به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛
سید محمدعلی جمالزاده را ما به عنوان پدر داستان کوتاه فارسی میشناسیم، اما نباید فراموش کرد که او فرزند یکی از مهمترین چهرههای تجدد طلب در ایران یعنی سید جمال واعظ اصفهانی بود و شاید پربیراه نباشد که زبان ادبی او را نیز تاثیرپذیرفته از ادبیات پدرش بدانیم. در این نوشتار مختصر سعی شده بر زبان ساده آثار سیدجمال واعظ اصفهانی اعم از مکتوبات و خطبههای او در راستای کوشش بر تحقق انقلاب مشروطیت تاکید شود. در ضمن این تاکید این نظریه نیز مطرح شده که سیدمحمدعلی جمالزاده پدر داستان نویسی مدرن ایران در زبان پیرو آثار پدرش است.
انقلاب مشروطه ایران را پس از ورود اسلام به ایران دومین رخداد برجسته کل تاریخ تمدن ایران زمین خواندهاند. در این میان نیز عدهای مانند میس آن لمبتون تاریخنگار و پژوهشگر برجسته مسائل ایران در دانشگاه لندن که مدتی نیز در دهه ۴۰ وابسته مطبوعاتی سفارت بریتانیا در ایران بود، پا را فراتر نهاده و تاریخ ایران را به دو دوره پیش و پس از انقلاب مشروطه تقسیم کردهاند. شاید این تقسیم بندی پر بیراه هم نباشد، چرا که ایرانیان در این دوره آرام آرام از خوابی گران بیدار شده و مواجههای مستقیم و انضمامی با مفاهیم مدرنیته پیدا کردند. نظریه دولت مشروطه و حکومت مشروطه سلطنتی که در آن پادشاه صرفا سلطنت کند و اداره دولت و حکومت را به مجلس بسپارد، از اساسیترین اصول مدرنیته است. مهمترین محصول این شیوه از حکومت «آزادی» است و این آزادی اگر بدست آید به تمام شئون جامعه از جمله فرهنگ نیز تسری پیدا میکند.
مختصری درباره سیدجمال واعظ و ساختارشکنی او
سیدجمال واعظ اصفهانی از شهدای انقلاب مشروطیت و از پیشگامان بیداری ایرانیان است. او نقش مهمی در جنبش مشروطه خواهی داشت و منبرهای او و جملات آتشینش از جمله موثرترین عوامل در بیدار کردن غرور ملی بود. او همچنین دستی در نگارش داشت و مکتوباتی را تالیف کرد و همچنین خطبههای آتشین او در مسجدشاه تهران در لزوم مشروطیت در روزنامه «الجمال» نیز به چاپ میرسید.
آشنایی سیدجمال با مفاهیم جدید و همچنین سبکهای جدید فکر و ساختارشکنی او و همکارانش برای ایجاد یک نظام سیاسی نوین در ایران راه را برای ساختارشکنی دیگران نیز فراهم کرد. تلاش او برای «آزادی» از طریق شکل گیری دولت مدرن در ایران (حکومت مشروطه سلطنتی) روی بسیاری از آزادی خواهان تاثیر گذاشت و حتی بجز فعالان سیاسی پس از او، اهالی ادب نیز از آن تلاشها بهره بسیار بردند که یکی از آنها فرزند خودش یعنی سیدمحمدعلی جمالزاده، پدر داستان نویسی نوین ایران است.
سیدجمال واعظ خود برای نگارش کتابهایش از سبک داستانی بهره میگرفت و البته ادبیات صرفا برای او ابزاری برای پیش بردن اهداف سیاسی بود. کتاب «رویای صادقه» هرچند عدهای اعتقاد دارند که اختصاصا برای سیدجمال واعظ نیست و دیگرانی چون ملک المتکلمین نیز در نگارش آن دخالت داشتهاند، اما نشان دهنده آغاز راهی است که در انقلاب زبانی در نثر در دوران مشروطه توسط مشروطه خواهان بویژه وعاظ این طیف پی گرفته شد. سیدجمال واعظ همچنین نویسنده کتاب «لباس التقوی» است که در آن با زبانی ساده در لزوم استفاده از لباس و منسوجات تولید داخل توسط ایرانیان صحبت کرده است.
انقلاب در زبان تسهیلگر انقلاب مشروطه
داستان زندگی سیدجمال واعظ و شرح فعالیتهای او بسیار گستردهتر از آن است که در این مجال مختصر بگنجد. بنابراین از آن گذر میکنیم و فقط به به مختصری از فعالیتهای او در تهران اکتفا کرده تا بحث درباره انقلاب زبانی او را پیگیری کنیم.
