به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در شبستان و غرفههای ناشران داخلی سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که قدم میزنم، بانویی سیاهپوستی روی جلد کتابها خودنمایی میکند و چشم بازدکنندگان را به خود جلب میکند. تقریبا هر فردی که از جلوی غرفههایی که خاطرات میشل اوباما را چاپ کرده میگذرد ناخودآگاه میایستد و کتاب را در دست میگیرد، ورق میزند و بلافاصله کتاب را خریداری میکند و شادمان از اینکه کتابی جذاب و خواندنی را خریده از خوشحالی در پوست خود نمیگنجد. هنگام خرید کتاب وقتی به چهره خریداران نگاه میکنم کسی از گران بودن کتاب شکایت ندارد زیرا گمان میکنند کتابی جذاب خریداری کرده است!
«موسسه نگارش الکترونیک کتاب» یکی از ناشرانی است که میگوید 35 روز بعد از اینکه کتاب در آمریکا به چاپ رسید اقدام به ترجمه کتاب کردم و تا به حال که چاپ چهارم آن را منتشر کردهام 10 هزار نسخه به فروش رسیده است. یعنی بار نخست 1000 نسخه چاپ کردیم و سه بار دیگر هر کدام 3 هزار نسخه منتشر کردهایم که با استقبال بسیار مخاطبان روبهرو بوده است.
پرویز امیرشهپری در ادامه میگوید: اولین ناشری هستم که خاطرات میشل اوباما را چاپ کردم (ترجمه سپیده حبیبی). عکس روی جلد کتاب اصلی را به دلیل مساله حجاب تغییر دادیم و بیشتر رسانهها از این عکس بهرهبرداری کردند. حتی جنجالهایی نیز در رسانههای خارجی برای تغییراتی که در عکس بهوجود آوردیم صورت گرفت.
وی بر این باور است که نداشتن کپیرایت باعث شده که بیشتر ناشران این کتاب را چاپ کنند و بفروشند که باید مسولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این مساله توجه بسیاری کنند. بیشتر ناشران عکسها را سیاه و سفید چاپ کردهاند اما ما عکسهای کتاب را رنگی منتشر کردیم و لحظههای زندگی میشل اوباما را به تصویر کشیدهایم.
به غرفههای بعدی که کتاب میشل اوباما را چاپ کردهاند نیز سر میزنم. مدیر فروش بدرقه جاویدان میگوید: کتاب «شدن» میشل اوباما با شمارگان 500 نسخه به چاپ رساندیم که 200 نسخه از آن به فروش رسیده و احتمالن در نمایشگاه کتاب به چاپ دوم برسد.
انتشارات نسل نواندیش، نشر نوین، انتشارات هورمزد (ترجمه مهری مددآبادی) و مهراندیش (ترجمه علی سلامی) نیز از ناشرانی هستند که خاطرات همسر رئیسجمهور آمریکا را چاپ کردهاند و هر کدام برای به فروش رساندن کتاب تبلیغاتی را بر در و دیوار غرفه چسباندهاند. شاید ناشران دیگری هم باشند که این کتاب را چاپ کرده باشند اما از چشم دور مانده باشد.
از غرفههای شبستان دور میشوم و صفحه نخست کتاب خاطرات میشل اوباما را باز میکنم و صفحه نخست آن را میخوانم: «در دوران بچگی، آرزوهای سادهای داشتم. یک سگ میخواستم، خانهای دوبلکس با پلکانهایی که طبقات را به هم مرتبط کند. بنا به دلایلی بهجای اتومبیل بیوک که مایۀ فخر و خرسندی پدرم بود، یک استیشن چهاردرب میخواستم. همیشه به اطرافیانم میگفتم وقتی بزرگ شوم، متخصص اطفال خواهم شد. چرا؟ چون عاشق این هستم که با بچههای کوچک باشم. خیلی زود یاد گرفتم که شنیدن این پاسخ برای بزرگسالان بسیار خوشایند است.
اوه، یک دکتر! چه انتخاب خوبی! در آن روزها همیشه موهایم را دم اسبی میبستم. به برادر بزرگم امرونهی میکردم و او را کنترل میکردم و همیشه در مدرسه نمرههای A میگرفتم. من عاشق A گرفتن بودم. بلندپرواز بودم. من دوست داشتم زرنگ باشم. من دوست داشتم وقت شناس باشم. من دوست داشتم تکالیفم را انجام دهم. من فکر میکردم زرنگ بودن از هر چیزی در جهان باحالتر است. با اینکه دقیقاً نمیدانستم چه چیزی را هدف گرفتهام.
اکنون فکر میکنم، یکی از بیهودهترین سؤالاتی که فردی بزرگسال میتواند از یک کودک بپرسد این است که «وقتی بزرگ شدی میخواهی چهکاره شوی؟» چنانکه گویی رشد کردن پایانی دارد. چنانکه گویی در نقطهای شما چیزی میشوید و آنجا پایان کار است.»
شاید نوع نگارش خاطرات اوباما باعث شده که کتاب جذابیت خواندن داشته باشد و یا خاطراتی که مو به مو از لحظههای زندگیش نوشته شده و یا همسر رئیسجمهور آمریکا بودن و... دلیلی برای استقبال کتاب شده باشد. رسانههای خارجی نیز این کتاب را پرفروش میدانند و بر این باورند که در مدت ۱۵ روز دو میلیون نسخه در آمریکا و کانادا فروش داشته است. انتشارات پنگوئن، ناشر این کتاب نیز گفته است کتاب خاطرات اوباما به جز آمریکا و کانادا در استرالیا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، کره جنوبی و آفریقای جنوبی هم پرفروش بوده است.
با خودم در مسیر بازگشت فکر میکنم اگر رجال سیاسی ما نیز خاطراتشان را خواندنی و جذاب مینوشتند این دسته از خاطرات نیز با استقبال مخاطبان همراه میشد و نظر هر کسی که به نمایشگاه کتاب میآمد به خود جلب میکرد اما شوربختانه به غیر از چند تن از رجال سیاسی که خاطرات دست اول و جذابی مینویسند بقیه رجال شاید به دلیل مشغله کاری و یا دلایل امنیتی و سیاسی دست به نگارش خاطرات خود نزنند و این مساله باعث میشود که کتاب خاطرات رجال سیاسی دیگر کشورها نظر خوانندگان ایرانی را به خود جلب کند.