پنج سال به اروپا بازمی‌گردد.

ماموریت این بازرگان در ایران به عنوان سفیر امپراطوری در آن زمان دو نکته مهم دارد:

نخست، معیار انتخاب سفیران اروپایی به ایران: اگر تاریخ این نمایندگی ها را مطالعه کنیم خیلی از این ماموران در مأموریت خود شکست خوردند چون آمادگی و شایستگی این منسب در ایران را نداشتند که در فرهنگ متفاوتی مأموریت خود را انجام دهند. خیلی وقت‌ها بدلیل ناآشنایی آنان با پروتوکل‌ها سوءتفاهم‌هایی برای آن‌ها پیش می‌آمد، چون در آن زمان سفیران آموزش نمی‌دیدند.

دوم: مشخص نیست که دولت هابسبورگ چه از انتظاری از اعزام سفرا به ایران داشته است. چون برخی از این ماموران اصلا آلمانی بلد نبودند و دیپلمات حرفه‌ای هم نبودند و معلوم نیست چرا از سوی امپراطوری عازم ایران شده‌اند.

نکته پایانی این‌که از طریق برخی خاطرات بجا مانده می‌توان برخی دیگر از سفرا را در آن زمان شناسایی کرد. از جمله یکی از سفرای هابسبورگ در آن زمان شخصی بوده که در حلب سوریه متولد شده بود، اما اصالتا ایرانی اهل جلفا بوده است و برخی آشنایان و اقوامش در امپراطوری عثمانی مشغول خدمت بوده‌اند. یکی دیگر از سفرای هابسبورگ، شخصی بنام پتروس بدیگ بود که در جلفای جدید اصفهان زندگی می‌کرد و در سن ۱۸ ساله به رم می رود و از کالج قدیمی رم اخراج می شود، چون نظم نداشت اما بلند پرواز بود و سال بعد به ارمنستان رفت و با اسقفی ارمنی وارد دوستی می شود و به ایران بازمی گردد و در سال ۱۶۳۷ به وین باز می گردد و به خدمت ارتش اتریش در می آید. او مدارج ترقی را طی می‌کند و سپس مقام کنت امپراطوری را بدست می‌آورد و چند سال بعد و در پایان ۱۶۳۸ توسط امپراطور به ایران فرستاده می شود. این شخص اما در نهایت در سال ۱۶۸۴ بین مرز روسیه و لهستان وقتی به ایران می آمده ناپدید می شود. او شخصیت جالبی داشته و یک سفرنامه از خودش بجای گذاشته است. ما خیلی منابعی و اسناد نداریم که توسط ایرانی‌ها درباره رابطه تاریخی با اتریش نوشته شده باشد و لذا این جا رابطه فرهنگ و دیپلماسی را در نظر می‌گیریم تا این روابط را بررسی کنیم و بطور مثال با مراجعه به سفرنامه پدیک،‌ به عنوان کسی که منسب خاصی ندارد، اما با پاپ و پادشاهان مختلف دیدار می کند، می‌توانیم روابط تاریخی ایران و اتریش را بررسی کنیم.

دکتر گودرز رشتیانی و بررسی روابط ایران و اتریش در دوره سفارت ایلچی (اوایل دوره قاجار)

در ادامه بخش اول همایش ایران و اتریش، دکتر گودرز رشتیانی، استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، مقاله خود را با عنوان «ایران و اتریش در اوایل قرن نوزدهم با تکیه بر اسناد آرشیو اتریش» ارائه دادند.

در این ارتباط آقای رشتیانی، عضو هئیت علمی دانشگاه تهران اظهار داشت:

 من درباره روابط ایران و اتریش در اویل قرن نوزدهم و  اوایل دوران قاجار با تکیه بر دوره فتحعلی شاه مقاله خود را ارائه خواهم داد.

پیشینه روابط دو کشور به قرن پانزدهم باز می‌گردد که سفیری از راه روسیه به تبریز می آید و این سفر را نقطه عطف روابط ایران و اتریش باید دانست که از قرن پانزدهم این روابط برقرار بوده است. با توجه به منابع استفاده شده از متون تاریخی دوره قاجار و کتابخانه مجلس، روابط ایران و اتریش در دوره قاجار به سال ۱۸۰۹ میلادی باز می گردد که هیئت سیاسی ایران در جریان سفر خود به اروپا در وین اقامتی کوتاه داشت، هرچند گزارشی از این سفر و مذاکرات احتمالی در این سفر در دست نیست و به احتمال زیادی دستاورد خاصی نداشته و برای تجدید مناسبات تاریخی دو کشور بوده است که در سال‌های بعد پایه گذاری مناسبات جدید دو طرف می‌شود.

در سال ۱۸۱۸ و ۱۸۱۹ نیز هیئتی به سرپرستی میزرا حسن خان ایلچی به اروپا سفر کرده و این هیئت در فوریه ۱۸۱۹ با امپراطور اتریش ملاقات می‌کند. اگر چه  میزرا حسن خان ایلچی خودش به سمت فرانسه می‌رود و برادرزاده خود را در وین به عنوان سفیر کوچک منصوب می‌کند و او اولین سفیر ایران در دوران جدید بود که نامش ابوالحسین خان ایلچی بود نه حسن.

سفر این هیئت به اروپا جالب است و در دانشنامه  ایرانیکا هم کمی به این سفر پرداخته شده، هرچند ایرانیکا می‌گوید نامه‌ای در این سفر مبادله نشده ولی این گونه نیست و نامه‌هایی در این دیدارها و مذاکرات نوشته شده است. سند اول نامه‌ای است که ایلچی بعد از ورود به اتریش به صدراعظم اتریش، مترنیخ می‌نویسد و نامۂ فتحعلی شاه را تسلیم می کند و صدراعظم اتریش هم اعلام دریافت کرده و می‌گوید که حداکثر تلاش را برای برقراری روابط بکار خواهم بست. در گزارش آلمانی این دیدار، متن صحبت های ابولحسن‌خان ایلچی هم در آن جا قید شده و سفیر ایران بعد از ادای احترام، سلام «شاهنشاه ایران و توران و کیان» را به امپراطور اتریش می‌رساند و امپراطور هم از دریافت نامه اظهار خوشبختی می کند.

همچنین عباس میزرا ولیعهد وقت ایران هم، چهار نامه برای مقامات اتریشی از جمله دو نامه به شخص امپراطور می نویسد و در یکی از نامه‌ها ابولحسن‌خان ایلچی را به عنوان فرستادۂ ایران معرفی می‌کند و خواستار گسترش روابط می‌شود و نسبت به عدم روابط نزدیک در گذشته اظهار تاسف می‌نماید.

نامۀ دیگری نیز از عباس میرزا در دست هست که تاریخ ندارد ولی معلوم است مربوط به سفارت اول ابولحسن خان ایلچی است و نشان می دهد که کدورتی میان ایران و اتریش ایجاد شده و عباس میرزا بدنبال تلطیف فضا و گسترش روابط است، شاید این کدورت بدلیل نزدیکی روابط ایران و فرانسه بوده و روابط ایران و فرانسه باعث ناخشنودی اتریش شده است و عباس میرزا تلاش دارد تا روابط با اتریش را هم تقویت کند و به همین دلیل ولیعهد وقت ایران با ارسال نامه‌ای از بازگشت تاج امپراطور به تخت پس از جنگ با ناپلئون ابراز خرسندی می کند.

نامه‌ای هم از طرف همسر فتحعلی شاه به همسر امپراطور اتریش نوشته می شود و ایلچی آن را تقدیم همسر امپراطور می کند. در این نامه بانوی فتحعلی شاه، در ابتدا با معرفی ایلچی به عنوان فرستادۀ ایران، خواستار روابط صمیمی مثل گذشته می شود و همسر امپراطور اتریش نیز به این نامه پاسخ داده و از آن ابراز خرسندی می‌کند.

طی آن سال‌ها، ابولحسین‌خان ایلچی به عنوان سفیر ایران در اتریش بود و عموی وی، ابولحسن‌خان نیز در لندن بدنبال مدیریت این روابط بود و از لندن سه نامه به مترنیخ ارسال می کند و از دولت اتریش می خواهد در ارسال سفیر به ایران تعجیل کند. در واقع ابولحسن‌خان ایلچی دستاوردش از ماموریت در اروپا را اعزام سفیر از اتریش به  ایران می‌داند.

بطور دقیق مشخص نیست اعزام سفیر اتریش به تهران چه سالی صورت گرفته، اما احتمال دارد این اعزام در سال ۱۸۲۰ بوده است، چون پیش‌نویس نامۀ فارسی به فتحعلی شاه موجود است که در آن نامه نشان می دهد سفیر اتریش در سال ۱۸۲۰ به ایران آمده است.

در جنگ دوم ایران و روسیه در ۱۸۲۶ به نظر  می رسد سفیری از اتریش به ایران می‌آید که این اعزام سفیر به ایران در پاسخ به سفارت عباس میرزا در استانبول است، چون فرستاده ایران توسط عباس میرزا تصمیم داشته از طریق استانبول به لهستان برود و با کنسانتین ولیعهد روسیه دیدار کند و نشان می دهد دولت قاجار در اوایل از تحولات اروپا آگاه بودند چون می دانستند کنستانتین به امپراطوری روسیه می‌رسد هرچند این طور نشد و نیکولای به امپراطوری رسید.

نخستین پروتکل تشریفات دیداری در سال ۱۸۱۹ بین ایران و اتریش نوشته می‌شود و این پروتکل دربارۀ این است که چگونه سفرا از هم استقبال کنند. این پروتکل در سال‌های بعد در روابط ایران با سفرای دیگر کشورها هم مورد  استفاده قرار گرفت.

همچنین به هم آمیختگی شعر و سیاست را در این دوران نیز می‌توان دید، چون ابولحسن خان ایلچی در این دوره وقتی همسر مترنیخ را می‌بیند، شعری بلند بالا در وصف او می‌سراید که این شعر نیز همچنان موجود است.

این شرحی از اولین سفارت ایران در وین بود و اکنون در سال ۲۰۱۹ ما می‌توانیم دویستمین سالگرد تاسیس سفارت ایران در اتریش را در نظر داشته باشیم.

دکتر فولرین شوارتز و بررسی معاهدۀ ۱۸۵۷ میان ایران و اتریش

دکتر فولرین شوارتز، نیز در بخش اول همایش ۱۶۰ سال روابط ایران و اتریش مقالۀ خود را ارائه داد.

فلورین شوارتز مدیر موسسه مطالعات ایران در آکادمی علوم اتریش و استاد وابسته به مطالعات ایرانی در دانشگاه وین و عضو متناظر از فرهنگستان علوم اتریش است.

وی دکترای خود را در سال ۱۹۹۸ از دانشگاه توبینگن دریافت کرده و پیش از این نیز دروس مطالعات اسلامی در دانشگاه بوخوم (روهر بوخوم) و تاریخچه خاورمیانه و آسیای مرکزی را در دانشگاه واشنگتن در سیاتل تدریس کرده است.

دکتر فولرین شوارتز در مقاله خود تحت عنوان «معاهده ۱۸۵۷ ایران و اتریش و گسترش روابط تجاری» اظهار داشت:

یکی از نخستین معاهده‌ها میان ایران و اتریش در سال ۱۸۵۷ امضا شده و مربوط به سندی میان نمایندگان ایران و اتریش است که در پاریس امضا شده است. در واقع این آغاز کار جدی روابط دو کشور است که توسط فرخ خان از ایران و الکساندر فرهن، سفیر اتریش در پاریس امضا شده است. امضای این معاهده بین سال‌های ۱۸۵۱ تا ۱۸۵۷ بوده که نهایی می‌شود.

