فرهنگ امروز_محمد بحرینی: یکی از شگفتی ها و پدیده های استثنایی انقلاب اسلامی ایران، راهپیمایی هر ساله ۲۲ بهمن است. ۴۰ سال است این راهپیمایی هر سال پرشکوه تر از سال قبل برگزار می شود، اما از طرفی این تکرار نباید موجب عادی شدن این اتفاق بی نظیر شود. بلکه جا دارد ابعاد مختلف آن با رویکرد علمی و جامعه شناسانه مورد بررسی عمیق قرار گیرد. در این باره با محمدرضا جوادی یگانه، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به گفتگو پرداختیم؛
*علی رغم مشکلاتی که در شرایط فعلی جامعه متحمل می شود، چرا ما حضور گسترده ای را در راهپیمایی ۲۲ بهمن شاهد هستیم؟
برای پاسخ به این سوال باید ببینیم فلسفه راهپیمایی ۲۲ بهمن چیست. اصولاً انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی بوده است و منظور از مردمی شعار نیست، بلکه یعنی این که یک انقلاب بوده که متکی به طبقه خاصی نبوده است. اگر برخی انقلاب ها در دنیا انقلاب روستایی یا دهقانی بوده، انقلاب اسلامی ایران انقلابی بوده است که همه مردم به معنی واقعی کلمه در آن حضور داشته اند. امام تدبیری که از ابتدا اندیشیده بود و محقق هم شد و عملاً نقطه قوت انقلاب هم هست این است که مردم پای انقلاب باشند.
بنابراین هر سال در روز ۲۲ بهمن مردم یک بار دیگر انقلاب را تجدید میکنند. یعنی ۲۲ بهمن یادآوری روز ۲۲ بهمن ۵۷ نیست، بلکه هر سال یک بار دیگر انقلاب است که رخ می دهد. نظام جمهوری اسلامی ایران تنها نظامی است که مشروعیت خود و این که بر آمده از رأی مردم است را سالی یک بار دوباره به رفراندوم میگذارد و مردم با حضورشان تأیید میکنند.
انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی بوده است و منظور از مردمی شعار نیست، بلکه یعنی این که یک انقلاب بوده که متکی به طبقه خاصی نبوده است
فلسفه نظام جمهوری اسلامی و فلسفه ۲۲ بهمن، تکرار مداوم انقلاب است و این که مردم به انقلاب رأی دوباره می دهند. مردم تقریباً این را متوجه شده اند و می دانند که حضورشان در راهپیمایی٢٢ بهمن حضور صفر و یکی است؛ یعنی قبول کردن نظام جمهوری اسلامی یا عدم قبول آن. اگر نیایند می شود عدم قبول، بنابراین حضور دارند و البته این حضور داشتن به معنی انکار مشکلات و چشم بر مشکلات بستن نیست. ولی مسئله این است که آن حضور ربطی به مشکلات ندارد و درباره کلیت است.
*برخی معتقدند که جامعه ما در عین اینکه سازشکار نیست ولی جامعه ایران واجد خصلت سازگاری است و خود را با شرایط موجود سازگار می کند. نظر شما چیست؟
بحث سازگار و سازشکار از نظریه سازگاری ایرانی مهندس بازرگان گرفته شده است که برای زمان هایی در جامعه ایران و در موقعیت هایی به کار می آید، اما قاعدتاً انقلاب اسلامی نقض نظریه سازگاری بازرگان است، چون مردم با حکومت پهلوی سازگار نشدند. بنابراین اصول راهپیمایی ۲۲ بهمن قابل تبیین با سازگاری ایرانی نیست.
*وضعیت سرمایه اجتماعی و بلوغ سیاسی جامعه ایران را چگونه می بینید؟
هر سال در روز ۲۲ بهمن مردم یک بار دیگر انقلاب را تجدید میکنند. یعنی ۲۲ بهمن یادآوری روز ۲۲ بهمن ۵۷ نیست، بلکه هر سال یک بار دیگر انقلاب است که رخ می دهد. نظام جمهوری اسلامی ایران تنها نظامی است که مشروعیت خود و این که بر آمده از رأی مردم است را سالی یک بار دوباره به رفراندوم میگذارد و مردم با حضورشان تأیید میکنند.
