به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست علمی با عنوان «روش شناسی تفسیر فرهنگی قرآن» با ارائه احمد پاکتچی استاد دانشگاه امام صادق (ع) توسط مرکز همکاریهای علمی و بینالملل و مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی در روز شنبه ۲۱ اردیبهشت ماه برگزار شد.
وی در ابتدا با طرح سوالی روششناسانه گفت: اولین سوال در روششناسی این است که چه علومی با مسئله ما درگیر هستند؟ ثانیاً اینکه این علوم چه روشهایی دارند که بتوانند در مسئله به ما کمک کنند؟ در پاسخ به سوال اول باید گفت ۳ علم میتوانند دستاوردهایی برای ما داشته باشند؛ یک: انسانشناسی فرهنگی که علمی با قدمت ۲۰۰ ساله است و روششناسی هم دارد و در روششناسی میتواند به ما کمک کند. دو: فرهنگشناسی که خیلی حوزه شناخته شدهای نیست و شروعش به ۱۲۰ سال قبل باز میگردد و بیشتر در فضای روسیه و آلمان بوده و با این دو زبان هم تولیداتی داشته است و به دلیل اینکه تولیداتش کمتر به زبان انگلیسی است خیلی در ایران شناخته شده نیست چون ما در ایران انگلیسی محور هستیم. سه: ترجمه شناسی که نسبت به دوتای قبلی جدیدتر است و در سطوح مختلفی از جمله زبان، ادبیات و فرهنگ تعریف میشود و در سطح فرهنگ حرفهای خوبی دارد که میتواند دستاوردهای خوبی در حوزه تفسیر فرهنگی داشته باشد.
پاکتچی با اشاره به پیشینه تاریخی بحث گفت: از دیرباز در تفسیر قرآن به مسائل فرهنگی توجه بوده است مثلاً در تفسیر المنار در جلد اول وقتی میخواهد علوم ضروری برای تفسیر را نام ببرد از «علم احوال البشر» به عنوان علم سوم نام میبرد. مفسرین این را پذیرفته بودند که اطلاعاتی در مورد فرهنگِ عربیِ زمان نزول لازم دارند و این اطلاعات در فهم قرآن تأثیر گذار است. اما چیزی که کمتر مورد توجه مفسرین بوده، مطالعه در شرایط کنونی خودمان است در حالی که ما باید قرآن را بر اساس اکنون و شرایط زمانی امروز بخوانیم تا بتواند مشکلات ما را حل کند. البته مفسرینی داشتهایم که با دغدغه پاسخگو بودن قرآن برای نیازهای معاصر پا به عرصه تفسیر گذاشتهاند.
وی با اشاره به دو نوع مواجهه فرهنگی با متن قرآن گفت: نوع اول مواجهه فرهنگی ما با قرآن این است که؛ از زیست جهان خودمان به سمت متن میرویم و نوع دوم، از متن به زیست جهان خودمان میرویم. در نوع اول مسئلهمان را از زیست جهانمان پیدا کردهایم مثلاً تکثرگرایی، مسئله امروز ماست که برای حل آن به سراغ متن قرآن میرویم. در نوع دوم مسئله را در متن پیدا میکنیم و بعد به سراغ زیست جهان امروزمان میآییم ببینیم چه خبر است، مثلاً سماواتسبع در قرآن منظورش چیست؟ آیاکهکشانهای هفت گانه است یا.... که شاید جواب و تطبیق ما امروز و با توجه به دستاوردهای علمی بشر یک چیز باشد و ۱۰۰ سال بعد جواب ما چیز دیگری باشد چرا که دستاوردهای علمی بشر عوض شده است. در فضای تفسیری امروز ما هر دو اتفاق میافتد ولی متدولوژی این دو با هم فرق دارد و همین باعث میشود اساساً دو تفسیر به وجود بیاید.
عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) گفت: بافت خوانش غیر از بافت نزول است؛ بافت نزول بافت فرهنگی است که آیات در آن نازل شده است اما بافت خوانش بافت فرهنگی امروز ماست و سوال جدی این است که در بافت خوانش چگونه باید عبارت متن را مرجع یابی کنیم؟ این عبارت متن امروز به ما چه میگوید و آن را به کجا باید برگردانیم و تطبیق دهیم؟ مثلاً امروز وقتی میگوئیم خانواده فهم ما از آن یک خانواده هستهای متشکل از زوج و فرزندان است اما در عصر نزول خانواده خیلی گسترده بوده است. ضمن اینکه شاید درک افرادی که ۱۰۰ سال دیگر میآیند از خانواده با درک امروز ما هم متفاوت باشد! یا برخی آیات اساساً مبتلا به جامعه ایرانی نبوده است مثل آیهای که حکم ظِهار را بیان میکند، پس این آیه کاربردش برای منِ ایرانی چیست؟ آیا از این آیات میتوانیم اصول کلی برداشت کنیم بدون اینکه موضوع ماظِهار باشد؟ تا بتوانیم در بافت خوانش طوری مرجع یابی کنیم که این آیه، آیه ما هم بشود و مسئله ما را هم حل کند. یا اینکه برخی سور را حذف کنیم و بگوییم این سوره به درد ما نمیخورد! ما باید به دنبال روششناسی باشیم که به ما کمک کند از کل قرآن بهرهمند شویم نه فقط از برخی آیات! در کنار توجه به بافت خوانش باید بین فهم و عمل هم فرق گذاشت، خیلی آیات است که معنای آن را میفهمیم اما نمیدانیم که این آیه در مقام عمل و تطبیق امروز چه مشکلی از ما را حل میکند؟! مگر اینکه قواعدی باشد که بتوانیم این آیه را عملیاتی کنیم.