سیدجمال واعظ در اصفهان به همراه ملک المتکلمین فعالیتهای مهمی در زمینه آزادی خواهی داشت. آن دو به همراه مجدالاسلام کرمانی در این دوران کتاب «رویای صادقه» را نوشتند و با نام مستعار منتشر کردند. «رویای صادقه» شرح رویایی است درباره روز رستاخیز که افراد برجسته اصفهان نظیر ظل السلطان حاکم، آقانجفی مجتهد و رییس شرعی اصفهان در آن دوران، کازرونی اجر و دیگر دست اندرکاران به بارگاه خداوند احضار میشوند تا اعمال سوء خود را توضیح دهند. این اثر به زبان محاوره نوشته شده و در عین حال در آن از گویش اصفهانی هم بهره برده شده و بویژه شخصیت آقانجفی در این کتاب (یعنی رویای صادقه) به گویش اصفهانی صحبت میکند. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «ندا رسید: شیخ محمدتقی پسر شیخ محمدباقر را حاضر نمایید. فراشان قدرت حق در پای میزان حساب حاضرش ساختند. خطاب رسید: محمدتقی امروزت را هیچ تصر میکردی و این محکمه و این مواخذهات را آیا به خاطر خطور میدادی؟ جواب داد: «منکه غیب نیمی دو نسم آ چه طور؟».
ژانت آفاری، ایران شناس و محقق در زمینه تاریخ انقلاب مشروطه در پژوهش مهم خود با عنوان «انقلاب مشروطه ایران» نوشته است که «رویای صادقه» پیشگام یک نوع از ادبیات جدید بود که بعدها در انقلاب مشروطه بویژه نوشتههای علی اکبر دهخدا محبوبیت و رواج پیدا کرد. متن این کتاب را باید با نوشتههای سنگین و ثقیل آن دوران از جمله مکتوبات دینی، تاریخنگاری و ادبیات درباری و حتی آثار شعرا مقایسه کرد. پر بیراه نیست حتی اگر ایرج میرزای شاعر را در بحث سادگی زبان پیرو این کتاب بدانیم.
به هر روی این کتاب توسط تنی چند از علاقهمندان سیدجمال به روسیه برده شده و در آنجا با تیراژ محدود منتشر شد و نسخههایی از آن نیز به اصفهان رسید و ظل السلطان و آقانجفی آن را خوانده و یقین حاصل کردند که کار سیدجمال واعظ است. سیدجمال پیشتر در تبریز حضور داشت و قصد اصفهان کرد اما دانست که نمیتواند وارد شود چرا که ظل السطان قسم خورده بود تا او را قیچی تکه و پاره کند. فعالیتهای پیشینی او در بیداری اصفهانیها نیز مزید بر علت شده بود.
به همین سبب سیدجمال در تهران اقامت گزید و در مسجد شاه به وعظ پرداخت و در لزوم بیداری سخن گفت. از جمعیت ۲۰۰ هزار نفری تهران آن دوران، گویا بیش از دو هزار نفر پای منبرهای او حاضر میشدند. در این دوران دیگر سیدجمال بدل به چهرهای مشهور شد و در انجمنهای آزادی خواهانه از جمله انجمن معارف حضور داشت. مهدی ملکزاده فرزند ملک المتکلمین در کتاب مشهور خود با عنوان «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» سیدجمال را به همراه ملک المتکلمین یکی از اعضای هیات موسس جنبش مخفی «انجمن باغ سلیمان خان میکده» معرفی کرده است. انجمنی که روند انقلاب مشروطه ایران را تسهیل کرد و فعالیتهایش منجر به صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار شد. انجمنی که ریاست آن بر عهده میرزا محمدمهدی شریف کاشانی بود و در آن میرزا یحیی دولت آبادی و میرزا حسن رشدیه از کوشندگان برای تاسیس مدارس نوین و آموزش دانش به ایرانیان نیز در آن حضور داشتند.
زبان داستانی جمالزاده
هرچند که تلاشهای نخبگان مشروطه خواهی چون دولت آبادی و رشدیه در تاسیس مدارس بسیار زیاد بود، اما بازهم عامه مردم در جهل و بیخبری به سر میبردند. به همین دلیل وعاظ از جمله سیدجمال واعظ ناچار بودند که مشروطه را با زبانی ساده برای حاضران در پای منابرشان توضیح دهند. به همین دلیل امثال سیدجمال حکومت مطلقه و استبداد شاهی را مانند «شوهر ننهای» معرفی میکردند که حق یتیمها را خورده و آنها را زیر فلک گرفته است و مشروطه را آدمی میدانستند که توانایی گرفتن حق آن یتیمها از شوهرننهشان را دارد. سبک نگارشی محمدعلی جمالزاده نیز بسیار تاثیر گرفته از سبک پدر خود است و اصولا داستان کوتاه نیاز به این سبک نگارشی دارد و در زمره ملزوماتش است. بنابراین عجیب نیست که جمالزاده عنوان پدر داستان کوتاه فارسی را یدک میکشد. او در داستانهای خود مفاهیمی عالی را با زبانی ساده و با استفاده از طیف واژگانی موسوم به اسلنگ (واژگان زبان مردم کوچه و بازار هرچند که بازهم تعریف دقیقی برای اسلنگ نیست) به مخاطبان منتقل میکند. آزادی زبان در نثر جمالزاده دقیقا منتج شده از «رویای صادقه» و خطبههای آتشین پدرش است که مخاطبان میتوانند با مقایسه و همسنجی زبان کتاب رویای صادقه و خطبههای سیدجمال با آثار جمالزاده خود به این نکته پی ببرند.