به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام رسول جعفریان است که در ادامه می خوانید؛
برخورد ما با پزشکی نوین از میانه عصر قاجار که با دانشهای جدید آشنا شدیم، تا زمانی که بهداشت اسلامی درست کردیم، و سپس به سمت طب اسلامی رفتیم، سه مرحله را پشت سر گذاشته است:
اول: ورود اطلاعات پزشکی و پذیرش آن بدون ایراد اشکال. مرحلهای که فقط آثار پزشکی فرنگی بدون اشاره به طب قدیم، ترجمه میشد و به تدریج در حال استقرار بود و آثارش همین بیمارستانها و مظاهر آن است.
ب: مرحله دوم تلاش برای انطباق اطلاعات پزشکی با آموزههای اسلام در زمینه بهداشت و طهارت که مفهومی به نام حفظ الصحه اسلامی از آن درآمد، و آثاری توسط امیر اعلم و دکتر تومانیانس و دیگران تولید شد.
ج: مرحله سوم انتقاد از پزشکی جدید جدید و تأکید بر اینکه آنچه از گذشته به عنوان «یونانی سنتی اسلامی» داشته ایم، کفایت میکند که همین تلاشهایی است که در این دو دهه و بیشتر از زمان دولت احمدی نژاد متناسب با افکاری که آن زمان رواج داشت، شکل گرفت.
مدتهاست در حال گردآوری مدارک و اسناد این سه مرحله هستم.
برای مرحله اول، مرور بر کتابهای پزشکی که غالباً هم ترجمه آثار اروپایی است و ما به اعتبار سنتی یا اسلامی، دخل و تصرفی در آن نداریم باید انجام شود.
در مرحله دوم، چندین کتاب و صدها مقاله در مطبوعات اسلامی ما هست که بر اساس این رویه نوشته شده تا پزشکی جدید را با قوانین طهارت تطبیق دهد که تقریباً همه نسبت به آن واقف هستیم و آثاری مثل مطهرات در اسلام مهدی بازرگان از شاخصهای آنهاست.
مرحله سوم با بالا گرفتن انتقاد از تمدن غرب، و در این مورد، با انتقاد از پزشکی آن و به صورت واکنشی، ستایش از طب قدیم یونانی و سنتی و اسلامی دنبال شده است.
برای مثال به این عبارت که در سال ۱۳۲۴ ش توسط یک متفکر برجسته نوشته شده است، توجه فرمائید: «اکنون باید دید چه کسانی طب یونان را که برای علاج کلیه امراض خارجی، بهترین وسیله بود، و با سهل ترین راه مطابق اقتصاد، این خدمت را بهتر از طب امروز اروپا انجام میداد، از میان بردند، و ریشه آن را برای همیشه از جهان برانداختند و چنین خیانت بزرگی به خصوص به کشور ایران کردند؟»
این سه مرحله، در واقع در یک طرح کلیتر مطرح است و آن اینکه ما در مواجهه با غرب، در نوع مسائل با این سه مرحله دست به گریبان بوده ایم.
اول که به طور کلی از دیدن علم جدید و آثار آن دهشت زده شده ایم.
در مرحله بعد، اندکی به خود آمده و تلاش کرده ایم تا داشتهای خود را با آنچه آمده ترکیب کنیم.
در مرحله سوم، دست بالا را گرفته و ادعا کرده ایم که همه آن دانشها بی ربط و آنچه ما به اعتبار یونانی داشته ایم، و حالا سنتی و بومی اسمش را میگذاریم و سپس به خاطر این چند روایت اسلامی، بر همه آن دانش جدید ترجیح دارد.
در واقع، ما گرفتار نوعی عقب ماندگی درمانی هستیم و این مسیر را طی میکنیم تا شکست خود را در دانش جدید، از لحاظ روحی و بیشتر با داستان سازی و تخیل، جبران کنیم.
با افتخار باید بگویم کسی که هیچ فریب این امور را نخورد، آقای مطهری بود که مطلقاً دنبال مسأله بهداشت اسلامی یعنی نگاه ترکیبی هم نبود و البته به دوره بعدتر هم نرسید که بخواهد پزشکی اسلامی را طرح کند.