به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اطلاعات؛ سیدمصطدر این مراسم آیتالله سیدمصطفی محقق داماد به عنوان اولین سخنران رسمی نکاتی را مورد توجه قرار داد و در سخنانی گفت: دعوت بنده به دو دلیل بوده است؛ یکی آنکه این شخصیت عالیقدر یعنی امام موسی صدر از شاگردان نادر و نامدار پدرم، مرحوم محقق داماد، بود. من نیز دوره نوجوانی را با انس با ایشان سپری کردم، اما دریغا که آخرین بار پس از مرگ پدرم چهره ایشان را دیدم. دلیل دوم اشتراک فکری و تقارب اندیشهای است که بین این طلبه کوچک با آن مرد بزرگ وجود دارد.
وی تصریح کرد: فقط یک مطلب را مطرح میکنم که به هیچ وجه نمیخواهم به ایشان نسبت دهم، اما میدانم که در راستای فکری ایشان است و آن اینکه در قرآن ایمان و کفر وجود دارد و نمیتوان آن را منکر شد؛ هم «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» وجود دارد و هم «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا». تقسیم ایمان و کفر در درون قرآن مجید کاملاً مسلم است، اما سخن این است که جایگاه ایمان و کفر کجاست؟ آیا جایگاه آن قلب است یا در زبان و لفظ؟
محقق داماد بیان کرد: یعنی ایمان و کفر از لفظ و بیان افراد معلوم میشود یا جایگاه آنها در قلب و دل انسان است؟ این سؤال را به قرآن عرضه میکنیم؛ در سوره حجرات قرآن کریم آمده است: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ؛ عربهای بادیه نشین گفتند: ایمان آوردهایم. بگو شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.»
وی تصریح کرد: این یعنی جای ایمان و کفر در قلب است، اما آنچه در زبان جاری میشود اسلام است، اینجا اسلام نیز به معنای تسلیم است. در همین آیه آمده است کسی که از خدا و رسول او(ص) اطاعت کند مسلمان است. این اطاعت به این معنا نیست که مؤمن باشند. اینها اگر اطاعت کنند، خداوند در اعمال، اجر و مزدشان و در توزیع منابع قدرت و ثروت برای آنان کم نمیگذارد. کما اینکه این طور نیز شد. چه کسی تردید دارد که ابوسفیان مسلمان نشد و مؤمن هم نشد؟ اما به قدرت رسید، بچههایش نیز در رأس قدرت قرار گرفتند. چه کسی تردید دارد که خالد بن ولیدِ جنایتکار ایمان ندارد، ولی سرلشکر اسلام شد. مخاطب آیه همانها هستند که ایمان نیاوردند.
محقق داماد گفت: به امام موسی صدر روحاً انتساب میدهم که به نظرم در زمان فعلی در این دنیا باید این را از قرآن برداشت کنیم که ایمان و کفر قلبی است و در حقوق شهروندی اثری ندارد. به بیان دیگر در روابط شهروندی ایمان و کفر اثری ندارد آنچه مؤثر است اطاعت خدا و پیامبر یعنی مقررات اجتماعی است؛ یعنی به مقررات عمل شود.
خداوند در آیه «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا…» فرمود: ایمان در قلب شما وارد نشده است و بعد فرمود که هر کس از خدا و رسول(ص) اطاعت کند، مزد عملش را دریافت میکند؛ مراد همانهایی است که ایمان نیاوردند، یعنی در روابط اجتماعی آنچه ارزش دارد عمل به قوانین و نظام اجتماعی کشور است. نظم کشور باید اطاعت شود و دقت کند که انسان نظم را رعایت کند.وی در ادامه تصریح کرد: فکر میکنم امروز آنچه امام موسی صدر آغاز کرده در بحث آموزش و پرورش باید اجرا کنیم و آن این است که بچهها را به دیگرپذیری عادت دهیم. آماده کنیم که تنها تو نیستی و همه حق دارند و همه ذیحق هستند. دشمنی و عداوت را نباید در دل بچه کاشت و این شیوه امام موسی صدر است. ایشان به کشوری به نام لبنان رفت که در درون آن چندین دین وجود داشت. یک عالم شیعی توانست در کلیسا همه را دور هم جمع کند. محقق داماد بیان کرد: ایشان که به ایران میآمدند نقل میکرد که چطور با یهودیها و مسیحیها مینشینند. این حالت را اگر از درون دوره دبستان شروع نکنیم موفق نخواهیم شد. اگر میخواهیم در بزرگسالی تزریق کنیم اثری ندارد. بعد از چندین سال فهمیدیم که اختیارات همه چیز در دست آموزش و پرورش است. در دانشگاه نمیتوان کاری انجام داد.
