به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ با اینکه 30 سال از اتمام جنگ در ایران میگذرد، اما هنوز هم جنگ تحمیلی در جامعه ایرانی حیات دارد و نفس میکشد. پیامدهایش را گاهی میتوان روی در و دیوارهای شهرهای جنوب کشور دید و گاه روی آلام و دردهای نسل زمان جنگ و نسلهای پس از آن. همین است که نمیتوان چشم روی جامعهشناسی جنگ بست، جامعهشناسی که میخواهد سر بزنگاههای تاریخی برسد و در آینه تاریخ، فرصتها و تهدیدها را ببیند. با این وجود جامعهشناسی جنگ در ایران فرصت بروز و ظهور نیافته و منابع بسیار محدودی با این رویکرد منتشر شده است.
سالروز فتح خرمشهر نقطه عطفی در تاریخ جنگ تحمیلی است، نقطهای که نشان دهنده به ثمر نشستن روح جمعی ایرانیان است که بر دشمن کارگر میافتد. پرداختن به چگونگی شکلگیری «مای ایرانیان» در جنگ و کارکرد آن در ادوار بعدی از دیگر موضوعاتی است که میتوانسته در جامعه شناسی جنگ مورد سوال قرار گیرد. به همین بهانه گفتوگویی داشتهایم با علیرضا شایانمهر، جامعهشناس ایرانی و استاد سابق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال که پیش از این هم سرپرست و مؤلف دائرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی بوده است. شایان مهر از محققان علوم اجتماعی است که کتابی هم از او با عنوان «جامعهشناسی جنگ» منتشر شده است. با او درباره این کتاب، جامعه شناسی جنگ و ... گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
جامعهشناسی جنگ اگر چه در جهان صبغه دارد اما در ایران مورد توجه اصحاب علوم اجتماعی قرار نگرفته و شاید تعداد منابع منتشر شده در این حوزه به تعداد انگشتان یک دست نرسد. لطفا درباره جایگاه این حوزه در جهان توضیح دهید.
جامعهشناسی جنگ در جهان موضوع جدیدی است و اساسا پس از جنگ جهانی دوم، احساس نیاز به بررسی مسائل جامعهشناسی جنگ مطرح شد و به صورت دقیقتر از 50 سال پیش این حوزه به صورت تخصصی در جهان کار شده است؛ بنابراین جامعهشناسی جنگ موضوع جدیدی است که بر اساس نیازهای کشورهای درگیر جنگ مطرح شده است. جامعهشناسی جنگ اما در کشورهای جهان سوم به دلیل غلبه مسائل سیاسی بر آن مورد توجه قرار نگرفته است.
مسائل سیاسی که در کشورهای جهان سوم و به ویژه در ایران اجازه نداده جامعهشناسی جنگ رشد کند دقیقا چه مصادیقی دارد؟
جنگ اصولاً ادامه سیاست طبقاتی است به این معنی که یک گروه، طبقه، قشر و ... میخواهد اتوریته (قدرت) خود را بر طبقات دیگر تحمیل کند. پس جنگ یک امر سیاسی و ادامه سیاست است و اساسا ما آن را در کالبد سیاسی جستجو میکنیم. حال اینجا جامعه شناسی و علوم سیاسی هر کدام باید کار خودشان را بکنند. درست است که امر سیاسی ادامه اتوریته طبقاتی است اما گروههای شرکت کننده در جنگ و حوامع درگیر جنگ مسائلی دارند که به علوم اجتماعی مرتبط میشود. از آنجایی که سیاستمداران علاقهمندند همه چیز را زیر چتر خود بیاورند بحثهای تخصصی درباره جامعهشناسی جنگ مغفول مانده است. در حوزه پزشکی و یا علوم پایه شما نمیتوانید درجنگ موضوع را سیاسی کنید. به طور مثال وقتی رزمندهای تیر خورده نمیتوان از منظر سیاسی به آن نگاه کرد و اساساً درباره این حوزه، سیاسی نگاه کردن امکان پذیر نیست. جامعهشناسی جنگ میتوانست در کشور ما خدمات خود را ارائه دهد اگر تحت تاثیر مسائل سیاسی نبود!
پس به اعتقاد شما غلبه ایدئولوژی نتوانسته به علوم اجتماعی برای پرداختن به جنگ فرصت دهد. درست است؟
بله همین طور است و از سوی دیگر هم میتوان این نکته را مطرح کرد که در کشورهای دیگر به دلیل اینکه نوعی پلورالیسم و تکثر گرایی وجود دارد، ایدئولوژیهای متفاوتی هم وجود دارند و جامعهشناسی جنگ از این منظر امکان ظهور بیشتری دارد اما در ایران و کشورهای جهان سوم این ایدئولوژی تک صدایی است.
نپرداختن به جامعه شناسی جنگ در ایران و نبود منابع در این حوزه چه لطماتی برایمان داشته است؟
ببینید به هر حال این کشور هشت سال درگیر جنگ تحمیلی بوده است. فارغ از هر اتفاق دیگری جنگ بین ایران و عراق بعد از جنگ جهانی دوم یکی از مهمترین جنگهای قرن خودش است اما مردم ما با بسیاری از وجوه آن بیگانهاند گویی جنگ در ایران از یک سو با مفاهیمی مانند رزمنده و ارتش و از سوی دیگر با صدام، آمریکا و ... پیوند خورده است. در ایران مفاهیمی مانند وطن، سرزمین، اخلاق، ایمان و ... درگیر مفهومی به نام دشمن خارجی بودند. شما در کشوری مانند فرانسه میبینید که چگونه مزار یک سرباز گمنام مکانی برای بازدید همه گردشگران و شهروندانش میشود و به این نمادها احترام میگذارند اما در ایران این نمادها درگیر مسائل سیاسی شدند.
