به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نمایشگاه کتاب تهران فرصتی است تا با برخی از بزرگان حوزه فرهنگ و سیاست رو در رو بنشینیم و ساده و بیتکلف از فرهنگ بگوییم و مشکلات ریز و درشتی که این روزها گریبانگیر حوزه فرهنگ هستند، از بودجه کم و پروژههای بزرگ در راه مانده تا افرادی که ناچار از این حوزه کوچ کردند و به حوزههای دیگر رفتند، صحبت کنیم و باز هم با همه دشواریها به فردا امیدوار باشیم. در سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران غرفه دایرهالمعارف بزرگ اسلامی میزبان میهمانانی است که هر روز در این غرفه حضور پیدا میکنند و گپی هم با بازدیدکنندگان میزنند، سیدمحمدکاظم بجنوردی، رئیس دایرهالمعارف بزرگ اسلامی نیز یکی از مهمانان نمایشگاه بود که لحظاتی با او همکلام شدیم و از دیروز و امروز سخن راندیم.
در همین چند ساعت گذشته که در نمایشگاه بودید، چه ارزیابی از آن نسبت به سالهای گذشته دارید؟
نمایشگاه سی و دوم نمایشگاه خوبی با توجه به جمیع شرایط است؛ با توجه به شرایط کشور و مسائل تحریم که باعث شده، ناشران خارجی کمتری در نمایشگاه حضور پیدا کنند، زیرا تبادلات مالی با آنها قدری دشوار است و در نتیجه کار ما را پر پیچ و خم و با مشکل مواجه کرده است.
در بازدید از نمایشگاه توانستید برای منابع دانشنامههای مرکز کتابی خریداری کنید؟
بله، خرید کتابهای ما در حوزههای تخصصی است برای مثال دایرهالمعارف بزرگ اسلامی که در حال تالیف است، دایره موضوعاتش بسیار وسیع است، برای همین کتابهای تخصصی در هر رشته علوم انسانی را نیاز داریم، البته اگر کتاب جدیدی به چاپ رسیده باشد. همچنین کتابهای جدیدی که در زمینه زبانها و گویشهای ایرانی باشد، همه را میخریم. از آن طرف هر چه که مربوط به فولکلور مردم ایران باشد، برای ثبت در دانشنامه فرهنگ مردم ایران نیاز داریم، از این دانشنامه چند جلد بیرون آمده و من به آن خیلی علاقه دارم. زیرا این دانشنامه چکیده فرهنگ مردم ایران است و از طریق آن میتوانیم به هویت ملی و میراث فرهنگی خودمان پی ببریم.
همچنین در حال تألیف و تدوین دانشنامه «زبانهای و گویشهای ایرانی» نیز هستیم که برای آن هم به منابع نیاز داریم و نمایشگاه مجالی است تا منابع را پیدا کنیم. به تازگی تصمیم به تألیف دانشنامه خلیجفارس گرفتیم که منابع آن نیز باید تهیه شود. بنابراین همه نیازهای ما در تأمین منابع به سادگی امکانپذیر نیست. از سویی تصور میکنم ما در آغاز راه هستیم چون ناچار شدیم که همه چیز را خودمان تهیه کنیم. وقتی پس از آقای سید محمد خاتمی رئیس کتابخانه ملی شدم، کتابخانه فقط 300 هزار جلد کتاب داشت، بعد هم کتابهایی که براساس قانون واسپاری در آنجا جمع شده بود نه کتابهای تخصصی.
در حال حاضر کتابخانه ما بیش از یک میلیون جلد کتاب دارد، کتابخانهای که تقریباً پاسخگوی نیازهای تخصصی ماست. اما باز هم ما در آغاز راه هستیم. زیرا هنوز منابع زیادی وجود دارد که به آنها دسترسی نداریم البته با کتابخانههای دیجیتالی که به وجود آمده، میتوانیم به برخی منابع خارجی دسترسی پیدا کنیم. لذا قدری از کمبودهای ما را جبران کرده است. در مجموع کشور ما کتابخانههای بسیار مهم و گستردهای ندارد و این موضوع واقعا جای تاسف دارد برای کشوری که فرهنگی غنی و گسترده دارد.
کتابخانه ملی دارای چه مشکلاتی است؟
خوشبختانه کتابخانه ملی ما با مدیریت دکتر اشرف بروجردی بسیار روال سازندهای دارد و بسیار به جاست که دولت برای تقویت و غنی شدن آن حمایتش کند.
بودجه کتابخانه در دوره ریاست رضا صالحیامیری تقریباً سه برابر شد.
خبر نداشتم
نمیخواهید انتقاد کنید چون ریاست کتابخانه ملی از دوستان همفکر شما از منظر سیاسی هستند و با شما رابطه خوبی دارد؟
نه به این دلیل نیست. من ایشان را تأیید میکنم.
بگذارید سوال را به شکل دیگری مطرح کنیم، وقتی دوره مدیریت شما در کتابخانه ملی تمام شد، چه کارهایی باقی مانده بود که دوست داشتید برای ارتقای کتابخانه انجام دهید؟
زمانی با خود حساب میکردم اگر بخواهیم در حوزه فرهنگ پیشرفت کنیم، باید کتابخانهای مانند کتابخانه کنگره آمریکا، انگلیس یا فرانسه داشته باشیم. برای این کار نیاز به یک سرمایهگذاری اولیه تقریباً یکی دو میلیارد دلار است تا بتوانیم منابع اولیه را جمع کنیم. پس از آن به روز کردن منابع بودجه زیادی نمیخواهد. در دیداری که با جیمز بیلینگتون، رئیس کتابخانه کنگره داشتم، پرسیدم که چه قدر از دولت بودجه میگیرید، گفت: سالی 500 میلیون دلار. در کنار آن یک سری شرکتها و موسساتی هستند که به ما کمک میکنند که این کمک باید مورد تایید دادستانی قرار بگیرد؛ یعنی دادستانی قبول میکند که این کمکها جزء هزینههای کتابخانه کنگره به شمار بیاید. در عوض از مالیات آنها کاسته میشود. با این شیوه موسسات پژوهشی و دانشگاهها در آمریکا رونق پیدا کردند.