این مدرس برجسته فلسفه تصریح کرد: اینکه شخصی یهودی است ایرادی ندارد. او نیز کریم است. خداوند فرمود: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ»؛ جالب است که در کتاب اخیرم از آخوند خراسانی نقل کردم که اینها به پیروی از شهید ثانی این را میگویند که وقف کردن بر ادیان دیگر درست است؛ برای اینکه اینها انسان هستند و خدا انسان را کریم خلق کرده است و بعد آخوند بر این مبنا فتوا داده است؛ لذا این اندیشه در فقه ما مطرح شده است.این عضو فرهنگستان علوم در انتهای سخنان خود بیان کرد: لبنانیها با این اندیشه توانستند کنار هم زندگی کنند. باید از آموزش و پرورش تفکر دیگرپذیری را ترویج کنیم. چرا باید در قلوب تفتیش کنیم؟ آنچه هست این است که هر کسی قوانین را رعایت کند. این یکی از درسهایی است که میتوانیم از مکتب امام موسی صدر بگیریم و به قول حافظ درخت دوستی بنشانیم. همچنین، سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش نیز در این مراسم طی سخنانی گفت: «اولین موضوعی که در سیره امام موسی صدر میتواند برای ما آموزش و پرورشیها تأثیرگذار باشد نگاه امام موسی به دین به عنوان یک هدیه ارزشمند برای هدایت بشر است.» او ادامه داد: «نگاه امام موسی صدر به دین این است که دین برای خدمت به بشر و برای رشد و تعالی و رسیدن به افقهای بشر هدیه شده است.»بطحایی به آموزههای تربیتی امام موسی صدر اشاره کرد و گفت: «نکته اصلی در این آموزهها این است که الزام و اجبار در روشهای تعلیم و تربیت جایی ندارد. در این مسیر اجبار و خشونت جایی ندارد.» او ادامه داد: «این اولین نکته به عنوان مصداق برای ما سیاستگذاران نظام آموزشی به عنوان مصداقی از منش امام موسی صدر قابل الگوبرداری است.»وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: «این منش همان چیزی است که مدارس ما امروز به آن نیاز دارند. منشی که در جای جای سند تحول نیز مورد تایید قرار گرفته است.»
او ادامه داد: «استفاده از الگوهای تربیتی اصیلی که از شخصیتهای برجسته همچون امام موسی صدر در اختیار داریم باید در این دوره نظام تربیتی ما باید مورد توجه قرار گیرد.»وزیر آموزش و پرورش گفت: «ما باید در مدرسه به عنوان خانه دوم دانشآموزان زیباییهای دین را به دانشآموزان نشان دهیم تا شیرینی آن را با تمام وجود لمس کنند. در این راه باید از منش تربیتی امام موسی صدر بهره بگیریم. این منش تنها راه نجات برای عبور از بحرانهایی است که در مسیر تعلیم و تربیت قرار گرفته است.»بطحایی در پایان گفت: «امیدوارم امام موسی را در سال ۹۸ ملاقات کنیم و از زبان ایشان مسایل تربیتی را بشنویم.»
حجتالاسلام علی ذوعلم، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی آموزش و پرورش، نیز در این مراسم بیان کرد: امام موسی صدر در ۲۰ سال قبل از انقلاب مهاجرت در راه خدا را بر ماندن در یک فضای آرام ترجیح دادند و پایهگذار یک سنت در دوره ما شدند. درمورد پاسداشت بزرگان کم میگذاریم و گاهی نیز قدرشناس نیستیم.
ذوعلم با بیان اینکه کار ایشان مصداق شجره طیبهای است که خداوند در قرآن بدان اشاره کرده است، گفت: ۲۰ سال قبل از انقلاب، دست تدبیر الهی از آن زمان، انقلاب را صادر کرده بود. برخی میگویند صادر شد یا نشد، این تفکر انقلابی و سیاسی اقتصادی امام موسی صدر برکات زیادی بر جهان اسلام داشته است. چند سال قبل که لبنان بودم، دیدم تصویر امام راحل، آیتالله سیستانی، رهبر انقلاب، امام موسی صدر و سیدحسن نصرالله را کنار هم قرار داده بودند و میگفتند که شناسنامه ما اینهاست. وی تصریح کرد: حالا اگر برخی سعی میکنند این کارها را نادیده بگیرند، نشان از انحراف و زیغی است که در قلب آنهاست. این قدر محکمات در سیره تربیتی و سیاسی و اعتقادی امام موسی صدر وجود دارد که باید بدان افتخار کنیم. عالم ایرانی مصلح به کشوری رفته است که از نظر اعتقادی پاره تن تشیع است و با تلاش زیاد در آنجا فعالیت میکند. ایشان توانست راهی را بگشاید که امروز این شجره طیبه بار بدهد.