 اتریش در روابط تجاری خود با ایران تا قبل از ۱۸۶۰ بسیار در حاشیه قرار داشت و بین سال‌های ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰ کشتی‌های تجاری اتریش بودند که کالاهای ایرانی را به اروپا و بلعکس حمل می‌کردند. اسناد بجای مانده از آن زمان نشان می‌دهد که کار آفرینان اتریشی در آن زمان علاقه زیادی به بازار ایران داشتند و کشتی های تجاری اتریشی در آن زمان حمل و نقل دو سوم تجارت میان ایران و اروپا را در دست داشتند.

در سال ۱۸۵۰ این میزان مبادلات تجاری در تبریز به اوج خود رسید. در ۱۸۳۷ ما شاهد برگزاری بازار مشترکی از محصولات ایرانی و اتریشی بودیم. در همان سال‌ها نیز اتریش مرکز و درگاه ایران  به سوی اروپا به شمار می‌آمد.

در سال ۱۸۷۰ ناصرالدین شاه به اتریش می آید و روابط دو کشور گسترش یافت که در جریان همین سفر نیز معاهده مودت دو کشور به پیشنهاد ایران امضا شده است. امضای این عهدنامه منجر به گسترش همکاری اتریش در تامین آموزگار برای دارلفنون در ایران شد.

با این حال قبل از سفر ناصرالدین شاه به اروپا، ما شاهد امضای معاهده ۱۸۵۷ ایران و اتریش می‌باشیم که میان وزارت خارجه ایران و وزارت بازرگانی اتریش انجام شد. امضای این معاهده بسیار زمان بر و طولانی شده و از سال ۱۸۵۰ صدراعظم وقت ایران تصمیم گرفت آن را امضا کند و در نهایت با اصلاحاتی در سال ۱۸۵۷ امضا شد.

در سال ۱۸۵۰ صدراعظم ایران این معاهده همکاری ایران و اتریش را تصویب کرد و در سال ۱۸۵۱یکی از مقامات در وزارت امور خارجه ایران خواستار اصلاحاتی در معاهده شد و گفت که اگر این اصلاحات کوچک انجام شود، دستاوردهای بزرگی در روابط دو کشور خواهد داشت و مانند معاهده اتریش و روسیه خواهد بود. در واقع فرستاده ایران داوود خان وکیل، نمی توانست مذاکرات را در وین جمع‎‌بندی کند و باید نتایج را به تهران بر می گردادند و از طریق سفارت اتریش مراحل را دنبال می‌کرد. در سال ۱۸۵۲ سفیر اتریش در سن‌پترزبورگ نامه‌ای به دولت اتریش نوشت که از داوود خان، سفیر ایران خواسته است تا تهران را مطلع کند و لذا دوباره معاهده به ایران برگشت داده شد. بعد از آن ناصرالدین شاه در تهران بخشی از معاهده را پذیرفت، اما وزرا تغییر و به تازگی امیرکبیر روی کار آمده بود و بنابراین در منابع و اسناد ملی اتریش موارد بسیار قابل توجهی دیده می شود دال بر امضای اصلاحات صورت گرفته در دوره امیرکبیر.

در سند دیگری خبر مرگ امیر کبیر سه هفته پس از قتل او در فوریه ۱۸۵۲  به وین می‌رسد. این خبر به کنسول ایران داده می‌شود و داوودخان عازم سن پترزبورگ می شود و می گوید شایعاتی هست که نخست وزیر جدید اعتمادالدوله مذاکرات معاهده قبلی را رد کرده و بنابراین اتریش از سفیرش در ایران خواهد تا درباره ادامه مذاکرات از دولت ایران سوال کند. مدارک بجای مانده نشان می‌دهد که اتریش علاقه‌مند به ادامه مذاکرت بود و داوود خان بدنبال ارتقا و اصلاحات در معاهده بود و مسئولین اتریشی به او اطمینان داشتند و کمپانی‎‌های اتریشی هم در ایران فعال بودند و نباید فراموش کرد نامه‌های دیگری نیز نشان می دهد مذاکرت دیگری نیز بین ایران، انگلیس و فرانسه وجود داشته و اتریش نمی خواسته از این مذاکرات کنار گذاشته شود و در سال ۱۸۵۵ دوباره مذاکرات درباره معاهده دو کشور از طرف ایرانی شروع می‌شود.

چندی بعد اعتمادالدوله از داوودخان می‌خواهد که معاهده را به وین ببرد و در این نامه می گوید که می خواهیم رابطه را بین دوکشور ایجاد کنیم که به نفع دو کشور است و خواستار ادامه پیش نویس معاهده می شود.

همچنین مذاکرت دیگری هم در این سال‌ها میان ایران و اتریش دربارۂ پایان جنگ کریمه بوده است و اتریش نمایندگانی را به پاریس فرستاد تا درباره پیمان تجاری با ایران مذاکره کنند. در سال ۱۸۵۷ اتریشی خواستار گنجاندن بندی در معاهده شد، اما در نهایت در سال ۱۸۵۷ شرایط برای امضای معاهده به دلایل ذیل پیچیده شد:

جنگ کریمه که فرسایشی بود و اتریش در وضعیت دشواری میان روسیه و انگلیس گیر کرده بود. بنابراین اتریش مجبور بود دوباره مذاکره کند درباره وضعیت قدرت‌ها در اروپا و روسیه و سایر کشورهای آلمانی زبان و این بر مذاکرت  برای امضا معاهده ۱۸۵۷ تاثیر گذاشت، هرچند در نهایت این معاهده در همان سال ۱۸۵۷ امضا شد و امضای این معاهده پس از قتل امیرکبیر بود که صورت گرفت.

دکتر فولرین شوارتز همچنین پس از ارائۀ مقالۀ خود در پاسخ به برخی شرکت‌کنندگان در مورد وضعیت زبان فارسی در اتریش گفت: سالهاست که بدنبال تاسیس مرکز ایران شناسی و تاسیس  کرسی تدریس زبان فارسی در اتریش هستیم، اما شرایط پیچیده است. با این حال قبول داریم که اگرچه در ایران آلمانی تدریس می شود، اما در اتریش تدریس فارسی بصورت موسسات غیردانشگاهی و مستقل وجود ندارد و در واقع توازن برقرار نمی باشد. در گذشته نیز تلاش هایی برای راه اندازی دوره‌های تاریخ ایران صورت گرفتف اما هنوز به نتیجه نرسیده است. باید در نظر داشته باشیم که زبان فارسی دومین برنامه زبان شناسی آسیایی مورد نظر دانشگاه‌های اتریش است و در برخی دانشگاه‌های اتریش نیز اساتید مطرحی در مورد ایران شناسی داریم که در جای خود قابل توجه است.

بررسی روابط فرهنگی ایران و اتریش توسط آقای امینی

نخستین مقالۂ ارائه شده در بخش دوم همایش ۱۶۰ سال روابط ایران و اتریش مقالۂ آقای محمدتقی امینی تحت عنوان «روابط جاری فرهنگی میان ایران و اتریش» بود.

در این ارتباط آقای امینی اظهار داشت:

امروز ما ۱۶۰ امین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک بین ایران و اتریش، از زمان امضای نخستین معاهده دوستی در سال ۱۸۵۸ را جشن می گیریم. با این حال، همان طور که در مکاتبات رسمی بین سلسله صفوی و امپراتوری هابسبورگ و همچنین تبادل نمایندگان دیپلماتیک بین دو کشور در قرون شانزده و هفده عیان و آشکار است، روابط ایران و اتریش قدمتی حدودا پانصد ساله دارد. می‌توان ادعا کرد؛ این بنای پانصد ساله بیش از هر وجه دیگر، ابتنای فرهنگی و انسانی دارد که اگر غیر از این بود در تلاطم طوفان‌های سیاسی و منازعات قدرت عالم، نشانه‌های ضعف و سستی نیز باید در آن بروز می‌کرد اما آنگونه که همگان می‌دانند این بنا در همه ادوار به نهایت وجاهت، توسعه یافته و امروز نه تنها الگویی برای روابط مسالمت‌آمیز میان ملت‌ها است، بلکه دروازه‌ای برای ورود و ایجاد شناخت و درک متقابل از فرهنگ شرقی در غرب و عکس آن است.

از قرن شانزدهم میلادی به بعد، ایران و اتریش به عنوان دو پل ارتباطی بین دنیای شرق و غرب، ارتباطات فرهنگی خود را گسترش بخشیدند. سال ۱۷۵۴ میلادی نقطه عطف ورود و نفوذ زبان فارسی به غرب محسوب می­شود. در آن سال، آموزش زبان­های شرقی از جمله فارسی در آکادمی شرق که به دستور ملکه ترزا بنیاد شده بود، آغاز شد. در این زمان، کتابی به عنوان «گلچین ادبی ایران» به کوشش «فن اشترومر» انتشار یافت و به ملکه ماریا ترزا تقدیم شد. در مقدمه آن کتاب نوشته شده بود «تا در امپراطوری تو کسی نباشد که نتواند به زبان­های شرق از جمله فارسی صحبت کند».

پس از آن، «یوزف فون هامر پورگشتال» که بعدها به پدر شرق­شناسی و ایران­شناسی شهرت یافت و از علاقمندان پرشور ادب و فرهنگ ایران بود، در آسمان ادب فارسی شروع به درخشش کرد. برای اولین بار در اواخر قرن ۱۷ مرکز شرق­شناسی سلطنتی اتریش به دستور ملکه تأسیس شد و هامرپورگشتال از نخستین فارغ­التحصیلان این مرکز به حساب می­آمد. از قرن ۱۸ میلادی خاندان هابسبورگ­ که به ترویج فرهنگ بین‌المللی علاقه وافری داشتند، فرهنگستان شرقی امپراطوری را که بعدها به نام مؤسسه شرقی هامرپورگشتال مطرح شد، بنیاد نهادند.

هامرپورگشتال اولین فرهنگ لغت ایرانی آلمانی را نگاشت که هم­اکنون در دانشکده شرق­شناسی دانشگاه وین، نسخه­ای از آن موجود است. او بین سال­های ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۸ میلادی، مجله­ای به نام «مخزن الکنوز الشرقیه» را به منظور ترجمه و چاپ مهم­ترین آثار ادبیات شرق در وین منتشر ساخت که بدون شک می­توان آن را نخستین نشریه خاورشناسی در اروپا دانست. آشنایی وی با ادبیات عرفانی، او را بر آن داشت که به ترجمه گلشن راز اثر محمود شبستری بپردازد. «تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی» و «تاریخ وصاف» از دیگر آثار ترجمه شده او به حساب می­آید. احاطه او به ادبیات ایران، وی را خالق اثری به نام گلچین اشعار دویست شاعر ایرانی ساخت. او در این اثر، بسیاری از سخن‌سرایان ایرانی را به اروپاییان شناساند. ترجمه خسرو و شیرین و دیوان حافظ از دیگر آثار او است. مطالعه اثر مذکور، منبع الهام گوته شاعر معروف آلمانی در سرودن دیوان شرقی و غربی شد. در نهایت، گوته این اثر را در سال­های ۱۸۱۲ تا ۱۸۱۴ در دو جلد منتشر ساخت و این نخستین بار بود که ادبیات آلمانی متأثر از ادبیات فارسی شد.

