به گزارش «فرهنگ امروز»، از همان ابتدای روی کار آمدن دکتر روحانی به ریاست جمهوری، می شد به راحتی گمانه زنی نمود که حجت الاسلام شریعتی از ریاست دانشگاه علامه کنار گذاشته خواهد شد. از این رو همه اصحاب دانشگاه در انتظار گزینه دولت برای جانشینی شریعتی بر کرسی ریاست دانشگاه علامه بودند. که اینک با صدور حکم شامگاه یکشنبه سرپرست وزارت علوم برای حسین سلیمی این اتفاق بسیار پرشتاب تر از آنچه که تصور میشد رخ داد. حسین سلیمی در دوره اصلاحات سمت های معاونت فرهنگی دانشجویی دانشگاه علامه(۱۳۷۹-۱۳۸۰) و ریاست دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه(۱۳۸۰-۱۳۸۲) را عهده دار بود.
اما سوالی که می تواند ذهن بسیاری از اصحاب علوم انسانی کشور را به خود مشغول دارد، این است که سرپرست و رئیس احتمالی تنها دانشگاه اختصاصی علوم انسانی کشور درباره «علوم انسانی» چگونه می اندیشد؟ برای پاسخ به این سوال می توان به یکی از مصاحبه های وی رجوع نمود. دکتر سلیمی در مصاحبه با شماره ۳ ماهنامه نسیم بیداری می گوید: «به نظر من، کسانی که معتقد به دینی کردن ]علوم انسانی[ هستند، بیشتر وجه ایدئولوژیک مد نظرشان است. اینجاست که بحث باید و نبایدها مطرح می شود و مثلا اگر ما تشخیص دادیم که یک جایی نظام سلطه وجود دارد، برای چه باید کرد در برابر نظام سلطه به متون دینی مراجعه کنیم...»
وی همچنین در تفاوت گذاری میان بومی کردن و اسلامی کردن علوم انسانی، تعریفی از این مفاهیم اخیر ارائه می دهند که در نوع خود جالب است: «اسلامی کردن به معنی این که علوم انسانی مروج یک دیدگاه خاص در اسلام شود و یافته های خودشان را فقط در خدمت نگرش ایدئولوژیک خاص در اسلام قرار دهند....»
دکتر سلیمی به این نکته توجه ندارد که علوم انسانی اسلامی در جامعه ای اسلامی که مبنای آن نیز دینی است، توجه به رویکردی دارد که می تواند فهمی فراخ به مفهوم علوم انسانی داشته باشد. فهمی از علوم انسانی که به جنگ دین و تخریب زیر بناهای آن نمی رود و در مقابل قائل به درک معرفت دینی در چارچوب های خود می باشد. اتفاقی که امروز در سطح آکادمیک ما در حال وقوع است، بیانگر عکس این نکته محوری است. خوانشی عرفی یا سنت ستیز برای رسیدن به آرمان های جهان مدرن. آن هم شتاب زده و بی محابا. بدون نقد مبانی مدرنیته. نکات بیان شده توسط وی مصداق یک طرفه به قاضی رفتن است. او با تعریفی بسیار تقلیل گرایانه از علوم انسانی اسلامی آن را در شرایطی قرار می دهد که خواننده ناآشنا با این مفهوم به طرد آن حکم می دهد. قطعا شیوه عادلانه و بی طرفانه در نقد یک مفهوم آن است که نقاد، ابتدا تعریف و تشریحی درست از آن را ارائه نماید.
اظهار نظرهایی اینچنین از سوی کسی که می خواهد ریاست یک دانشگاه علوم انسانی را بر عهده بگیرد بیانگر آن است که آنانی که دغدغه تعامل میان دین و علوم انسانی را دارند از هم اکنون می بایست نگران وضعیت علوم انسانی کشور و بسط سکولاریسم در دانشگاهها در دولت جدید باشند.