به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ دوازدهمین و آخرین سخنرانی از سلسله سخنرانیهای فرهنگ ایرانی با حضور «غلامعلی حداد عادل» سهشنبه ۱۴ اسفند در دانشکدۀ مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد.
حداد عادل هدف این سلسله سخنرانیها را که از سال ۱۳۸۹ در این دانشکده آغاز شد، معرفی فرهنگ ایران با استناد به موضوعات خاص عنوان کرد. او ابتدا دربارۀ اصطلاح ربع رشیدی توضیحاتی ارائه کرد و گفت: ربع یک کلمۀ عربی است که در زبان فارسی چندان رایج نبوده و فقط در برخی از اشعار و متون قدیمی به کار رفته است. این اصطلاح به معنای منزل، سرا یا محله بوده و معنای آن در این ترکیب به معنای محلۀ رشیدی یا رشیدیه است. عبارت رشیدی نیز از نام خواجه رشیدالدین فضل الله، وزیر دربار ایلخانان و مؤسس این ربع، گرفته شده است.
رئیس فرهنگستان ادب فارسی پس از توضیح معنای ربع رشیدی، مختصری از زندگی رشیدالدین فضل الله را بیان و تصریح کرد: رشیدالدین فضل الله در حدود ۶۴۸ ه. ق. در همدان متولد شد. اجداد او به ظن قوی یهودی بودند، اما خودش مسلمان زاده بود. پدربزرگ و پدر او هر دو طبیب بوده و پدربزرگش به نام موفق الدوله در قلاع اسماعیلیه همکار خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. شغل اصلی رشیدالدین نیز طبابت بوده و علاوه بر آن آگاهی وسیعی در انواع علوم داشته است. وی در سال ۶۱۸ دار فانی را وداع گفت.
وی با بیان اینکه نام ربع رشیدی از خواجه گرفته شده و او سازندۀ این شهرک علمی و پژوهشی است، مقدمۀ تاریخی از زمان و احوال خواجه ارائه کرد و گفت: در اوایل قرن هفتم مغولان از شمال به ایران هجوم آوردند. این حمله وسیع، بیرحمانه و غارتگرانه و بنیان کن بود. تمدن اسلامی نتوانست ضربهای که به این تمدن در اثر حملۀ مغول وارد شد را جبران کند. اگرچه این تمدن دوباره ترمیم شد، اما نتوانست آن آهنگ رشد را ادامه دهد. مثلاً شهر نیشابور که زمانی مرکز علمی بوده که چنگیز مغول هنگام حمله به آن حتی به حیوانات هم رحم نکرد و آنچنان این شهر را ویران کرد که دیگر اثری از تمدن و آبادانی از آن باقی نماند. این اتفاق برای تمام شهرهای ایران افتاد و همۀ آنها به ویرانه تبدیل شدند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: چنگیز در ۶۴۹ فوت کرد و بعد از او هلاکو مأمور تصرف کامل ایران شد و بخشهایی که تا آن زمان مقاومت کرده بودند را تصرف کرد. تا قبل از هلاکو حکام مغول به صورت ملوک الطوایفی بر بخشهای مختلف ایران حکومت داشتند و هلاکو به دنبال ایجاد حکومتی یکپارچه و همه جانبه بود، از این رو موج سوم حملۀ مغول آغاز شد و در اثر این حمله بخشهایی که تا آن موقع مقاومت کرده بودند به تصرف مغول درآمد. از جملۀ اینها قلعۀ الموت مقرّ حکومت اسماعیلیان بود که هلاکو مقاومت آنجا را در هم شکست و دانشمندان آنجا در نقاط مختلف متفرق شدند. هلاکو حکومت ایلخانان را در ایران تأسیس کرد که از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ بر مناطق وسیعی از ایران حکومت کردند.
حداد پس از ذکر نام و دورۀ حکومت پادشاهان این سلسله به نکتۀ مهمی اشاره کرد که: در مقابل این قوم بیگانه اشخاصی وارد صحنه شده و خود را به دستگاه حکومت نزدیک کردند تا فرهنگ و تمدن ایرانی را احیا کرده و در ادارۀکشور نقش تعیین کنندهای داشته باشند.
عضو هیئت امنای بنیاد دائرةالمعارف اسلامی پس از بیان این نکته که مورخان دورۀ مغول را به دو دورۀ جهانگیری و جهان داری تقسیم کرده و معتقدند در دورۀ جهانگیری زبان مغولان زبان شمشیر بوده و در دورۀ بعد برای ادارۀ کشور و ایجاد ثبات نیاز به مشاوران کارآمد داشتند، خاطر نشان کرد: در این دورۀ دوم شخصیتهای مهمی نقش داشتند مانند خاندان جوینی که در ادارۀ کشور مؤثر بودند.