سیر توجه به ادبیات فارسی و ترجمه آثار شاعران و ادبای شهیر ایرانی در اتریش در طول قرون ۱۹ و ۲۰ ادامه پیدا کرد، به‌طوری که هم اکنون کتاب‌های زیادی از آثار ادبی ایران در مراکز اسناد خطی و کتابخانه‌های اتریش موجود است که مهم‌ترین آن‌ها کتاب «الابنیه عن حقایق الادویه» اثر ابومنصور موفق هروی به خط اسدی توسی (نوشته شده به سال ۴۴۷ ق) است که از آن به عنوان قدیمی‌ترین نسخۀ فارسی موجود یاد کرده‌اند. این کتاب در کتابخانۀ ملی اتریش نگه‌داری می‌شود. همچنین در آرشیو کتابخانه ملی وین، قریب به ۲۰۰ نسخه خطی فارسی از آثار شاعران و دانشمندان ایرانی وجود دارد. رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در وین، همه ساله با اهداء کتاب‌ به کتابخانه‌های اتریش، سعی در غنی‌تر کردن آثار فارسی کتابخانه‌ها و تغذیه فرهنگی ایران‌دوستان و پژوهشگران آن کشور دارد.

در قرن نوزدهم، روابط دوجانبه به لحاظ کمّی و کیفی بخصوص در ابعاد فرهنگی و اجتماعی گسترش یافت. شایان ذکر است که نخستین مدرسه نوین ایران، یعنی «دارالفنون» در این زمان و به کمک و حمایت مربیان و اساتید اتریشی که از سوی دولت ایران جهت تدریس پزشکی، جغرافیا، هنرهای نظامی، معدن و دیگر علوم آن زمان دعوت شده بودند، تاسیس شد. خدمات ارزشمند، ماندگار و فراتر از وظیفه "ادوارد یاکوب پولاک" و همکاران وی در گسترش علم نوین، خصوصا علم پزشکی در ایران، ایجاد موجی بود که سال‌ها بعد، آثار آن به ساحل وین نیز رسید و حضور حدود ۲۰۰۰ پزشک حاذق ایرانی در اتریش و ارائه خدمت آنان به مردم امروز آن سامان، از نتایج مساعی پولاک و همکارانش در بنیان‌گذاری طب نوین در ایران است. امروزه جامعه ایرانیان مقیم اتریش که از نخبه‌ترین گروه‌های مهاجر به آن کشور هستند، به عنوان نمایندگان علمی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، بزرگترین ظرفیت برای توسعه مناسبات میان دو کشور هستند.

از دهه پنجاه میلادی به این سو، روابط فرهنگی دو کشور وارد مرحله جدیدی شد و از آن زمان، دو ملت روابط مستحکم و پایدار فرهنگی خود را توسعه بخشیده اند.

در سال ۱۹۵۵ میلادی انجمن فرهنگی اتریش در ایران با سه رویکرد آموزش زبان آلمانی، موسیقی و روزنامه نگاری آغاز به کار کرد. پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران و حتی در دوره جنگ تحمیلی، انجمن فرهنگی اتریش تنها انجمن فرهنگی غربی بود که بدون وقفه به فعالیت های خود ادامه داد و هم اکنون نیز در مسیر رویکردهای ذکر شده فعالیت رو به رشدی را دارد.

برای نخستین بار در سال ۱۹۶۹ ایران‌شناسی در آکادمی علوم اتریش، مکانی ثابت در زمینه تحقیقات پیدا کرد. از سال ۲۰۰۲ رسما انستیتو ایران‌شناسی با یک برنامه منسجم بنیان نهاده شد و از آن سال تاکنون برنامه‌های ارزشمندی با همکاری رایزنی فرهنگی ج.ا.ایران در اتریش و انستیتو ایران‌شناسی اجرایی شده است. زحمات پروفسور فراگنر در رشد و توسعه این انستیتو و در سطحی بالاتر، در زمینه توسعه ایران‌شناسی در اتریش همواره مورد ستایش و قدردانی بوده است.

رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در وین نیز از سال ۱۳۶۰ در راستای توسعه مناسبات فرهنگی، هنری و علمی و همچنین معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی به مخاطب اتریشی، مشغول به فعالیت است. این مجموعه با برگزاری کلاس های آموزش زبان فارسی، برگزاری نمایشگاه های فرهنگی و هنری و سمینارهای علمی و دینی، نقش زیادی در به تصویر کشیدن فرهنگ ایرانی در اذهان مخاطبین کشور میزبان داشته است. همکاری در برگزاری ادوار مختلف گفتگوی ادیان که تاثیر مهمی در ایجاد درک متقابل میان اندیشمندان و محققان دو کشور داشته و همچنین برگزاری نمایشگاه هفت هزار سال تاریخ و هنر ایران از جمله موثرترین فعالیت های فرهنگی رایزنی فرهنگی کشورمان در وین بوده است. همه ساله در یک همکاری مشترک بین رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در اتریش و آکادمی علوم آن کشور، فعالیت‌های متنوعی از جمله برگزاری کلاس‌های آموزش زبان فارسی، کارگاه‌ها و نشست‌های ایران‌شناسی و گفتگوی بین فرهنگی با کشور اتریش، اجرایی می‌گردد. ارائه چند واحد درسی اختیاری با موضوع ایران از سوی دانشگاه وین از نیمسال اول سال تحصیلی ۲۰۱۷-۲۰۱۸ به عنوان مقدمه‌ای برای تاسیس دپارتمان ایران‌شناسی در دانشگاه مذکور آغاز شد. امید است با ایجاد این کرسی، ایران‌شناسی در اتریش محملی پایدار و آکادمیک پیدا کرده و زمینه تحصیل نسل نوینی از ایران‌شناسان جوان در آن کشور فراهم گردد.

همکاری‌های فرهنگی دو کشور به پشتوانه سند موافقتنامه آموزشی، علمی، فرهنگی و تحقیقاتی منعقده در سال ۱۳۵۶ همواره در چارچوبی نظام‌مند مسیر توسعه را طی نموده است و امیدواریم با امضای سند برنامه مبادلات فرهنگی بین دو کشور، این مسیر بصورت هدفمند و با سرعت بیشتر طی گردد. همچنین تاکنون بیش از چهارده موافقتنامه، تفاهم نامه و سند همکاری فرهنگی بین دانشگاه ها و نهادهای علمی و فرهنگی دو کشور به امضا رسیده است که نشان از فضای مثبت موجود بین نهادهای علمی و فرهنگی دو کشور دارد.

روابط تاریخی، فرهنگی و مردم با مردم و تعاملات بین دو ملت بزرگ، در روابط دوجانبه کنونیِ مستحکم و مبتنی بر احترام و منافع متقابل، دخیل بوده است. ما و نیاکانمان بصورت دسته جمعی این موضوع را به اثبات رسانیده ایم که دیپلماسی فرهنگی، کارآمد و زمینه‌سازِ برقراری و تداوم ارتباطات پایدار است. همایش ۱۶۰ سال روابط ایران و اتریش، گواهی بر مزایا و ثمرات دیپلماسی و نیز ارزش دیپلماسی در ایجاد فضای سازنده برای همکاری بین ملت‌ها است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان متولی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، مصمم است روابط فرهنگی دو کشور را بیش از پیش تعمیق بخشد و در این راستا از هرگونه همکاری در جهت توسعه مناسبات استقبال می‌نماید.

دکتر اکبر ایرانی و معرفی نسخۀ ترجمۀ فارسی تأمّلات امپراطور روم

در ادامه بخش دوم همایش، آقای دکتر اکبر ایرانی، مدیرعامل موسسۂ پژوهشی میراث مکتوب، مقالۂ خود را تحت عنوان «سندی ۱۸۸ ساله از روابط فرهنگی ایران و اتریش - ترجمۀ فارسی هامرپورگشتال از تأملات مارکوس آنتونیوس» ارائه دادند.

در این همایش دکتر اکبر ایرانی در تشریح مقالۂ خود اظهار داشت:

بسیار شنیده‌ایم و خوانده ایم که از حدود ۵۰۰ سال قبل، دنیای غرب که رفته رفته بساط قرون وسطا را بر می چید و وارد دورۀ جدید موسوم به رنسانس می‌شد، جهد بلیغ کرد تا آنچه را در دنیای شرق از علم و هنر و معماری و کتاب و سند و نسخه و کتیبه و سکه و... بر جای مانده بشناسد و بدان دست یابد و مورد مطالعه و تحقیق قرار دهد.

اگر مهرهای تملک و یادداشت‌های خریداران و مالکان نسخ در صفحات داخل و اول و آخر نسخه‌ها به خوبی بررسی شود، دانسته می شود که این نقل و انتقال‌ها، خود حکایت از مباحث مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد. نسخه‌ای از گلستان سعدی در قلعه ای در کشور مجارستان که در تسخیر سپاه عثمانی بود، توسط یک سرباز اتریشی در سال ۱۵۶۶ هجری یافت می‌شود. سرباز اتریشی در حاشیه نسخه می‌نویسد که این کتاب را از فلان قلعه مجاری به دست آورده است. سپس این نسخه از اتریش به دانشگاه لیدن منتقل می شود. این یک نمونه از نحوۀ نقل و انتقال هزاران نسخه به کتابخانه های اروپایی است.

 بعد از این انتقال‌ها، دانشمندان مغرب زمین، شروع به تحقیق و تصحیح و انتشار نسخ خطی فارسی و عربی کردند، چه آن آثاری که با کمک موقوفه گیپ در لندن به اهتمام نیکلسون و ادوارد براون و علامه محمد قزوینی تحقیق و چاپ شد و چه آنها که به دست دانشمندان اتریشی و آلمانی و هلندی مانند زلیگمان و گلیوس، دوخویه و دوزی و دیگران منتشر شد.

در نگاهی گذرا به فهرست بلند بالایی از منابع و متون دست اول تاریخی و جغرافیایی برمی خوریم که برای اولین بار با اسلوبی تحقیقی از طرف محققان اروپایی منتشر شده است. خوشبختانه مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب توفیق داشته برخی از این آثار را با نسخ قدیمی تر و کاملتر، بازتصحیح و منتشر نماید. از آن جمله الآثار الباقیة عن القرون الخالیة و الجماهر فی الجواهر ابوریحان بیرونی است. زاخائو در تصحیح الآثار از هیچ کوششی فروگذار نکرد و دکتر پرویز اذکایی نیز با برافزودن بخش ساقطات آن بر تحقیقات زاخائو فواید دوچندانی افزود.

 الجماهر را هم فریتس کرنکوی آلمانی در سال ۱۹۳۶ م تحقیق و منتشر کرد و یوسف الهادی پژوهشگر دقیق النظرعراقی نیز بخوبی با مقابله چند نسخه دیگر این نسخه را بازسازی و احیا نمود. نیز فان فلوتن در سال ۱۸۹۵ م مفاتیح العلوم خوارزمی را منتشر کرد. دوخویه نیز آثار ارزشمند دیگری از جمله مختصر البلدان (۱۸۸۵م)، مسالک و ممالک استخری (۱۸۹۵م)، تاریخ طبری در ۱۵ جلد همراه با تنی چند از مستشرقان (۱۹۰۱م) و التنبیه و الاشراف مسعودی را منتشر ساخت. نیکلسون تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری و مثنوی معنوی را منتشر کرد.

مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب به عنوان یکی از متولیان بازشناسی و احیاء نسخ خطی معتقد است که این نسخه ها و اسناد تاریخی، سفیران فرهنگی ایران و جهان اسلام هستند برای شناخت متقابل و تبادل دانش و فرهنگ و دیپلماسی از راه میراث مستند و اسناد فرهنگی و تاریخی، یکی از طرق گسترش روابط علمی و فرهنگی شناخته شده در یک قرن اخیر است.

با اینکه روابط میان ایران و امپراطوری اتریش-مجارستان از دورۀ صفوی آغاز شده است امّا این روابط از اواسط دورۀ قاجار گسترش بیشتری یافت و بخصوص اعزام تنی چند از دانشمندان اتریشی به ایران، زمینه‌ساز آشنایی ایرانیان با بسیاری از شاخه‌های علوم جدید (بویژه پزشکی) شد. اکنون گزارشات متعدّدی دربارۀ حضور دانشمندان اتریشی در منابع زبان فارسی هست و شماری از آثار ایشان نیز چاپ شده و احتمالاً نسخه‌های خطّی تعدادی از این آثار نیز در کتاب‌خانه‌های ایران موجود است.

در این میان امّا برخی کوشش‌های فرهنگی نیز به انجام رسیده که چندان مورد توجّه قرار نگرفته است. یکی از این زمینه‌ها، انتشار متون فارسی در اتریش است.

احتمالاً یکی از نخستین تجربه‌های چاپ متون فارسی در اتریش مربوط به کتاب «تاریخ نخستین پادشاهان ایران پس از استقرار اسلام» است که در سال ۱۷۸۲ در وین چاپ شده است. این اثر درواقع بخش بسیار کوتاهی (۴۰ صفحه) مربوط به بخش طاهریان و صفّاریان از روضةالصّفاء اثر میرخواند (معادل صص ۲۷۷۱ – ۲۸۱۰ چاپ اساطیر) است که به کوشش برناردوس دینیش منتشر شده است.

با این حال شاید نتوان اینگونه آثار ابتدایی را بعنوان آثار شاخص و جدّی از تلاش پژوهشگران اتریشی به شمار آورد. من در خلال مقالة پیشینم دربارۀ نسخه‌های فارسی در اتریش به کتاب الابنیه عن حقایق الادویه اشاره کردم و در آنجا به چاپ ممتاز و شکیل و عمدتاً دقیق فرانتس رومئو زلیگمان از این متن در سال ۱۸۵۹ م اشاره داشتم. چاپی که هنوز نمونۀ درخشانی از انتشار متون فارسی بر پایۀ نسخه‌های کهن است.

در اینجا دربارۀ ترجمة جوزف هامر پورگشتال (۱۷۷۴ - ۱۸۵۶ م) از کتاب مارکوس آئورلیوس آنتونیوس ( ۱۲۱ – ۱۸۰ م ) موسوم به تأمّلات (به انگلیسی: Meditations) گفتگو خواهم داشت.

مارکوس آنتونیوس از امپراطوران بزرگ روم است که به دلیل همین اثرش تأمّلات جزو فیلسوفان روم نیز به شمار می‌آید. وی از سال ۱۶۱ م تا پایان عمرش در سال ۱۸۰م حکومت کرد و نقش مهمّی در جنگ‌های رم علیه پارت‌ها داشت. وی کتاب تأمّلات را در سال‌های پایانی عمرش در حدود سال‌های ۱۶۵ – ۱۷۵م در دوازده کتاب نگاشته است. وی اثر خود را در بحبوحۀ کارزار نوشته است و از یادداشت‌های پایانی برخی از کتاب‌ها دانسته می‌شود که او دور از سرزمین خود بوده است چنانکه در پایان نخستین کتاب اشاره کرده که آن را در معسکرِ (لشکرگاه) غران در مجارستان نوشته است.

کتاب تأمّلات از جمله آثاری است که مورد ستایش بسیاری از دانشمندان ادوار بعدی قرار گرفته و به بسیاری از زبان‌های اروپایی و غیراروپایی ترجمه شده است. ترجمۀ فارسی جدید این اثر در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و به دلیل استقبال، در مدّت یک سال و اندی به چاپ هفتم رسیده است.

امّا هامر پورگشتال ترجمۀ فارسی تأمّلات را در سال ۱۸۳۱ م برابر با ۱۲۴۷ ق در وین به چاپ رسانده است و قاعدتاً پایان ترجمه باید اندکی پیش از این تاریخ باشد. وی ترجمه‌اش را «اشعۀ فانوس افانین در وصایای مارقوس انطونین» نامگذاری کرده است.

هنوز به درستی نمی‌دانیم این ترجمه –که مخاطبانش قاعدتاً فارسی‎زبانان هستند- به چه قصدی انجام شده امّا احتمال دارد که ترجمه و انتشار آن به قصد فرستادن هدیه به ایران صورت گرفته است.

اگرچه اکنون گزارشی از وجود نسخه‌ای از ترجمۀ هامرپورگشتال در کتابخانه‌های ایران ثبت نشده امّا شواهد نشان می‌دهد که این ترجمه به زودی یعنی یک سال پس از چاپ به ایران رسیده و مورد توجّه قرار گرفته است زیرا فتحعلیشاه قاجار در پاداش این ترجمه، یک قطعه نشان شیر و خورشید مرتبۀ دوم با فرمانِ آن به هامرپورگشتال اعطا کرده است. اکنون نمی‌دانیم که آیا اصلِ نشان و فرمان همچنان موجود است یا نه امّا رونویسی از فرمان فتحعلیشاه (به نشانی Perzsa O. ۰۴۲ ) در کتابخانۀ فرهنگستان علوم مجارستان نگهداری می‌شود. این رونویس احتمالاً توسّط فردی صورت گرفته که در نوشتن خطّ عربی تبحّر نداشته و احتمال دارد اهل اتریش یا مجارستان بوده باشد؛ امّا هرچه هست، یکی از اسناد روابط فرهنگی ایران و اتریش به شمار می‌آید.

دربارۀ فرمان فتحعلیشاه باید این نکته را یادآور شویم که بعدها هامرپورگشتال متن فارسی و ترجمۀ آلمانی گلشن راز شبستری را به شیوۀ بسیار نفیسی در سال ۱۸۳۸ م منتشر کرد و آن را به محمّدشاه قاجار تقدیم کرد. وی در آغاز بخش فارسی، مقدّمه‌ای به زبان فارسی آورده و در آنجا به همین نشان شیر و خورشید اشاره کرده است.

با توجّه به اینکه هامرپورگشتال این ترجمه و چاپ گلشن راز را به محمّدشاه قاجار پیشکش کرده، می‌توان گمان برد که اشعۀ فانوس را نیز به فتحعلیشاه اهدا کرده بود و چه‌بسا این پیشکش با هماهنگی دربار اتریش-مجارستان بوده است. البته چاپ گلشن راز بمراتب زیباتر از اشعة فانوس از کار درآمده است.

ترجمۀ هامرپورگشتال از تأمّلات مارکوس آنتونیوس از دیدگاه‌های گوناگون اهمیّت دارد. برای نمونه از کهن‌ترین آثار ادبیات اروپایی است که توسّط یک دانشمند اروپایی به زبان فارسی ترجمه شده است. ویژگی‌های زبانی این ترجمه نیز قابل بررسی است. نخستین جنبۀ اهمیّت این ترجمه، کاربرد واژه‌های کهن و بعضاً متروک فارسی در ترجمه است.

می‌دانیم که اینگونه واژه‌ها پیش از سدۀ نوزدهم در زبان فارسی منسوخ شده و جزو واژه‌های شاذ و متروک به شمار می‌آمدند. حتّی برخی از آن‌ها واژه‌های تحریف‌شده در فرهنگ‌ها هستند که هیچگاه در زبان با آن ضبط به کار نرفته‌اند. از همینجا می‌توان نتیجه گرفت که به احتمال بسیار، هامرپورگشتال در گزینش برابرهای واژگانی، متّکی به فرهنگ‌های لغت بوده است.

جز ترجمۀ کتاب، دربارۀ چاپ آن نیز می‌توان به برخی موارد توجّه کرد. برای نمونه کاربرد حروف نستعلیق برای حروفچینی متن که جالب‌توجّه است و خود هامرپورگشتال در خاتمة به طرّاحی حروف برای آن اشاره کرده است.

از چاپ کتاب هامرپورگشتال در سال ۱۸۳۱ م تاکنون ۱۸۸ سال گذشته است. ترجمه‌ای که موجب دریافت نشان از پادشاه ایران شد و رونویسی از فرمانش اکنون در مجارستان موجود است. به استناد اینگونه اسناد است که می‌توان پیشینۀ روابط فرهنگی ایران و اتریش را بررسی کرد و از آن برای تعمیق روابط آینده بهره جست.

بررسی روابط فرهنگی ایران و اتریش در دوره پهلوی توسط دکتر الهام ملک‌زاده

دکتر الهام ملک‌زاده، استادیار تاریخ ایران در دوره اسلامی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، از دیگر شرکت کنندگان در همایش ۱۶۰ سال روابط ایران و اتریش بودند که در مقاله مفصل خود تحت عنوان «روایت اسنادی روابط فرهنگی ایران و اتریش در دوره پهلوی» به بررسی مفصل روابط دو کشور در دوره پهلوی پرداختند.

در ادامه مقاله دکتر ملک‌زاده که در همایش ۱۶۰ سال روابط ایران و اتریش از سوی ایشان تشریح شد، ارائه می‌شود:

مقدمه

روند برقراری روابط دو کشور ایران و اتریش را می توان طی سده های گذشته در چند مرحله مورد پیگیری قرار داد. نخستین گزارش‌ها پیشینۀ روابط ایران و اتریش را به قرن شانزدهم و سال ۱۵۲۳ م می‌رساند که در آن سال شاه اسماعیل صفوی، کشیشی را به نام «پتروس دو مونته لیبانو» به عنوان نماینده خود روانۀ دربار هابسبورگ و امپراتور کارل پنجم نمود تا زمینۀ برقراری روابط فی مابین، گوشزد کردن خطر حملۀ امپراتوری عثمانی به دربارهای اروپایی از جمله مجارستان، درخواست اتحاد و حملۀ مشترک به عثمانی و دستیابی به تسلیحات جدید را فراهم سازد. پاسخ امپراتوری اتریش– مجارستان، با درگذشت شاه صفوی، هیچگاه به شاه اسماعیل نرسید و با اعزام اولین سفیر اتریش در ۱۵۲۹م، شاه طهماسب اول، گیرنده پیام موافقت با اتحاد و جنگ برضد عثمانی ها گردید. اما از آن جا که در این ایام ایران با ازبکان درگیر بود و نمی خواست در مرزهای غربی با عثمانی ها وارد نبرد شود، از نامه دولت اتریش استقبال نکرد. سفیر اتریش هم دست خالی بازگشت ولی در بین راه توسط مأموران عثمانی مورد سوءظن قرار گرفت و به شکل فجیعی کشته شد. ضرورت چاره اندیشی در برابر اقدامات ترکها که تا پشت دروازه‌های وین رسیده بودند، دربار هابسبورگ را به صرافت برقراری ارتباط جدی‌تر و عملی تر با ایران انداخت که به همین منظور تا سال ۱۵۴۰م، بارها و بارها سفرایی از دو طرف به دربارهای ایران و اتریش – مجارستان در رفت و آمد بودند.

