به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر یادداشتی از سید یحیی یثربی، استاد فلسفه است که در ادامه میخوانید؛
در ماه رمضان باید با تمرین زهد و پرهیز بر آن کوشیم تا ریشه انحراف و فساد را در درون خود بخشکانیم. از طرفی، رو به قرآن بیاوریم و از آموزههای وحی نکتههای نو بیاموزیم. از طرف دیگر، از فرصت شبهای قدر بهره گرفته و تحولی نو در سامان زندگیمان ایجاد کنیم و در نهایت از شهید این ماه، پیشوای پرهیزگاران، علی (ع) به عنوان الگو و سرمشق خود روش درست اندیشی و خوش رفتاری فراگیریم.
اما، به تجربه دریافته ایم که رمضانهای ما چنان که باید و شاید در ما اثر نگذاشته اند. زیرا، روز به روز ارزشها را کمرنگ میکنیم و جاه پرستی و مال دوستی را پررنگتر! ننگمان باد که در ماه رمضان که پیشوایمان به خاطر حساسیت به بیت المال و مبارزه با غارت اموال مردم و استقرار عدالت اجتماعی جان خود را از دست داد، رسانههای ما خبر از دست درازیهای برخی مسئولان به بیت المال مردم میدهند. در جامعهای که به نام علی (ع) و فاطمه (س) استقرار یافته است، خبرهایی از بی عدالتیها به گوش میرسد که عدهای یک شبه به ثروت کلان می رسند و عدهای مدام جان میکَنَند تا لقمه نانی به دست آورند.
راستی چرا رمضانهای ما سازنده نیستند و چرا از علی نمیآموزیم؟ به نظر من، از میان دهها عامل فریب و وسوسه از جلوههای جاه و مال گرفته تا وسوسههای دنیای رفاه و خوشگذرانی، یک عامل بیش از همه در قطع ارتباط رفتاری ما با قرآن و اهل بیت (ع) از همه مؤثرتر است و آن اینکه ما همه چیز را تبدیل به مراسم کرده ایم! ماه رمضان را به عنوان یک آئین و شبهای قدر را به عنوان آئینی دیگر و عزاداری مولای متقیان را به عنوان آئین و مراسمی دیگر برگزار میکنیم، بی آنکه خود را در جریان اصلی کار قرار دهیم. یعنی، ما رمضانی نمیشویم، بلکه با همان حالت قبلی خود میمانیم، ولی آئین و مراسم رمضان را برپا میداریم. چنان که در عاشورا، عملاً عاشورایی نمیشویم، یعنی به عنوان یک مبارز وارد میدان مبارزه با ظلم و ستم نمیشویم، بلکه برای شهید این راه آئین عزاداری برپا میکنیم! لذا، نه عاشورا ما را متحول میسازد و نه رمضان!!
در واقع، ما محبت علی (ع) را که یکی از نشانههای بارز مذهب تشیع است، از حالت یک جریان عقلانی اثرگذار در باور و رفتارمان بیرون آورده و به آئینی گسترده و بی¬اثر تبدیل کرده ایم! نکته اینجاست که آئینی کردن امری، نه تنها تلاش جهت غیرعقلانی نمودن آن، بلکه گامی به سوی زیان بار کردن آن میباشد. اجازه دهید در ادامه به برخی مضرات آئینی کردن مراسم دینی اشاره کنم:
۱- در اجرای یک آئین و مراسم، انسان تحت تأثیر جو مجلس عمومی قرار گرفته، حالت تلقین پیدا میکند که در رشد و تعالی وی تأثیر نمیگذارد. برای نمونه، اگر دقت کنید، وقتی که تنها در خانه خود نشسته اید، یا در خیابان راه می روید، اگر به یاد کربلا یا گناهان خود بیفتید، اشکی به چشمانتان نیامده، رقت قلب پیدا نکرده و غم و اندوهی احساس نمیکنید.
اما، وقتی در میان جمعی مینشینید و یک مداح هزار گونه مسائل احساسی را با آهنگ و لحن مخصوص برای شما میخواند و عدهای را هم پیرامون خود میبینید که به گریه و شیون میپردازند، شما نیز با تلاشی که میکنید، سرانجام به گریه و زاری میپردازید. سپس، وقتیکه مراسم به پایان میرسد، از جای خود بلند شده و به خانه بر میگردید و به همان زندگی روزمره و دنیوی خود ادامه میدهید! در صورتی که، اگر واقعاً به جای اجرای آئین و مراسم به پایهای از معرفت دست یابیم که جریان عاشورا را درک کنیم، در تمام زندگی عاشورایی خواهیم بود! آنگاه به جای گریه در لحظه لحظه زندگی بیقرار مبارزه با ستم و نفاق و تزویر خواهیم بود.
۲- یکی دیگر از خطرات آئینی کردن اعمال و مسائل دینی آن است که مردم معمولاً تکلیف و وظایف علمی و عملی خود را در برابر دین نادیده گرفته و فقط با اجرای این آئینها و مراسم میپندارند که به تکلیف خود عمل کرده اند. مثلاً، یک شیعه پیرو اهل بیت (س) مانند کسیکه به هیچ دین و مذهبی پایبند نیست، به کسب و کار و روابط غیراخلاقی پرداخته و برای رسیدن به جاه و مال خود را به آب و آتش میزند، تا میتواند دروغ میگوید، نیرنگ می بازد و دست به کارهای نامشروع میزند؛ اما در ماه رمضان روزه میگیرد، مراسم ختم قرآن و نیز مراسم پرتجمل و بزرگ افطاری برگزار میکند. او با اینکار میپندارد که شیعه اهل بیت است و به تکالیف خود عمل کرده است، درحالیکه در تمام مدت سال، حتی لحظهای مانند علی (ع) و فاطمه (س) رفتار نکرده است!
۳- خطر دیگر آئینی کردن اعمال و وظایف دینی آن است که مردم از نظر اندیشه و فرهنگ توسعه نمییابند و عمر خود را بدون تکامل فکری به پایان میبرند. اگرچه در هریک از مناسبتهای دینی وقت و مال مردم هزینه میشود، معمولاً چیزی به دانایی و آگاهی آنان افزوده نمیگردد. آنان، علیرغم شرکت همه ساله در این آئینها از فلسفه دین نکته جدیدی یاد نمیگیرند و در حد همان معرفت ساده باقی میمانند.
۴- خطر دیگر آئینی کردن تکالیف و دستورات دین آن است که عدهای منافق که هدفشان از تظاهر به دین جز کسب جاه و مال نیست، با جدی گرفتن این آئینها خود را در صف مؤمنان و شیعیان حقیقی جای میدهند؛ مثلاً کسانیکه با بهره گیری از جایگاه سیاسی خود یا وابستگانشان، خود را از پایینترین طبقه جامعه به بالاترین طبقه آن رسانده اند، یا کسانی که با ریا و فریب مردم به جاه و مالی رسیده اند، در شبهای قدر، نیمه شعبان و دهه محرم در خانه اعیانی خود یا در مساجد و تکایا، به صورت بسیار جدی به اجرای آئینها و مراسم میپردازند و بدین سان بر نفاق و تجاوز خود پرده میپوشند.
بنابراین، برای اینکه از علی بیاموزیم، باید ارزشها را در جریان زندگیمان استوار سازیم و به کارهای آئینی بسنده نکنیم. امیدوارم همه علاقمندان به ارزشهای اسلامی، مخصوصاً مسئولان دلسوز فرهنگی به این نکته توجه لازم را داشته باشند.