رشیدالدین فضل الله نیز یکی از اشخاصی بود که این نقش را به خوبی ایفا کرد. وی ۲۰ سال وزیر دربار مغولان بود. این وزرا عموماً جان خود را فدا میکردند و پس از دورهای وزارت مورد غضب پادشاهان مغول قرار گرفتند به طوری که از هفت وزیر شش وزیر بهدست حکام مغول کشته شدند. مغولان پس از ویرانگری اولیه دست به بازسازی زدند به طوری که در هند سلسلۀ گورکانیان اوج تمدن هند را تشکیل داده و عمده آثار تاریخی و تمدنی هند متعلق به این دوره است. در ایران نیز مشابه همین وضعیت وجود دارد.
حداد پس از بیان این توضیحات دربارۀ وزارت رشید الدین فضل الله گفت: خواجه چون در طب سرآمد بود طبعاً حاکمان به امثال او نیاز داشتند و به این طریق به دستگاه حکومتی نزدیک شد. خواجه علاوه بر داشتن دانش وسیع در طب، تاریخ، علوم اسلامی، کلام و زبان، نویسنده و مؤلف پرکاری نیز بوده است. یکی از تألیفات مهم وی جامع التواریخ است که بزرگترین کتاب تاریخ جهان تا آن زمان محسوب میشود. خواجه اطلاعات جامعی را از سراسر جهان در این کتاب جمعآوری کرده است.
وی همچنین افزود: خواجه مردی قدرتمند و وزیر توانایی بوده که با مدیریت و تدبیر خود موفق به کسب ثروت فراوانی شده بود. او بسیار مردمدار بود و بر عدل و داد تأکید کرده است. خواجه بر سرزمینهای وسیعی از شمال ماوراءالنهر تا دریای سند در هند و از مصر و ارمنستان تا مرز اروپا که جز قلمرو هلاکو بوه، وزارت داشته است.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ربع رشیدی را از جمله اقدامات مهم رشید الدین فضل الله دانسته و اظهار کرد: ربع رشیدی شهرک عظیمی بوده برای کارهای علمی و با اینکه چیزی از آن باقی نمانده است، اما اسنادی که خواجه از آن برجای گذاشته چنان مفصل است که اگر مهندسان بخواهند بر پایۀ آن ربع را بازسازی کنند امکان آن وجود ندارد. کار مهم خواجه در ایجاد شهرک این است که یک پشتوانۀ اقتصادی هنگفتی را وقف آن کرده است. کمتر وقفی وجود دارد که بهاندازۀ موقوفات این شهرک مهم باشد. خواجه ثروت خود را وقف آن کرده و نزدیک ۳۰۰ صفحه وقف نامه به خط او وجود دارد. این موقوفات با نام وقف نامۀ ربع رشیدی چاپ عکسی شده و استاد مجتبی مینویی به همراه ایرج افشار آن را تصحیح کردهاند. غیر از این وقف نامه که یکی از اسناد مهم تاریخ فرهنگ ما محسوب میشود، کتاب دیگری از وی در هند توسط «محمد شفیع» به چاپ رسیده که مجموع ۵۰ نامه از خواجه به نام مکاتبات رشیدی است که شامل رسائلی از خواجه است که برای پسران و اندیشمندان و عمال حکومت نوشته و شخصی به نام محمد ابرقویی آنها را جمعآوری کرده است.
وی در ادامه اظهار کرد: در باب این ربع محققان گفتهاند که این ربع بزرگترین بنیاد خیری بوده که وجود دارد. ربع رشیدی شهری بوده که مطابق با تقسیمبندیهای شهرهای اسلامی شامل سه بخش میشده؛ بخش مرکزی یا ارگ شهر که حکام و اهالی دیوان در آن مستقر بودند، بازارها و خانهها یا شهرستان که به دیوار و بارو ختم میشد و بخش بیرون شهرستان در حلقۀ وسیعی بهنام ربض. خواجه جهت تأمین منابع آن زمینهای خشک اطراف را برای تولید پنج روستا و تولید محصولات کشاورزی به آن اختصاص داده و برای ساکنین این روستاها حقوق و وظایفی در نظر گرفته بود.
حدادعادل ادامه داد: قسمت مرکزی و اصلی این ربع چهار بخش بود؛ روضه که در آنجا طلاب و دانشجویان به تحصیل میپرداختند و دارالایتام که محل تحصیل و آموزش کودکان بود، خانقاه در آن دورانها تصوف در ایران رواج زیادی داشته و خواجه قسمتی از شهرک علمی خود را به آنها اختصاص داده بود و مهمانسرا یا دارالضیافه که در آنجا علاوه بر تأمین غذای محصلین و دانشمندان مسافران و رهگذران در آنجا پذیرش میشدند و خواجه دستور داده بود که هر مسافر میتواند پنج روز بدون صرف هزینه در آنجا منزل داشته باشد، این مهمانسرا ظرفیت پذیرش ۱۰۰ نفر در روز را داشت و خواجه در وقف نامه جزئیات رسیدگی به آنها را ذکر کرده است. بخش دیگر دار الشفاء بود که بخشهای متعددی را شامل میشده است که در آنجا برای غذای بیماران برنامهریزیهای خاصی صورت میگرفته است. در روضه دو مسجد تابستانی و زمستانی وجود داشته و کتابخانۀ آنجا دارای ۶۰ هزار جلد کتاب بوده است.