از آغاز قرن نوزدهم، ایجاد ارتباط بین دو کشور مورد توجه قرار گرفت. از سوی دولت ایران سفرایی به دربارهای اروپایی از جمله لندن، پاریس و وین رفتند که در اتریش توسط مترنیخ صدراعظم این کشور به حضور پذیرفته شدند. از سوی اتریش نیز در همین سال ها سفیری به ایران اعزام شد که توانست زبان فارسی را هم یاد بگیرد. با تأسیس فرهنگستان خاورشناسی اتریش، تعدادی از فارغ‌التحصیلان آن، با سفر به خاورمیانه و ایران، ادبیات و شعر فارسی را در مجامع ادبی اروپا پخش کردند که از جمله این افراد هامر پورگشتال را می توان نام برد. وی برای نخستین بار دیوان حافظ را به زبان آلمانی ترجمه کرد که بعدها این ترجمه الهام بخش گوته آلمانی بود.

در همین ایام عباس میرزا که به دنبال تجهیز قوای ایران در مقابل ارتش روسیه بود، نامه‌ای که ظاهرأ بی نتیجه ماند برای مترنیخ ارسال کرد و از وی خرید برخی سلاح‌های اتریشی را درخواست نمود. در مرحله ای دیگر و طی اقداماتی که در دوران ناصرالدین شاه و با مسئولیت امیرکبیر انجام یافت، روابط دو کشور به بهانه تأسیس دارالفنون، و با محور مباحث علمی و فرهنگی وارد مرحله جدیدی شد. دعوت امیرکبیر از استادان اتریشی در رشته‌های مختلف جهت تدریس در دارالفنون، موجب نزدیکی بیشتر دو کشور شد و از مجموع ۹ معلم دعوت شده، ۷ نفر به استخدام دولت ایران درآمدند. طی سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا و اتریش، ملاقات با سران این کشور و بازدید از قشون ایشان، چندین قرارداد دوجانبه منعقد شد که از مهم ترین آنها می توان به تبدیل چاپارخانه‌های ایران به اداره پست، تشکیل پلیس تهران، احداث تلفنخانه از کاخ شاه به مرکز شهر، استخدام مربی و تکنسین ماهر برای دارالفنون وکارگاه‌های صنعتی را نام برد. این اقدامات در حالی بود که سایۀ کارشکنی‌های دو کشور روس و انگلیس، در استحکام و استمرار حضور و روابط ایران و اتریش همیشگی بود. ۳۲ سال بعد در سال ۱۸۷۲ م، سفارت اتریش در ایران رسمأ آغاز به کار کرد. دولت ایران هم در سال ۱۸۷۸م، با اعزام نریمان خان قوام السلطنه به عنوان نخستین سفیر، سفارت ایران در وین را تأسیس نمود.

از این زمان به بعد روابط دو کشور، وارد مرحلۀ رسمی و دیپلماتیکی گردید که تا کنون ادامه یافته است. از آنجا که ذکر این روابط، خارج از موضوع کنونی است و خود تفصیلی پر فراز و نشیب دارد، تلاش می شود با تأکید بر روابط فرهنگی ایران و اتریش طی سال های حکومت پهلوی تا پیش از انقلاب اسلامی،  و بر پایۀ اسناد آرشیو ملی ایران و مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، شمه‌ای از مباحث فی مابین مورد بررسی و اشاره قرار گیرد. از این رو در دسته بندی این مباحث، بر اساس تقدم و تأخر وقوع قراردادها و فعالیت های فرهنگی ایران و اتریش، موارد وقوع یافته ذکر می شود.

انجمن روابط فرهنگی ایران و اتریش

انجمن روابط فرهنگی ایران و اتریش در سال ۱۳۱۹ با هدف تحکیم و گسترش روابط فرهنگی ایران و اتریش در حوزه های مختلف تاسیس شد. ریاست افتخاری انجمن همواره با وزیر مختار ایران در اتریش بود و ریاست رسمی معمولا بر عهدۀ یکی از رجال فرهنگی اتریش قرار می گرفت. اعضای انجمن متشکل از ایرانیان و اتریشیان علاقمند به حوزۀ فرهنگ و تمدن بود. معرفی نمادها، نشانه‌های فرهنگی و تمدنی، شناسایی تمدن باستانی و تاریخ گذشته ایران، معرفی آثار باستانی و میراث کهن ایران در شهرهای مختلف، فراهم آوردن امکان سفرهای گروهی و توریستی از اتریش به ایران از جمله فعالیت های انجمن روابط فرهنگی ایران و اتریش بود. در طول سال های جنگ جهانی دوم و پس از آن به دلیل وجود شرایط جنگی در دو کشور، این انجمن فعالیت چندانی نداشت. (سال ۱۳۳۵ کارتن ۲۰.۱ پرونده ۱۵ سند شماره ۳ و ۴).

طی این سال ها، وزیر مختار اتریش در آنکارا که نمایندگی این دولت در ایران را نیز دارا بود، هنگام اقامت در تهران، تقاضا کرد دولت ایران برای تاسیس انجمن فرهنگی ایران و اتریش در راستای تحکیم روابط فرهنگی دو کشور با اتریش همکاری کند. وزارت خارجه در پاسخ گفت با توجه به اینکه در حال حاضر کلیه انجمن های فرهنگی تعطیل است، نمی توان با ثبت این انجمن موافقت نمود. در سال ۱۳۳۲ روزنامه ژورنال تهران، خبری در خصوص تشکیل کتابخانه و تاسیس کلاس‌های درس آلمانی در انجمن فرهنگی ایران و آلمان منتشر کرد. رایزن فرهنگی ایران و اتریش با خواندن این خبر و استناد به آن طی مذاکراتش با رایزن فرهنگی ایران در وین، عنوان کرد اگر این اجازه به دولت آلمان داده شده است، در مورد اتریش نباید تعبیض قائل شد. (سال ۱۳۳۲ کارتن ۲۰.۳ پرونده ۳۱ سند شماره ۱۰۶).

سفارت ایران در وین پس از مکاتبه با اداره روابط فرهنگی در ایران در پاسخ وزیر مختار اتریش مقیم آنکارا توضیح داد: اجازه تاسیس انجمن فرهنگی ایران و آلمان به دولت آلمان داده نشده، زیرا اساسا دولت آلمان چنین تقاضای نکرده است. چند تن از ایرانیان مقیم آلمان به دلیل علاقه شخصی در آلمان انجمن فرهنگی تاسیس کرده‌اند و این مساله ارتباطی به دولت ایران ندارد. (همان، سند شماره ۱۰۷)

در سال ۱۳۳۴ دکتر عبدالله فروهر وزیر مختار ایران، از طرف دکتر «ارنست دیتس» رئیس انجمن روابط فرهنگی ایران و اتریش، عنوان ریاست افتخاری انجمن را دریافت کرد. در همین سال و در روز معارفه دکتر فروهر، مراسم انتخاب اعضای هیئت رئیسه نیز انجام و انتخابات مجمع عمومی، سالانه نیز برگزار می شد. (سال ۱۳۳۵ کارتن ۲۰.۱ پرونده ۱۵ سند شماره ۳ و ۴).

حضور استادان اتریشی در ایران

مدرسه فنی– حرفه‌ای کانون کار و آموزش (سال ۱۳۴۱ کارتن ۷۰ پرونده ۱۱.۶ سند شماره ۱و۲، ۷، ۱۵ و۱۶و ۱۸)و موسسه وآموزشگاه رضا پهلوی وابسته به سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در تهران، یکی از موسسات فنی و حرفه ای بود که بیش از۸۰ درصد معلمان خود در رشته های مختلف را از کشور اتریش استخدام کرده بود. سطح علمی خوب این آموزشگاه موجب شد مورد توجه علاقمندان و دانشجویان ایرانی قرار گیرد.( سال ۱۳۴۳ کارتن ۹۶ پرونده ۴.۷ سند شماره ۲۵ تا ۲۷ و ۳۷ و ۳۸ و ۴۱)

تمدن کهن، غنای فرهنگی و تاریخی ایران، بسیار مورد توجه استادان و پژوهشگران اتریشی در شاخه های مختلف بود. در راستای قرارداد فرهنگی حضور استادان اتریشی، در ۱۳۴۶ پروفسور «هیکل» رئیس انستیتوی مردم شناسی دانشگاه وین برای انجام تحقیقاتی درباره اقوام مختلف ایرانی، زبان‌ها و فرهنگ های کهن به ایران آمد و در محافل فرهنگی و علمی ایران سخنرانی کرد.( سال ۱۳۴۶ کارتن ۳۵ پرونده ۵.۵۶ سند شماره ۱)

سفر مقامات فرهنگی ایران به اتریش

در ۱۳۵۱ دکتر هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه تهران، همراه دکتر ابوالقاسم پیرنیا ریس دانشکدۀ پزشکی دانشگاه تهران، از دانشگاه های اتریش بازدید کردند. (ش۱۳۳۵.۵۵ کارتن ۳ پرونده ۲۵ سند شماره ۴۵ و ۵۰ تا ۵۷)

ضمن این که به منظور تبادل توریست بین ایران و اتریش، نمایندۀ سازمان جهانگردی سیاحان ایران طی سفری در تلاش بود با مذاکره با مشاور عالی و مدیر امور جهانگردی وزارت بازرگانی و صنایع و پیشه وری و هنر اتریش، برای  گسترش صنعت جهانگردی و جلب سیاحان خارجی، توجه و همکاری موسسه های معتبر جهانگردی اتریش و موسسات برجسته در زمینه ایرانشناسی را جلب کند (همان، پرونده ۲۵ ،سند شماره ۶۳)

سخنگوی موسسات توریستی اتریش، علاقه مردم اتریش نسبت به بازدید آثار تاریخی ایران و مطالعه تاریخ این کشور، را خاطر نشان ساخت و خواست امکانات رفاهی برای مسافرت تعداد بیشتری از اتریشیان به ایران فراهم شود. همچنین فعالان حوزه فرهنگ در ایران نیز توجه مردم را به مسافرت اتریش جلب کنند. همچنین پیشنهاد شد همان طور که سایر دول مانند ترکیه در اتریش دارای دفتر نمایندگی توریستی بوده و یکی از مامورین و نمایندگان با سابقه خود را در وین به این کار گمارده اند، ایران نیز چنین کاری کند. این مامور وظیفه دارد با کمک گرفتن از رسانه‌های اتریش مانند رادیو، تلوزیون و نشریات مختلف، چاپ بروشور و نمایش فیلم، تاریخ و تمدن ایران از گذشته تا کنون را معرفی کند، هزینه های مسافرت گروهی به ایران را برآورد و امکان انجام آن را فراهم کند. (همان، پرونده ۲۵ ، سند شماره ۲۵ و ۶۰ ، ۶۰ تا ۶۲ )

در تیر ۱۳۵۲، طالب زاده کاردار موقت ایران در اتریش، طی گزارشی اعلام کرد، سیروس فرزانه معاون نخست وزیر و سرپرست سازمان جلب سیاح برای افتتاح «بنای نمونه ایران» در شهر «کلاگنفورت» عازم اتریش شد. این بنا که با الگوی کاخ مرمر و توسط معماران و مهندسین اتریشی و ایرانی و با مشارکت جمعیت ها و سازمان های فرهنگی ایران در اتریش ساخته شد، با حضور مقامات و نماینده های سیاسی ایران و اتریش افتتاح شد. بنای نمونه ایران نشان فرهنگ دوستی دولت و ملت اتریش و علاقمندی به تاریخ و کشور ایران اعلام گردید.(سال ۱۳۳۵.۵۰.۵۵ کارتن ۳ پرونده ۲۵ سند شماره ۱۶ و ۱۹)