وی در تبیین فهمِ مرادِ متن در زمان نزول و خوانش گفت: ما در فهم مراد از متن در بافت نزول به سراغ علومی مثل لغت و بلاغت و نحو میرویم و آشنایی با فضای نزول هم به ما در فهم متن در بافت نزول کمک میکند و با امکانات امروز بهرهمندی ما خیلی بیشتر هم شده است ضمن اینکه روشهای جدید و خوبی هم به وجود آمده است. همچنین هر کدام از این علوم روششناسی خاص خودش را دارد. در مرجع یابی متن در بافت خوانش نیز علومی به ما کمک میکند که شاید آن علوم را در فهم متن در بافت نزول نیاز نداشته باشیم. البته در این میان، برخی علوم مثل نشانهشناسی و انسانشناسی در فهم مراد در بافت نزول و بافت خوانش مشترک هستند. در بافت خوانش استفاده زیادی از شاخههای مختلف علوم انسانی مثل اقتصاد و جامعه شناسی میتوانیم داشته باشیم. مثلاً آیاتی که در مورد ربا صحبت میکند، ربا در زمان پیامبر چه بوده و الان چیست، مثلاً در ربای معاملی عقل اقتصادی ما میپذیرد که ۱۰ کیلو گندم نا مرغوبِ برای حلیم بدهد و گندم فرآوری شده بگیرد اما این را قرآن ربای معاملی میگوید، پس دقیقاً ربا چیست؟ دانستن برخی علوم و دانستن شرایط امروز خیلی میتواند راهگشا باشد.
پاکتچی اشارهای هم به ترجمه فرهنگی کرد و گفت: در فضای مطالعات ترجمه بحثی است به نام «ترجمه فرهنگی» در فضای ترجمه با یک دریافت (یعنی فهم متن مبدء) و یک پرداخت (یعنی عبارتی را تولید کند که متن رسا باشد) مواجه هستیم. در ترجمه فرهنگی وقتی یک مطلب را میخواهیم از زبان دیگر ترجمه کنیم، گاهی زبان را بلد نیستیم و گاهی «فرهنگ زبان مبدا» را بلد نیستیم، معنای عبارت را متوجه میشویم ولی نمیفهمیم کاربردش چیست؟! در ترجمه لغوی و نحوی مشکل نداریم و متن واضح است ولی وقتی میخواهیم ما به إزائش را در جامعه خودمان متوجه بشویم باید مطالعات دیگری هم داشته باشیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در حرکت از متن به سوی زیست جهان خودمان باید سه نکته را حتماً متوجه باشیم؛ نکته اول: ضرورت آشنایی با خوانشهای تحمیل شده در طی سدههای گذشته از سوی مفسران، مفسرانی که در عصر نزول نبودهاند بلکه مثلاً ۵۰۰ سال بعد از عصر نزول به تفسیر قرآن پرداختهاند و بعد از آن ما آن خوانش را حمل میکنیم، خوانشی که نه متعلق به عصر نزول است و نه عصر ما، ولی ما آن را حمل میکنیم که اصلاً به ما هیچ ربطی ندارد و این خوانش لزومی ندارد مبنای عملکرد ما قرار بگیرد و ما با بسیاری از این خوانشها مواجه هستیم. دوم آشنایی زدایی و هوشیاری نسبت به خوانش مشهور، یعنی یک بار دیگر و با یک نگاه ناآشنا، متن را مورد بازنگری قرار بدهیم و باید توجه داشته باشیم که خوانش مشهور از چه لحاظی به متن پرداخته است. نکته سوم ضرورت حساس شدن نسبت بهخوانشهای فرهنگ زدایی شده و حتی معنا زدایی شده، آیاتی داریم که ما در تفسیر اصلاً معنا را از آیه گرفتهایم چون به فرهنگ توجه نداشتهایم. توجه به این نکات در روششناسی تفسیر فرهنگی قرآن خیلی مهم و راهگشاست.