من سرمایه اجتماعی را بحث متفاوتی میدانم و بین اطلاعات سیاسی و آگاهی سیاسی باید فرق بگذاریم، یعنی این که مردم دانش سیاسی شان بیشتر شده، یک حرف است، اما این که رفتار سیاسیشان هم به بلوغ بیشتری نسبت به سال ۵۷ رسیده است، من مطلع نیستم. پژوهشی درباره فرهنگ سیاسی ایرانیان انجام شده و دو بار هم تکرار شده است، اما مسئله این است که درباره آگاهی سیاسی این که شما بدانید مثلاً الان وزیر خارجه ایران کیست یک موضوع است و این که عمل سیاسی تان بر مبنای انتخاب درست باشد یک موضوع دیگر است. من اطلاع درستی در این باره ندارم و دسترسی به اطلاعات دقیق ندارم که بتوانم نظر بدهم.
*راهپیمایی هر ساله ۲۲ بهمن را ما فقط در ایران می بینیم که ۴۰ سال هم هست که ادامه داشته است. چه مؤلفههایی باعث شده که این مسئله در ایران فقط وجود داشته باشد؟
نظام سیاسی که در ایران شکل گرفته یک نظام متفاوت و یک نظام به واقع مردمی است. نظام های دیگر فرض را بر این می گذارند که شما تا وقتی که با این نظام مخالفت نکنید و دست به انقلاب و شورش نزنید با نظام همراهید، اما نظام جمهوری اسلامی چنین کاری نکرده و بنا را بر این گذاشته که من میخواهم سالی یک بار مردم بیایند و مشروعیتم را سالی یک بار به رأی بگذارم. به این دلیل متفاوت است و تنها نظامی در جهان است که ادعا می کند بر پایه حضور مردم سرنوشت را رقم میزند و مردم هم تا به حال آمده اند. این کار ریسک خطرناکی است و معمولاً هیچ نظام سیاسی این اندازه جرأت ندارد که چنین کاری کند و نظام جمهوری اسلامی این کار بسیار خطیر را انجام می دهد.
*برای تحلیل راهپیمایی ۲۲ بهمن آیا میتوان از تئوریهای فعلی که در علوم انسانی وجود دارند، استفاده کرد یا باید با یک مبنای معرفت شناختی دیگری تحلیل کنیم؟
نظریه های جدیدتری که در مورد جامعه شناسی انقلاب اسلامی هست، موید نظری است که من گفتم. یک کتاب منتشر شده به اسم «جامعه شناسی ۲۲ بهمن» که من هم در آن مقاله دارم و این کتاب خیلی می تواند کمک کند و این تحلیل در آن جا ارائه شده است. آقای دکتر کچویان هم پیشتر این نظر را مطرح کرده است. بنابراین نظریه های جدید علوم انسانی و اجتماعی در ایران مؤید این نظریه است. اتفاقاً کتاب «انقلاب تصورناپذیر» کورزمن که هفته پیش توسط انتشارات ترجمان منتشر شده هم مؤید این نگاه است، یعنی نقش مردم را در انقلاب اسلامی بسیار پر رنگ می داند و ارزیابی مردم از این که در راهپیمایی هر ساله شرکت کنند یا نه را هم می توان بر آن اساس تحلیل کرد. یعنی نظریات جدید در حوزه جامعه شناسی در ایران تحلیل راهپیمایی ۲۲ بهمن را انجام می دهند.
*آیا با علوم انسانی غربی میتوان این پدیده را فهم کرد یا حتماً باید در مبانی تجدید نظر کنیم تا بتوانیم به تحلیل درستی برسیم؟
جوابی برای این سوال ندارم. چون جامعه شناسی ایران دارد این پدیده را تحلیل میکند و به خوبی هم دارد تحلیل میکند.