گاهی به نظر میرسد به دلیل غلبه مسائل سیاسی حتی قداست زدایی هم از مفهوم جنگ تحمیلی و شهید میشود.
همین طور است! ضمن اینکه در نظر بگیرید خوزستان، آبادان و خرمشهر بخشی از این سرزمین هستند و ما باید آنها را در غالب یک هویت ملی ببینیم. حتی اگر هزار سال هم از جنگ بگذرد باز هم حوادث رخ داده در خرمشهر و فداکاریهای مردم سرزمین ایران در آن برهه زمانی نباید فراموش شوند.
یکی از ارزشهای افزودهای که جامعهشناسی جتگ میتوانسته برای ما داشته باشد آسیبشناسی پیامدهای پس از جنگ است اما گویی این موضوع هم مورد غفلت واقع شده است. نظر شما چیست؟
من اصالتا آبادانی هستم و تجربه زیسته من در زمان جنگ و حوادث آن بسیاری از این پیامدها را نشان داد. زمانی که شهرهایی مانند آبادان، خرمشهر و ... درگیر جنگ و ظرف چند ساعت بمباران شدند،حجم زیادی از مردم آواره میشدند و ما میدیدیم که بسیاری از خانوادههای آبرومند خرمشهری بعد از جنگ و آواره شدن درگیر چه مسائلی میشدند اینها بخشی از تاریخ و فرهنگ ماست که باید به آن پرداخته شود. بعد از جنگ سرنوشت آبادان را ببینید! بازماندههای شهدای ما درگیر اعتیاد شدند! جامعه شناسی جنگ در ایران این تصاویر را ندیده است!
یکی دیگر از پیامدهای جنگ شیوع بیماریهای چون بیماریهای دستگاه گوارشی و سالک و ... است. بعد از جنگ جهانی دوم 60 میلیون نفر بر اثر بیماریهای دستگاه گوارشی از بین رفتند و اینها باید در جامعه شناسی جنگ منعکس و مکتوب شود.
شما در کتابتان «جامعهشناسی جنگ» فصلی را اختصاص دادهاید به کنش جمعی در جنگ! جایی که در جنگ ایران و عراق مصداق آن را میتوان دید و در بزنگاههای تاریخی مانند فتح خرمشهر خودش را جلوهگر میکند. کنش جمعی در رویدادهای تاریخی مانند فتح خرمشهر چگونه معنا مییابد؟
در محاصره آبادان که دشمن به شکل یک نعل اسب از اروند رود تا بندر امام را گرفته بود، مردم از پیرزن و پیرمرد و جوان با هر وسیلهای که داشتهاند در برابر دشمن از خود دفاع کردند. در خرمشهر هم همین اتفاق رخ میدهد بدین معنی که ایرانیان با هر ابزار و امکانی مقاومت میکنند. گروههای داوطلب در جنگ عموما نادیده گرفته شدند. چه بسا افرادی را در جنگ و فتح خرمشهر داشتیم که از روستاها داوطلبانه به جنگ آمدند، شهید شدند و برخی هم بعد از اتمام جنگ به مناطق خود بازگشتند. اینها در سکوت خبری مقاومت کردند. شما ممکن است افرادی مانند رسول کلانتری جوان 20 سالهای که داوطلبانه در جنگ شرکت کرد و شهید شد را نشناسید ! این کنش جمعی است! یعنی فرد بدون هیچ چشمداشتی وارد شود. باید جنگ را معتلق به خودمان بدانیم و برای حضور در جنگ امتیاز ملی بگیریم نه فردی! کنش جمعی یعنی برای ما پرچم مهم باشد نه خانواده! بنابراین کنش جمعی از آن مفاهیمی است که باید در جامعه شناسی جنگ مورد توجه قرار گیرد.
استاد چرا آن «مای جمعی» که در وقایعی مانند جنگ تحمیلی و فتح خرمشهر میبینیم، به مرور و در بسیاری از مواقع پس از جنگ تضعیف میشود. پرداختن به این موضوعات در دستور کار جامعهشناسی جنگ در ایران بوده است؟
وقتی میتوانیم از شکل گیری «مای جمعی» سخن بگوییم که بتوانیم رسانه، دانشگاه، بانک، اقتصاد «ما» داشته باشیم. با تک صدایی بودن نمیتوانیم «مای جمعی» شکل دهیم. امروز مخاطبان به دلیل افزایش سواد رسانهای میتوانند تعارض را در رسانه ملی ببینند! آن هم مخاطبی که امروز به رسانههای ماهوارهای دسترسی دارد. از سوی دیگر حذف برخی کسانی که جنگ را دیدهاند و برای ارزشهای آن جنگیدهاند به ما لطمه زده است. نکته دیکر اینکه ما نباید روی قانون اساسی، استقلال دستگاه قضایی و ... وقتی پای دشمن خارجی وسط است معامله کنیم و آن را تبدیل به جریان سیاسی کنیم. امروز بر سرماجراهایی که ترامپ با ایران دارد نباید بر سر این مفاهیم معامله کرد. باید سیستم و ساختار ما انسانها را طوری تربیت کند که در چنین مواقعی بر سر ارزشهای ملی و میهنی معامله نشود. انسانی که برای کشورش ارزشی قائل نباشد برای خانوادهاش هم نیست و امروز کمکاری سیستم آموزش و پرورش ما گاهی نسلی را رقم میزند که با این ارزشها بیگانه شده است.
این مسایل باید در جامعهشناسی جنگ ما مورد توجه قرار گرفته و مکتوب شود. متاسفانه تا امروز اغلب این مسایل از دید جامعه شناسی جنگ بررسی نشده است.