یکی از برنامه های اصلی دولت پهلوی، در حوزه فرهنگ و روابط خارجی، تبلیغ و بیان دستاوردهای ایران در بخش های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و به ویژه فرهنگی بود. وزارت‌خارجه و وزارت فرهنگ طی همکاری های دو جانبه نماینده هایی که دارای عناوین و سمت های مختلف بودند به کشورهای خارجی از جمله اتریش می فرستادند تا ضمن انجام ماموریتی خاص به ویژه در بخش آموزش، اقدامات دولت پهلوی و پیشرفت های ایران را با کمک روش های مختلف به خصوص سخنرانی، معرفی کنند. عباس آرین پور کاشانی، ریس مدرسه عالی ترجمه با هدف تقویت مدرسه از طریق استخدام معلمین و اساتید خارجی عازم وین شد. آرین پور در طول سفر خود از مراکز و موسسات آموزشی، دانشگاه ها و مجامع علمی وین دیدن کرد. همچنین مامور بود در محافل مختلف اتریش در رابطه با پیشرفت های علمی و فرهنگی ایران صحبت کند و عکس و فیلم ارائه کند. (همان، سند شماره ۶۶ تا ۶۹ )

نخبگان فرهنگی اتریش و محافل روشنفکری و علمی این کشور، به پژوهش درباره تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران علاقمند بودند و در موسسات و مراکز ایرانشناسی خود به تدریس و آموزش این رشته ها می پرداختند یکی از شیوه های ارتقای سطح کیفی این آموزش ها دعوت از شخصیت های فرهنگی و علمی ایران برای حضور و فعالیت چند روزه در اتریش بود. در اردیبهشت ۱۳۵۲دکتر سیف الله نجم آبادی استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی تهران، به دعوت دولت و وزارت علوم اتریش ۵ ماه جهت تدریس و آموزش شعر و ادب فارسی و مشارکت در پروژه ها و طرح های پژوهشی به اتریش دعوت شد. (همان، سند شماره ۷۰ و ۷۱)

چنانکه ذکر شد طی دوران پهلوی دوم حجم زیادی از روابط خارجی ایران از جمله با اتریش به روابط فرهنگی در حوزه علمی و ارتباطات دانشگاهی اختصاص داشت. تلاش دولت جهت معرفی ایران در عرصه جهانی به عنوان یکی از دروازه های تمدن در گذشته و کشوری قدرتمند و تاثیر گذار در منطقه، در حال حاضر، تبلیغات وسیع جهانی در ارتباط با اصول انقلاب سفید را موجب می شد. پروفسور «آندره» ریس دانشکده اقتصاد، حقوق و علوم سیاسی و رئیس انستیتوی مالی- تحقیقاتی دانشگاه اینسبورگ اتریش، در۱۳۴۶ برای مطالعه پیرامون طرح سپاه دانش و سپاه بهداشت و جمع آوری اطلاعات درباره تاثیرات انقلاب سفید بر حیات اجتماعی ایرانیان به ایران آمد و سخنرانی هایی در خصوص همین موضوع ایراد کرد. (سال ۱۳۴۶ کارتن ۱۳۹ پرونده ۴.۲۰.۱ سند شماره ۱۶۸)

سازمان ها و انجمن های ایرانی در اتریش

ایرانیان مقیم اتریش به خصوص دانشجویان، با همکاری سفارت ایران در وین و اداره امور فرهنگی در ایران، اقدام به تاسیس گروه ها، انجمن ها و سازمان های مختلف کردند. هدفشان در ابتدا گردهم آمدن ایرانیان و برقراری پیوند دوستی بر پایه وطن پرستی بود. این گروه ها که هسته مرکزی شان دانشجویان بودند، هویت ایرانی خود در پیوند با فرهنگ و تاریخ فرهنگی ایران را به اتریشیان و دانشجویان اتریشی معرفی می کردند. «سازمان ورزشی دانشجویان ایرانی در اتریش» یکی از این سازمان ها بود که توسط دانشجویان ایرانی با هدف پرورش جسم و روح جوان ایرانی در اتریش تشکیل شده بود. موسسین این سازمان در نامه ای به وزارت فرهنگ و ورزش برای دریافت مساعده، هدف خود از تشکیل این سازمان را «پرهیز از عیاشی و وقت تلف کردن در تفریحات نامناسب که دون شان یک جوان ایرانی است» معرفی کرند و از دولت درخواست کردند برای تاسیس باشگاه در رشته های مختلف ورزشی این سازمان را حمایت کند. (سال ۱۳۴۶ کارتن ۱۳۹ پرونده ۴.۲۰.۱ سند شماره ۹۷)

خانه های ایران

تاسیس سازمان یا جمعیتی با رویکرد فرهنگی در کشورهای خارجی در مکانی مشخص که دارای اساسنامه باشد، همواره مورد توجه وزارت فرهنگ و وزارتخارجه ایران بود. وین و موناکو از جمله کشورهایی بودند که طرح «خانه ایران» در آنها اجرا شد. دولت اتریش رضایت و علاقمندی خود برای افتتاح خانه ایران در وین را اعلام کرد. خانه ایران در وین کارکردهای فرهنگی داشت و مسئول معرفی و شناساندن تاریخ و فرهنگ ایران در اتریش به طرق مختلف بود. مسئولین خانه ایران با شخصیت های فرهنگی و دولتمردان سیاسی اتریش روابط متقابل و حسنه داشتند و دولت اتریش را در جریان برنامه های خود قرار داده و از آنها برای حضور در این خانه دعوت می کردند. از برنامه های خانه ایران تاسیس کتابخانه های تخصصی با موضوع تاریخ و فرهنگ ایران بود. انتشارات مختلف در ایران، به خصوص انتشارات دانشگاه های کشور از جمله دانشگاه شیراز و تهران، کتب خود را برای استفاده در خانه ایران در وین و سفارت ایران در این کشور ارسال می کردند. سازمان‌ها، اشخاص و انجمن های مختلف در ایران نیز کتب خود را به خانه ایران در وین اهدا می کردند. این کتب مورد استفاده علاقمندان به مطالعات ایران قرار می گرفت و معمولا نسخه‌ای به زبان انگلیسی و فرانسه نیز موجود بود. برپایی نمایشگاه های عکس از شخصیت های فرهنگی و تاریخی ایران، معرفی آثار تاریخی و میراث فرهنگی- تمدنی ایران از طریق برگزاری همایش‌ها و سخنرانی و چاپ پوستر و عکس، رونمایی از کتب چاپ ایران با موضوع تاریخ و فرهنگ، ترتیب دادن سفرهای علمی و توریستی به ایران و اجرای برنامه‌هایی با محور زبان و ادب فارسی از جمله فعالیت های خانه ایران در وین بود. (سال ۱۳۴۶ کارتن ۱۳۹ پرونده ۴.۲۰.۱ سند شماره ۲۸، ۳۰، ۵۰)       

قراردادها و موافقت نامه های فرهنگی ایران و اتریش

در حالی که روابط فرهنگی ایران و اتریش همواره حسنه و نزدیک بود، مقامات سیاسی و فرهنگی دو کشور، طی دیدار و سفرهای رسمی خود، قرارداد و موافقت نامه های همکاری فرهنگی مشخصی را هم منعقد نمودند. به طور معین می توان از دو موفقت نامه فرهنگی مهم بین ایران و اتریش نام برد که موجب رونق موسسات و نهادهای فرهنگی بین دو کشور شد. پیش از این، وزارت فرهنگ ایران به ضرورت تدوین چنین توافق نامه های اشاره کرده بود.

از جمله می توان به این مورد اشاره کرد که در ۱۳۳۶ کمیسیونی در اداره فرهنگ با حضور کسایی رئیس اداره تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ، دکتر امشه ای نمایده دبیرخانه دانشگاه تهران، دکتر عزت الله عاملی کفیل اداره روابط فرهنگی وزارت خارجه با هدف بررسی ضرورت انعقاد قرارداد فرهنگی بین ایران و اتریش تشکیل شد (سال ۱۳۳۶ کارتن ۱۱.۳ پرونده ۷۵ سند شماره ۵).

موافقت نامۀ دیگر پس از سفر صدراعظم اتریش به ایران، به منظور تحکیم روابط و مبادلات فرهنگی ایران و اتریش منعقد شد. مفاد این قرارداد متضمن این موضوع بود که طرفین موافقت می کنند همکاری خود را در زمینه های فرهنگی و آموزشی، دانشگاهی و هنری و علمی و فنی و همچنین کلیه مبادلاتی که موجب قوام مودت و تفاهم متقابل دو ملت شود، توسعه دهند. ضمن این که آموزش زبان، فرهنگ و ادبیات طرف دیگر را متقابلا در دانشگاه ها و مدارس خود تشویق کنند. تاسیس موسسات فرهنگی، علمی و فنی از قبیل انستیتوهای علمی و مراکز فرهنگی، انجمن های فرهنگی و مراکز تحقیقات، موسسه های آموزشی دولتی یا خصوصی را تشویق کنند.  کمیسیون مختلطی که اعضا آن توسط دو دولت تعیین می شوند هر دو سال یکبار در تهران و وین تشکیل جلسه داده، مسائل مربوط به اجرای موافقتنامه را بررسی و با توجه به نتایج حاصله برنامه مبادلات فرهنگی سنوات آتی را تنظیم کنند و برای تصویب به دو دولت تسلیم نمایند. (سال ۱۳۵۶ . ۵۸ کارتن ۳۰ پرونده ۲۹۸ سند شماره ۱۴۴)

سینما و فیلم سازی

از مهم ترین مصادیق فرهنگی ایران و اتریش طی این دوران، در حوزۀ سینما و فیلم، بین حوزه‌های هنری و هنرمندان دو کشور بود. جشن هنر شیراز از جمله مراسم مورد توجه هنرمندان، خبرنگاران و فیلم سازان اتریشی بود. در ۱۳۵۰ صدا و سیمای اتریش برنامه های ویژه برای تبلیغات این جشن که مقرر بود از ۲۶ اوت تا ۵ دسامبر ۱۹۷۱ در تخت جمشید برگزار شود، اختصاص داد. برنامه های تبلیغاتی مراسم جشن هنر شیراز در نشریات اتریش به چاپ می رسید. در ۱۳۵۳ به دعوت دولت ایران جمعی از هنرمندان و فیلم سازان و خبرنگاران اتریشی برای تهیه فیلم و گزارش به ایران آمدند. یکی از شرکت های فیلم سازی اتریشی بنا بود با همکاری کارگردانان ایرانی فیلمی درباره گذشته تاریخی ایران و فیلمی با موضوع سفرهای شاه به اتریش بسازد. ( سال ۱۳۳۵.۵۰.۶۱ کارتن ۱۱ پرونده ۶۳ سند شماره ۲۹۴ و ۳۰۵)

در۱۳۴۹ با هماهنگی سفارت ایران و همکاری وزارت فرهنگ و هنر، یک گروه فیلمساز اتریشی با هدف فیلم برداری از آثار تاریخی ایران وارد ایران شده و از نقاط مختلف کشور بازدید و فیلم برداری کردند. (سال ۱۳۴۶.۵۰ کارتن ۶ پرونده ۵۹ سند شماره ۲۵)