ذوعلم با بیان اینکه امام موسی صدر در بحث تربیتی ریشههای فکری عمیقی داشت که متصل به ریشههای اندیشههای ناب اسلامی است، گفت: نگاه ایشان توحیدی است و در این نگاه همه انسانها دارای فطرت الهی هستند. اسلام دینی است که غربی و شرقی ندارد و این نگاه در امام موسی صدر آن منش را ایجاد میکند. نشان ایشان هویتساز است و فراتر از هویت شخصی به شیعیان هویت داد و اسلام و حریت و استقلال را احیا کرد.
سیدمهدی فیروزان، مدیر عامل شهر کتاب و عضو موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در این همایش بیان کرد: یکی از مهمترین دستاوردهای این همایش این است که در آموزش و پرورش اندیشه امام موسی صدر مطرح شود و معلمان بتوانند توشهای و دیدگاهی را از امام موسی صدر بگیرند که تجربه موفق خود را نشان داده است. وی از معدود مصلحانی است که خداوند توفیق اجرای این منظومه فکری و اصلاحی را به ایشان داده است.
وی در ادامه افزود: ایشان در لبنانی که سرپل تمام مشربهای فکری شرق و غرب بوده است و از الحادیترین مشربهای فلسفی و غیره در آنجا وجود داشته است، تجربهاش موفق بوده است. لذا فکر میکنم که آموزش و پرورش ایران دست به این اقدام زده و در کتب درسی از این متفکر بخشهایی را مطرح کرده است. اینکه نوجوان ما با این چهره آشنا شود راه خود را پیدا کرده است.
در ادامه برنامه، حجتالاسلام محمد احمدی حجازی، روحانی اهل کشور لبنان، که در مورد شخصیت امام موسی صدر تحقیق و پژوهشهایی داشته است به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: امام موسی صدر در مورد تربیت معتقد است که ماهیت تربیت و ارتباط آن با انسانیت و هدف والای آن این است که کودک خدا را در مادر، پدر، معلم و پزشک ببیند تا اینها برای او الگویی باشند. پس در کلام موسی صدر تربیت حقیقی، ارتباط مستقیم با خالق دارد و بر حسب آموزشهای الهی است و امام موسی صدر فرمود که انسان فقط با تربیت انسانیت خود را اثبات میکند. تنها راه پیدا کردن حیات انسانی نیز از آسمان یعنی وحی شروع میشود. لذا باید حقیقت تربیت را با ارزشهای دینی ربط داد و اگر تربیت با اهداف والا همراه نباشد تاریک خواهد بود.وی در ادامه تصریح کرد: ایشان نقش والدین و مسئولیت تربیت را صرفا بر عهده مادر نمیداند، طوری که پدر از مسئولیت دور شود، لذا نقش هر دو مهم است و هر دو باید در تربیت باشند که اگر نباشند گمراهی به وجود میآید. در اینصورت فکر الهی از ذهن فرزندان نیز دور میشود. در شرق و غرب نیز اینطور است و این جدایی را شاهد هستیم. همچنین دوری ذهن از ایمان نیز شرک است که در اروپا گسترش پیدا کرده است. نبود نظارت والدین نگرانیها را در جوانان ایجاد میکند و ثبات فکری را نیز از بین میبرد.
حجازی بیان کرد: نتیجه اول عدم تعامل و هماهنگی پدر و مادر در تربیت، نگرانی در میان جوانان است که مبتلا به آنها هستند. از همگسیختگی جامعه و خانواده نیز نتیجه دوم است. اگر این جداسازی انجام شود، نمیتوان گذشته و حال را با هم جمع کرد. اختلاف در زندگی نیز اگر ایجاد شود، خانواده نیز ثبات خود را از دست میدهد و اتفاقاتی که باید بیفتد نخواهد افتاد. بنابراین عدم مسئولیت و تربیت خانواده، فاجعه را در پی دارد. جدایی از خانواده موجب جدایی بین نسلها خواهد شد و مسئله مهم این است که جوانان از اصالت خود دور شدهاند و امام موسی صدر نیز به این مسئله توجه داشته و نسبت به آن هشدار دادهاند. وی تصریح کرد: امام موسی صدر، عدم اشراف خانواده بر مسئولیت را نمیپذیرند و میگویند اگر خانواده نباشد، ملتها از هم، گسسته خواهند شد. ما امروز باید توجه کنیم که رشد مادی گسترش یافته است، ولی متاسفانه از ارزشهای معنوی دور شدهایم. یک موضوع خطرناک نیز در مورد پیوند خانواده است که کم کم دارد از هم میپاشد. خطر پیروی از دیگران نیز وجود دارد و ابن خلدون نیز به آن اشاره کرده است. امروز مشکل ما این است که خانوادهها در سطح جهانی از هم گسیخته شدهاند و راه حل این است که در اینجا باید جانفشانی انجام شود.