برای همین اگر در دنیا بخواهند تحقیق بکنند، این تحقیق را در آمریکا انجام میدهند چون ارزانتر تمام میشود. اما در ایران، به قدری پول اضافی داشتیم که با آن میتوانستیم سرمایهگذاری نخست را در تجهیز یک کتابخانه ملی بزرگ انجام دهیم به طوری که تمام منابع تخصصی را داشته باشد. برای مثال اکنون 350 سال است که خاورشناسان در حال تحقیق و پژوهش هستند، دهها هزار جلد کتاب، جزوه و صدها مقاله و رساله منتشر شده که باید همه این تحقیقات را داشته باشیم تا بتوانیم در هر حوزه به صورت مفید تحقیق، پژوهش و تالیف کنیم و مدعی شویم تحقیقات ما کامل است. برای همین وقتی میگویم خودمان را در آغاز راه میبینم مبالغه نیست، بلکه واقعیت است.
با وجود مشکلات مالی در تالیف و چاپ دانشنامههای قبلی باز هم به فکر دانشنامه جدید هستید؟
بله مشکل مالی وجود دارد، به طوری که نتوانستیم 7 ماه حقوق کارمندان را پرداخت کنیم و با این شرایط دست ما را بسیار تنگ گذاشتند. در حالی چنین شرایطی پیش آمده که سال گذشته پیشنهاد 10 میلیارد بودجه کرده بودیم و آنها یک میلیارد به ما دادند، مرکزی که در آن 200 نفر کار میکنند، شاید بعد از کتابخانه ملی، بزرگترین کتابخانه متعلق به مرکز باشد که 150 مجموعه کتابخانهای به آنجا اهدا شده است. از سویی برای اداره ساختمان مجبوریم ماهی بیش از 100 میلیون هزینه کنیم. اما در شرایط فعلی دستمان تنگ است! در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد چالش بزرگی برای تامین مالی مرکز پیدا کردیم اما متاسفانه در زمان فعلی نیز با مشکل شدید مالی مواجه هستیم. هر چند دولت نیز دچار مشکل است و به قولی خزانه کشور خالی است.
اما با همه این مسائل، وزارت فرهنگ و ارشاد نگاه حمایتگرانهای نسبت به مرکز دارد.
بله، منکر این نگاه نیستم. در کل همه نسبت به ما محبت دارند، اما از بودجه مکفی خبری نیست.
با این راهی که طی کردید، اگر به عقب برگردید، باز هم دایرهالمعارف را راهاندازی میکنید؟
تاسیس مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بهترین کاری بودم که انجام دادم و اگر برگردم به گذشته باز هم این کار را میکنم. اما مشکل اساسی کشور جنگ میان جهل و دانایی است، لذا باید برای گسترش دانایی، عقلگرایی و خردورزی در تمام سطوح کشور تلاش کنیم و زمینههای پژوهش را فراهم و مراکز پژوهشی را گسترش دهیم حتی در مسائل اجتهادی.
بعد از شما، ریاست مرکز را هیات علمی آنجا به عهده میگیرد یا پسران شما هم نقش خواهند داشت؟
مرکز مانند هر سازمان یا گروه اموالش عمومی است، یعنی به ارث نمیرسد. در واقع ما امین مردم هستید و اموال را مدیریت میکنیم، برای مثال فردی مانند ایرج افشار که شخصیتی بینالمللی است، کتابخانهاش را که تقریبا 25 هزار جلد کتاب به همراه دهها هزار سند، نامه و عکس را به کتابخانه دایرهالمعارف اهدا کرد و گفت اینها را از من بپذیرید. این اموال که به تملک خصوصی درنمیآید، در واقع اموال موجود در مرکز متعلق به مردم است و ما امین مردم هستیم.
تا چه اندازه نقدپذیر هستید و انتقادات به شیوه مدیریتان را میپذیرید؟
خیلی زیاد، از خدا میخواهم که رویکردم نقد شود و افراد ضعف من را بگویند. اما دروغ نگویند. یکی از مشکلات مدیریتم، این است که خیلی دیر تصمیم میگیرم و قدری هم مسائل انسانی و اخلاقی را رعایت میکنم و کمی هم شرم حضور دارم که ناشی از حیای من است. از طرفی تصور میکنم زیادی اهل گذشت هستم.
تا چه اندازه به شفافسازی مالی درباره رویکرد مرکز اعتقاد دارید؟
مشکلی ندارم. بودجه پیشنهادی سال گذشته ما به وزارت فرهنگ و ارشاد 10 میلیارد بود و آنها یک و نیم میلیارد به ما دادند. از سویی ماهانه تقریباً 130 میلیون تومان درآمد ما از فضاهای اجارهای مرکز است، البته خیلی از دوستان کنفرانسهای فرهنگی خود را مجانی ارائه میدهند. مشکلی ندارم، بابت اینکه ناظران منصفی با بخشهای مختلف مرکز صحبت کنند.