تلویزیون اتریش درجدول پخش برنامه های خود معمولا برنامه هایی با موضوعات به ایران اختصاص می داد. سفرهای شاه به کشورهای مختلف خاصه آمریکا با هدف خرید جنگ افزار و اسلحه و یا انعقاد قراردادهای نفتی و یا نقش ایران در تحولات خاورمیانه مورد توجه رسانه های اتریش و صدا و سیمای این کشور بود. در کنار پخش اخبار سیاسی، نمایش فیلم های که فیلم سازان اتریشی در باره تاریخ ایران ساخته بودند مورد توجه تلویزیون اتریش بود. در ۱۳۵۱ فیلم «پرسپولیس» و فیلم «منم داریوش شاهنشاه ایران» برای سومین بار از تلویزیون اتریش پخش شد. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۷ پرونده ۱۵۵ سند شماره ۷۳)

محور اصلی فیلم های فیلمسازان اتریشی و ایرانیان فیلمساز مقیم اتریش انعکاس اقدامات دولت پهلوی در زمینه های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بود. مضمون فیلم ها مقایسه وضعیت ایران قبل و بعد از دوران پهلوی بود.(سال ۱۳۳۵.۶۱ کارتن ۱۱ پرونده ۶۳ سند شماره ۱۰۱)

کارگردانان مستندساز اتریشی علاقه داشتند در ایران کار کنند. در آبان ۲۵۳۵ پرفسور « lore geisler» تهیه کننده و کارگردان سینما و تلوزیون اتریش برای ساختن مجموعه فیلم های مستند اجتماعی- فرهنگی به ایران آمد. فیلم های وی عبارت بودند از: نحوه آموزش دختران پلیس، تاسیسات کفش ملی، فعالیت های سپاهیان دانش دختر دانشگاه تهران. این فیلم ها با راهنمایی و نظارت سفارت ایران از صدا و سینمای اتریش پخش شد. (همان، سند شماره ۱۱۲)

سازمان جلب سیاحان در ایران نیز از سازمان‌هایی بود که همکاری نزدیکی با شرکت ها و موسسات فیلمسازی اتریشی داشت. موسسه « MONTANA UNIFILM» از معروف‌ترین موسسات فیلمسازی اتریش در پی توافقی با سازمان جلب سیاحان، امکانات لازم از جمله مسکن و راهنما را در اختیار گرفت تا هم جذبه های گردشگری ایران به جهانیان را معرفی کند و هم سود حاصل از فروش فیلم به محل اعتبارات سازمان برگردد. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۱ پرونده ۱۰۰ سند شماره ۷)

فیلمسازان و کارگردانان اتریشی پس از بازگشت به اتریش و پایان یافتن مراحل تدوین و آماده سازی فیلم، چند نسخه از فیلم‌های تولید شده را برای اداره امور فرهنگی سفارت ایران ارسال می کردند. در سال ۱۳۵۱ فیلم های ریتم، مسجد جامع اصفهان، ادیان در ایران و شهر صنعتی آبادان به این اداره ارسال شد. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۷ پرونده ۱۵۵ سند شماره ۶)

کارگردانان و فیلمسازان ایرانی فعالانه در فستیوال های هنری اتریش شرکت کرده و آثار خود را ارائه می کردند. در سال ۱۳۵۰ ششمین فستیوال بین المللی فیلم کوتاه کودکان و نوجوانان به مدت ۱۰ روز با شرکت فیلمسازان مختلف از جمله ایران در اتریش برگزار شد. (همان، سند شماره ۴۸)

به گزارش اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه، در سال ۵۰-۱۳۴۹ موسسه فیلمسازی اتریشی با عنوان «  Studio- film» که پیشتر فیلمی با عنوان جاده جواهرات در ایران ساخته و در اتریش پخش کرده بود، برای ساخت چند فیلم رنگی با موضوع ادیان کهن در ایران و آثار تاریخی ایران (تخت جمشید، نقش رستم، طاق بستان) به همراه گروه فیلم برداری به ایران آمد. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۸ پرونده ۱۶۹ سند شماره ۳۱)

در همین سال، در پی تصمیم دولت و مقامات فرهنگی اتریش مبنی بر ارائه گزارشی مفصل و تصویری به شکل فیلم با موضوع موسسات فرهنگی اتریش در ایران، یک گروه فیلم برداری از اتریش راهی ایران شد. هدف این گروه فیلم برداری و تهیه گزارش از اقدامات و فعالیت های موسسات علمی، هنری و فرهنگی اتریش در ایران، گزارش از هنرستان فنی اتریش و مصاحبه با دانشجویانی ایرانی بود که از دانشگاه های اتریش فارغ التحصیل شده بودند. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۹ پرونده ۱۸۳ سند شماره ۴۰)

در عرصه فیلمسازی در سال ۵۵-۱۳۵۴ در مجموع تعداد ۳۱ حلقه فیلم با موضوع ایران توسط فیلمسازان اتریش ساخته و در تلویزیون این کشور به نمایش درآمد. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۷ پرونده ۱۵۷.۲ سند شماره ۲۷)

در سالهای دهه۵۰ برای رشد سطح کیفی و کمی هنر تئاتر نیز ارتباطاتی با اتریش برقرار شد. یکی از مهم ترین این اقدامات که از طرف وزارت فرهنگ و هنر اتریش و دانشگاه وین انجام شد، سفر پرفسور«کیندرمان» رئیس انستیتوی علوم تئاتر دانشگاه وین به ایران و عضویت افتخاری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و فدراسیون بین المللی علوم تئاتر بود. پرفسورکیندرمان به توجه به اینکه عضو هیئت مدیره و مدیر اجرایی انستیتوی تئاتر لندن بود، می توانست کمک شایانی به جهانی شدن تئاتر ایران و معرفی هنرمندان ایرانی به محافل هنری جهان بکند. (همان، سند شماره ۵۶)

فعالیت های مطبوعاتی

در سال ۱۳۵۴ هیئتی از نمایندگان و سردبیران و تحلیل گران سیاسی روزنامه های وین به سرپرستی روزنامه دی پرس به ایران آمدند تا در خصوص وضعیت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصاد نفتی ایران گزارش تهیه و در جشن بزرگداشت۵۰ سال سلطنت پهلوی شرکت کنند. این نشریه به دولت ایران پیشنهاد داد روزنامه های اتریش آگهی های مربوط به بانک‌ها، موسسات صنعتی، سازمان های دولتی، شرکت ها و موسسات تجاری را درج کنند(۱۳۵۱.۵۵ کارتن۱۹  پرونده ۱۷۱ سند شماره ۶ و ۱۷)

پیش از این در سال ۱۳۵۱ به هزینه سازمان سیاحان ۵ تن از مدیران جراید کثیر الانتشار اتریش به مدت یک هفته در ایران اقامت کردند. همچنین در همان سال هیئت مطبوعاتی از طرف مجله « neuerevue» برای تهیه گزارش از شیوه‌های مبارزه ایران با قاچاقچیان مواد مخدر و اعدام عده‌ای از این قاچاقچیان به ایران آمدند. (همان، سند شماره ۲۵ و ۳۶). یکی از اقدامات فرهنگی- مطبوعاتی سفارت ایران در وین چاپ و نشر اخبار مربوط به تحولات و وقایع سیاسی سالانه ایران، ثبت پیشرفت‌های صنعتی، پزشکی، علمی، آموزشی و ... در اتریش و به زبان آلمانی بود. به گزارش اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه، سفارت ایران در سال ۱۳۵۳/ نوامبر ۱۹۷۳ اقدام به انتشار بولتن «ایران آکتوئل» به زبان آلمانی کرد. این بولتن شامل توضیح، تفسیر و بررسی ۱۵ عنوان زیر بود:

تولد ملکه، سفر ملکه پهلوی به فرانسه، سخنرانی شاه در دانشگاه پدافند ملی، بازدید شاه از پروژه های کشاورزی قزوین، تجدید روابط ایران و عراق، بودجه سال ۱۳۵۳، اجلاسیه کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و شوروی، سفارش کارخانه ذوب آهن گازی به آلمان فدرال، نفت، صنایع کشتی سازی ایران، هواپیماهای بوئینگ برای هواپیمایی ملی ایران، افزایش تعداد جهانگردان خارجی در ایران، نمایش فیلم ایرانی گلباران برای کودکان در وین، اطلاعیه برای پزشکان ایرانی مقیم وین (سال ۱۳۳۵.۶۱ کارتن۸ پرونده ۸۹)

روزنامه های « Kurier» و « kronfnzeitunc» چاپ وین اخبار مبنی بر سفر غیر رسمی شاه ایران را درج کردند. این اخبار شامل مذاکرات دولت ایران با اتریش در رابطه با قراردادهای اقتصادی و صنعتی، تجارت و بازرگانی و گسترش روابط در صنعت توریسم بود. (همان، سند شماره ۱۱۸). چاپ نشریه و بولتن اخبار، یکی از اقدامات سفارت ایران در وین بود. سفارت هر ۱۵ روز یک شماره از نشریه ای به زبان فارسی منتشر می کرد که حاوی اطلاعاتی از قبیل مهم ترین اطلاعات و اخبار کشور، مسائل مربوط به دانشجویان و مهم ترین وقایع و حوادث در ایران و اتریش بود. به مناسبت های مختلف جزوات ویژه ای نیز همراه با این نشریه به چاپ می رسید. موضوع این جزوات اغلب  اقدامات دولت در راستای اجرای طرح انقلاب سفید بود. سفارت نشریه ای دیگری به زبان آلمانی با عنوان «ایران اکتوئل» هر ۱۵ روز یک شماره منتشر می کرد که هدف از انتشار آن آشا ساختن محافل اقتصادی و سیاسی و به ویژه افکار عمومی اتریش با پیشرفت های ایران در زمینه های مختلف بود. جزوه ای نیز با عنوان۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران به زبان آلمانی منتشر می شد که حاوی شمه ای از تاریخ ایران و توضیح مفصل جشن های دوهزار و پانصد ساله بود. (سال ۱۳۴۶.۵۰ کارتن ۶ پرونده ۵۶ سند شماره ۲۴ )

نشریات اتریش و خوانندگان آن علاقه زیادی به اخبار مربوط به ایران نشان می دادند این مساله را می توان از مقالات پرشماری که درباره ایران در نشریات اتریش به چاپ می رسید مشاهده کرد. «روزنامه تورینگ» مقاله‌ای با عنوان رفتار و کردار ایرانیان در برخورد با جهانگردان منتشر کرد و روزنامه «دی پرس» مقاله ای راجع به قالی ایران چاپ کرد. اخبار مربوط به کشاورزی نوین و اجرای برنامه اصلاحات ارضی ایران از دیگر موضوعاتی بود که مورد توجه جراید اتریش قرار گرفت.