حداد با بیان این نکته که همه چیز برای زندگی افراد در آنجا پیش بینی شده بود، ادامه داد: مثلاً بیمارستان آنجا مجهز به شربت خانه، داروخانه و سرای طبیب بوده و همچنین سراهای مختلفی برای افراد مختلف و استفادههای گوناگون در این ربع ساخته شده بود مانند سرای متولی، مشرف و غیره. همچنین او متولی را مؤظف کرده بود هر سه ماه یکبار یک دور کامل وقف نامه را خوانده و کتابت کند. علاوه بر اینها انواع حجرهها، بازارها و حمامها از جمله ساختار ربع را تشکیل میدادند و سیستم آبرسانی فوق العاده و قناتهای بسیاری در آن وجود داشت.
وی خاطر نشان کرد: خواجه در نامهای به پسر خود سعد الدین که حاکم بغداد بود دربارۀ جزئیات مراحل ساخت ربع رشیدی توضیح داده و از او میخواهد تا اساتید نساجی و بافندگانی را از انطاکیه و تونس بدون توسل به زور و از سر فراق بال به آنجا بفرستد. همچنین در نامۀ دیگری به پسر دیگر خود احترام به علما را توصیه نموده و یادآور شده که به برخی از علما و دانشمندان نتوانسته خدمتی کند و به رسم انعام برای هر یک از آنها هزار دینار به همراه یک رأس اسب میفرستد، او در ادامۀ این نامه نام این علما را ذکر میکند که از جملۀ آنها میتوان به قطب الدین شیرازی، اصیل الدینفرزند خواجه نصیر و علامه حلی اشاره کرد. خواجه جزئیات شرح وظایف کارگزاران این شهرک را به دقت ذکر کرده است. علاوه بر تبریز در شهرهای دیگر نیز خدماتی انجام داده که در مکاتبات آمده است.
این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی دربارۀ آثار علمی رشید الدین قول مینویی در مقدمۀ تصحیح وقف نامۀ رشیدی را نقل کرد و گفت: قدر و مقامی که رشید الدین امروز دارد نه از لحاظ آن است که وی وزیر بزرگی بوده است، بلکه قدر و مقام او به واسطۀ تألیفات متعدد و به خصوص جامع التواریخ او است. عشق و علاقهای که به نشر علوم داشته، موجب تأسیس ربع رشیدی شد و به واسطۀ حمایت از اهل علم دانشمندانی پیرامون او جمع آمدند. همچنین او در همۀ رشتههاتألیفاتی داشته است. یکی دیگر از آثار مهم او کتاب تنسوخ نامه نام دارد که دربارۀ طب چینی نوشته است.
وی در پایان به سرنوشت رشیدالدین و ربع رشیدی اشاره کرد و گفت: طبع وحشی مغولان انسانهای بزرگ را تحمل نمیکردند و از قدرت دیگران بیمناک میشدند که در چنین جوی عدهای فرصت طلبی میکردند. این بلا بر سر عموم وزرا از جمله رشیدالدین آمد. بعد از غازان و سلطان محمد خدابنده پسر، ابوسعید، حاکم میشود که علیه رشید نزد او بدگویی کرده و رشید را مقصر مرگ سلطان محمد میدانند. با این اتهام خواجه را از مقام وزارت عزل میکنند، اما پس از مدتی دوباره او را به این منصب باز میگردانند. اما پس از مدتی تاج الدین علیشاه که او نیز وزیر دربار ایلخانان بود توطئه میکند تا خواجه محاکمه شود و دستور میدهند که پسرش را سر ببرند و سپس خودش را میکشند. پس از مرگ خواجه عدهای از اراذل به بهانۀ این تهمت که خواجه یهودی بوده است به ربع رشیدی یورش برده و آن را نابود میکنند. حدود ۲۰ سال بعد پسر خواجه، غیاث الدین وزیر شده و سعی در بازسازی بنا داشته اما او نیز در ۷۳۶ کشته میشود. در سدههای بعد نیز افرادی سعی در بازسازی این بنا داشتند اما موفق نشدند و این بنا دیگر کارکرد سابق را نداشت.
در انتهای این نشست حداد عادل گفت: به عظمت فرهنگ و تمدنی ایرانی- اسلامی پی ببریم و بدانیم وقتی قومی مثل ایران مورد هجوم مغولان قرار میگیرد، افرادی مانند خواجه نصیر الدین طوسی و رشید الدین فضل الله وجود دارند که به فکر احیای علم و فرهنگ در متن دستگاه حکومت مغولان باشند و ثروت خود را وقف علم کنند. داستان این افراد باعث میشود که ما به این فرهنگ اعتقاد پیدا کنیم. مشکل اصلی جامعۀ ما این است که کار خیر استمرار پیدا نمیکند، هم افزایی و استمرار در رشد تمدن بسیار اهمیت دارد و نهادهای تمدنی باید طی مدت طولانی فعال باشد تا تأثیرگذار باشد.