مردم از جمهوری اسلامی ارزیابی دارند و بر اساس ارزیابی شان در جمهوری اسلامی حضور پیدا میکنند. هم در بیانات امام و هم رهبری پربسامدترین کلمه ای که تکرار شده مردم است. در آن نظریه ای که عرض کردم فرض بر این است که مردم باید عملکرد حکومت را تأیید کنند.
*البته راهپیمایی ۲۲ بهمن هم به نوعی به صحنه آوردن مردم و جلب حمایت آنهاست.
مردم بر اساس این باور که حضور یا عدم حضورشان یعنی تأیید یا عدم تأیید نظام، تصمیم می گیرند که حضور داشته باشند. مردم از جمهوری اسلامی ارزیابی دارند و بر اساس ارزیابی شان در جمهوری اسلامی حضور پیدا میکنند
خیر جلب حمایت نیست. نظام تشویق می کند حضور را، اما در نهایت مردم انتخاب می کنند بیایند یا نه. من حرفم این است که مردم بر اساس این باور که حضور یا عدم حضورشان یعنی تأیید یا عدم تأیید نظام، تصمیم می گیرند که حضور داشته باشند. مردم از جمهوری اسلامی ارزیابی دارند و بر اساس ارزیابی شان در جمهوری اسلامی حضور پیدا میکنند. هم در بیانات امام و هم رهبری پربسامدترین کلمه ای که تکرار شده مردم است. در آن نظریه ای که عرض کردم فرض بر این است که مردم باید عملکرد حکومت را تأیید کنند.
*راهپیمایی ۲۲ بهمن یکی از آن شگفتی سازی هایی است که انقلاب ما تا به حال صورت داده. ما در برخی عرصه های دیگر مثل نظامسازی و دوام آوردن در بحران های سیاسی مختلف و ... هم این شگفتیها را شاهد بوده ایم، چگونه می توانیم بیشتر و در سایر عرصه ها شاهد این شگفتی ها باشیم مثلا در عرصه های علوم انسانی.
من قبول ندارم که در سایر عرصه های علوم انسانی شاهد شگفتی نبوده ایم. مردم راه حل مسائل هستند؛ مسئله و مشکل نیستند. در این سالها هر کجا مردم وارد شدند توانستند مشکل را حل کنند و هر کجا مردم را دخیل کردیم و از آن ها نظر خواستیم یا کمک خواستیم مسائل حل شده است. جنگ ۸ ساله این گونه است. مشارکت مردم در پایان جنگ و پس از قبول قطعنامه نشان داد وقتی که نظام از مردم تقاضا میکند و دست نیاز و یاری دراز می کند، مردم کمک می کنند. من میخواهم بگویم قبول دارم که راهپیمایی ۲۲ بهمن شگفتی است اما واقعیت این است که این راهپیمایی بر پایه رابطه نظام و مردم بنا شده است. نظام از مردم تقاضا می کند که به راهپیمایی بیایند. معمولاً هم مدارای نظام در حضور سلیقه ها و پوشش های مختلف در راهپیمایی ۲۲ بهمن بسیار بیشتر از اوقات دیگر است، چون همه مردم قرار است حضور داشته باشند.
باید ایده راهپیمایی ۲۲ بهمن در بقیه بخش های نظام هم شکل بگیرد و تقویت شود
پیشنهاد من این است که اگر راهپیمایی۲۲ بهمن موفق است که هست، باید ایده راهپیمایی ۲۲ بهمن در بقیه بخش های نظام هم شکل بگیرد و تقویت شود. یعنی مردم و رضایت آن ها مبنای تصمیم گیری ها باشد. شما در سوال تان، از علوم انسانی پرسیدید، من پاسخ را به نظام تصمیم گیری بر می گردانم؛ یعنی آن بخشی که باید تلاش کند اصلاح شود یا خودش را با مردم تنظیم کند دولت است. دولت به معنی State و حکومت باید خودش را با مردم تنظیم کند. تنظیم بر اساس نظر مردم با جلب نظر مردم فرق می کند. به نظرم از راهپیمایی ۲۲ بهمن بیشترین کسی که باید یاد بگیرد و استفاده کند نظام است.
مهر