از طرف بخش مطبوعات سفارت همچنین نمایشگاه های عکسی در اوقات مختلف با موضوع ایران نوین برگزار می شد. رجال سیاسی و فرهنگی اتریش و اصحاب جراید این کشور از این نمایشگاه ها دیدن می کردند. (سال ۱۳۴۶.۵۰ کارتن ۶ پرونده ۵۹ سند شماره ۲۵).سفارت ایران برای جلب نظر ارباب جراید در اتریش و انجام همکاری های مطبوعاتی با آنها به صورت مرتب در جلسات و سخنرانی های انجمن روزنامه نگاران شرکت کرده و اخبار مربوط به ایران را در اختیار خبرنگاران قرار می داد. (همان، سند شماره ۲۶)

در سال ۱۳۵۴ نشریه ویژه‌ای در اتریش با عنوان۵۰ سال سلطنت پهلوی به زبان آلمانی و در هزار نسخه توسط سفارت ایران به چاپ رسید و بسیار مورد توجه قرار رفت. روزنامه ها و نشریات اتریش طبق رویه سابق خود، در سالهای آغازین دهه ۵۰ نیز مقلات متعددی را با موضوعات سیاسی و اقتصادی در خصوص ایران به چاپ می رساندند و روزنامه نگاران اتریشی در این سالها بارهای با هدف تهیه گزارش به ایران سفر کردند. برای بررسی رویه مطبوعات اتریش نسبت به ایران باید مطبوعات اتریش را به ۴ دسته تقسیم کرد:

۱-جراید غیر متعهد: رویه این گروه از جراید نسبت به ایران مثبت بود و تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران را پوشش می دادند. این مقالات توسط سفارت ایران ترجمه ارسال می شد

۲- جراید وابسته به احزاب و سازمان های سیاسی محافظه کار و نزدیک به کلیسا: این گروه از نشریات به تبعیت از خصلت محافظه کارانه خود تنها در زمینه های اقتصادی و به ویژه بازرگانی ایران و اتریش مطلب می نوشتند

۳- جراید وابسته به احزاب و سازمان های چپ گرای معتدل: مندرجات این روزنامه ها از جانب وابستگان به حزب سوسیالیست اتریش تهیه می شد و علی رغم تفاوت های بنیادین بین نظام های سیاسی ایران و اتریش این نشریات بر وجود روابط حسنه بین دو کشور تاکید می کردند

۴- جراید وابسته به احزاب و سازمان های سیاسی چپ گرای افراطی: این گروه از جراید در اقلیت قرار داشتند و تیراژ آنها پایین بود و نظر خوبی نسبت به حکومت ایران و نظام سیاسی ایران نداشتند و در مقالات خود به حاکمیت سیاسی ایران انتقاد می کردند

رادیو تلویزیون اتریش اخبار مربوط به ایران را به نقل از خبرگزاری های بین المللی منتشر می کرد و اخبار مربوط به خریدهای تسلیحاتی ایران، نقش ایران در منطقه، نفت و توسعه اقتصاد صنعتی در ایران را پوشش می داد. صدا و سیمای اتریش در تلاش برای حفظ روابط دوستانه بین با ایران می کوشید برنامه های انتقادی را پخش نکند در موارد معدودی، چپ گرایان افراطی موفق به نفوذ و پخش برنامه های انتقادی می شدند مانند انتقاد از وضعیت زندانیان سیاسی در ایران، که پخش این برنامه از طرف سفارت ایران مورد اعتراض قرار گرفت.

اداره مطبوعات وزارت خارجه در تهران مجلات و نشریات چاپ داخل را برای استفاده سفارت و مراکز فرهنگی ایرانی در اتریش ارسال می کرد. به گزارش وابسته مطبوعاتی سفارت، مجله خواندنی ها، نگین و روزنامه کیهان انتر ناسیونال در بین دانشجویان و ایرانیان مقیم اتریش بیشترین هوادار را داشتند. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۷ پرونده ۱۵۷.۲ سند شماره ۱۱)

توافقاتی که در حوزه فرهنگی در طی سفر رئیس جمهور اتریش به ایران در سال ۵۵- ۱۳۵۴ به عمل آمد، گستره فعالیت‌های ایران شناسی در اتریش را افزایش داد. از جمله اینکه نمایشگاه های متعددی در شهرهای اتریش تحت نظارت سفیر ایران در وین، با موضوع آثار باستانی و جذبه های توریستی برگزار شد همچنین نمایشگاه های فیلم و عکس و نشریات نیز در اوقات مختلف برگزار و مورد استقبال قرر گرفت. در دهه ۵۰ همچنین تعداد بیشتری از روزنامه نگاران و اصحاب جراید اتریش برای تهیه گزارش، خبر و مصاحبه به ایران سفر کردند. خانم « Leitenberger» معاون سربیر روزنامه « Die presse» به همراه رئیس بخش نشریات فوق العاده اتریش و آقای « Heinz nubaumer» با هدف تهیه سلسله مقالاتی در ارتباط با سیاست خارجی ایران و اوضاع خلیج فارس به هزینه شخصی خود به ایران آمدند. از طرف ایران نیز خبرنگار روزنامه آیندگان و خبرنگار اطلاعات برای تهیه گزارش و مصاحبه با رئیس جمهور اتریش و اعضای سفارت ایران در وین به این کشور سفر کردند. صرف نظر از روزنامه های چپ گرا که با رویکردی ضدامپریالیستی و ضد سرمایه داری روابط ایران و اتریش را تحلیل می کردند، جراید اتریش نظر مثبتی به رویدادهای ایران و روابطش با اتریش داشتند. روزنامه چپ گرای « kronenzeitung» در شماره ۸ مه ۱۹۷۵ خود مقاله ای تحت عنوان «بالماسکه ای با کیسه های کاغذی» در باره فعالیت های ایرانیان چپ گرا در اتریش به چاپ رساند که شدیدا مورد اعتراض سفارت ایران قرار گرفت. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۷ پرونده ۱۵۷ سند شماره ۶۳)

روزنامهDie presse  در شماره های ژوئیه و دسامبر خود در سال ۱۹۷۵ مقالات مفصلی در خصوص درآمدهای نفتی ایران و جهش اقتصادی حاصل از آن و تحولات خاورمیانه با محوریت ایران به چاپ رساند. (همان، سند شماره ۶۴). سردبیر این روزنامه به همراه چند نفر از نویسندگان این نشریه در آبان سال ۵۴ برای دیدار و گرفتن مصاحبه با شخصیت های سیاسی و اقتصادی، به مدت تقریبا یک ماه به ایران آمدند. شخصیت های که از آنها مصاحبه گرفته شد افراد زیر بودند: جمشید آموزگار: وزیر کشور، غلامرضا کیانپور: وزیر اطلاعات و جهانگردی،سناتور لاجوردی، احمد معمارزاده : معاون وزارت بازرگانی ، کاظمی میر کل دفتر سازمان بنادر و کشتیرانی ، قریشی مسئول روابط عمومی بانک بازرگانی ، بیژن فرخ مسئول مرکز آمار ایران ، حسن رستار مشاور اقتصادی بانک پارس، رضا کاشاد معاون مالی و اداری شرکت صنایع فولاد ایران، همایون معاون اقتصادی بانک مرکزی ایران. همچنین دیدار با مقامات بانک های توسعه صنعتی و معدنی ایران و عمران خاورمیانه، شرکت سهامی فرش ایران و شرکت سهامی نمایشگاه های ایران (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۹ پرونده ۱۸۰ سند شماره ۹)

شخصیت دیگری از حوزه مطبوعات که برای تهیه خبر و گزارش  به شکل مفصل، در ایران اقامتی کوتاه مدت داشت، « Heinz nussbaumer» سردبیر روزنامه پرتیراژ اتریشی « kurier» بود که از طرف روزنامه خود ماموریت داشت برای تهیه یک گزارش جامع در مورد وضع سیاسی- اقتصادی و نظامی منطقه خلیج فارس به کشورهای ایران، عربستان سعودی، عمان و امارات مسافرت کند. این سردبیر از ۱۶ فروردین به مدت ۵ روز در تهران اقامت داشت و در این مدت با شاه ایران و سایر مقامات سیاسی دیدار کرد و در این دیدارها حول محورهای زیر مصاحبه و گفتگو شد:

سیاست خارجی ایران و اوضاع خلیج فارس، سیاست های نفتی ایران، استراتژی نظامی ایران

آقای nussbaumer پیشتر به مناسبت های دیگری مانند شرکت در جشن های شاهنشاهی، بازدید از جزایر خارک و ابوموسی و تنب ها به ایران سفر کرده بود او همچنین مقالات متعددی در رابطه با سیاست خارجی ایران نوشته بود.( سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۹ پرونده ۱۸۰ سند شماره ۳۶). این قبیل گزارش ها که از جانب اصحاب جراید در اتریش تهیه و انتشار می یافت تریبون خوبی برای بیان وضعیت اقتصادی ایران بود. راهکار دیگری که دولت برای معرفی ایران درحوزه های مختلف به اتریشیان در پیش گرفته بود، این بود که در مرکز روزنامه های برای استفاده در کشورهای خارجی به چاپ می رسید که به صورت چند ماه یکبار به سفارت ارسال می شد. روزنامه کیهان انترناسیونال به زبان انگلیسی و دی پست به زبان آلمانی از جمله این نشریات بودند که برای استفاده مقامات، سازمان ها و جراید اتریشی به سفارت ایران در وین فرستاده می شد.(سال ۱۳۵۱.۵۵، کارتن ۱۷، پرونده ۱۵۷، سند شماره ۶۴)

بخش گردشگری و جهانگردی، یکی از پرخواننده ترین ستون ها و مقالات نشریات اتریش درباره ایران بود. افزایش تعداد گردشگران اتریشی برای بازدید از ایران پس از انقلاب سفید، سبب شد سازمان جهانگردی تدبیری برای افزایش بیشتر میزان گردشگر انجام دهد. با این تأکید که هرگاه جراید اتریش مطلب یا مقاله ای در خصوص جذبه های گردشگری ایران منتشر می کردند، بر تعداد توریست ها افزده می شد. بنابراین اگر نویسندگان و مسولین روزنامه ها و نشریات محلی اتریش که در شهرهای مختلف این کشور به چاپ می رسید مانند نشریات وین، گزارشات و خاطرات خود از بازدید از ایران را به چاپ می رساندند، تاثیر بسزایی در جلب گردشگر داشت. در نتیجه این مذاکرات، به اصحاب جراید محلی اتریش پیشنهاد شد با هزینه این سازمان، ۵ تن از مدیران جراید کثیرالانتشار استان های اتریش به ایران سفر کنند. (سال ۱۳۵۱.۵۵ کارتن ۱۹ پرونده ۱۸۳ سند شماره ۲۹)

بخش مطبوعاتی سفارت ایران در حوزه تامین مواد فرهنگی از قبیل کتاب و نشریه به منظور استفاده در اتریش فعال بود. از طرف دولت ایران و وزارت فرهنگ هر ساله تعدادی کتاب، مجله، روزنامه و انواع نشریات با عناوین متعدد در موضوعات و حوزه ها مختلف به کتابخانه نمایندگی ایران و همچنین کتابخانه های موسسات فرهنگی ایرانی در اتریش ارسال می شد. مجلاتی از قبیل کودک، نوآموز، دانش آموز، معلم و خانواده، نوجوان و ماهنامه آموزش و پرورش، دوره های کتب ابتدایی، ۲۵جلد از بولتن وزارت آموزش و پرورش و نمونه های از موسیقی سنتی ایرانی از جمله مواد فرهنگی بودند که به صورت مرتب به اتریش ارسال می شد. همچنین مواردی چون پرچم، نشان ها و علائم و پوشاک ارتش که بسیار مورد توجه مقامات اتریشی بود نیز از جمله مواردی بود در اختیار سفارت قرار می گرفت. (سال ۱۳۳۵.۵۵ کارتن ۱۷ پرونده ۱۵۵ سند شماره ۱۵، ۲۰، ۲۷ ،۷۲)