به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ حسن انصاری پژوهشگر مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون و عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در یادداشتی با عنوان معارف القرآن میرزامهدی اصفهانی و یک پیشنهاد به اصحاب مکتب تفکیک به کتاب معارف القرآن میرزامهدی اصفهانی پرداخته است:
دو یا سه نسخه از معارف القرآن مرحوم میرزا مهدی اصفهانی را از سالها پیش داشتم و بخشهای زیادی از آن را خوانده بودم. دیروز در کتابخانه دانشگاه پرینستون دیدم چاپ چهار جلدی و پاکیزه آن به کتابخانه رسیده. بنابراین آن را امانت گرفتم و الآن مشغول خواندن آن هستم. محققان کتاب زحمت زیادی کشیده و طبعی خوب و قابل قبول از متن کتاب به دست داده اند. ناشر آثار دیگر میرزا را هم در چارچوب همین پروژه منتشر کرده که برخی از آنها را دیده ام.
کتاب معارف القرآن با وجود اینکه کتابی پر برگ است اما در واقع بیشتر به دفتری از یادداشتهای میرزا مهدی میماند برای مراجعه به احادیث و آیات مرتبط با موضوعات اعتقادی. شاید بیشتر از هشتاد درصد کتاب تنها نقل احادیث و آیات است و مابقی توضیحاتی که در بسیاری موارد هم حرف تازه ای نیست و تکرار و توضیح است. اصولاً کل منظومه فکری میرزا را میتوان در یک کتاب حدوداً صد صفحهای کامل توضیح داد. احادیثی که در این کتاب مورد استناد قرار گرفته عموماً از منابع واسطه اخذ شده و متأسفانه در بسیاری مواقع سند احادیث و منبع اصلی نقل روشن نیست (محققان کتاب به درستی این نقص را استدراک کرده اند).
بسیاری از احادیث ریشه اش به تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع) میرسد که در مجعول بودن آن میان علما و محققین تردیدی نیست. قسمتی دیگر از احادیث کتاب معارف القرآن هم به متنهایی باز میگردد که ریشه در مذهب نصیری دارد (درباره این بعداً خواهم نوشت). در یک مورد دیدم حدیثی را به واسطه یک منبع شیعی نقل میکند که آن منبع حدیث را از یک نویسنده کرامی مذهب نقل کرده. بخش وسیعی از احادیث کتاب معارف القرآن درباره عالم ذر است که قبلاً درباره میزان اعتبار آنها نوشته ام. میرزا مهدی اصفهانی به سند احادیث توجه ندارد. هر حدیثی که با مبانی او سازگاری و لو به تأویل داشته باشد در این کتاب آورده.
اخباری گری میرزا از همین کتاب آشکارا پیداست. او نه تنها به مقوله عدم حجیت اخبار آحاد در اعتقادیات (به ویژه امهات مسائل اعتقادی) که از مسلمات مذهب است توجه نکرده بلکه حتی اهمیتی به علم رجال نمیدهد و هر حدیثی و لو با سندی غیر شیعی را صرفاً چون به طور نمونه شیخ صدوق نقل کرده محل استناد قرار میدهد. در حالی که روشن است که شیخ صدوق از منابع سنی احادیث زیادی نقل میکند و صحت این احادیث مطلقاً حتی توسط خود او گواهی نشده است. میرزا مهدی در واقع به نوعی تنها به تواتر معنوی و استناد جمعی احادیث اهمیت میدهد به این شرط که با کلیت منظومه او سازگار افتد.
هر چه هست چاپ معارف القرآن قدم مثبتی است. الآن ما مهمترین اثر میرزا مهدی اصفهانی را جلوی چشم داریم. سالها بود که شاگردان میرزا مهدی و آقای حلبی انتشار آثار میرزا مهدی اصفهانی را به صلاح نمیدانستند. همینک فکر و دانش او جلوی چشم ماست. آقای حلبی معتقد بود که این معارف را باید از چشم نا اهلان دور داشت. از دیدگاه او نا اهل کسی بود که این معارف را به تتلمذ نزد استادی مهذب دریافت نکرده باشد. بنابراین در سلسله دروس فارسی معارف به صراحت میگفت دریافت این معارف از سوی شاگردان ایشان عنایت خاص امام عصر (عج) به آنان در برابر خدماتی است ارزشمند که انجمن حجتیه مهدویه به تشیع و ساحت مقدس حضرت ارائه داده است.
میرزا هم در مقدمه معارف القرآن مینویسد که آنچه در این کتاب آمده علوم قرآن است که به او موهبت شده و بعد با نقل احادیثی آن علوم را علومی خاص برای عدهای محدود که توانایی دریافت و حفظ سرّ آل محمد دارند میداند. هر چه هست الآن این کتاب و این معارف نشر عمومی یافته است. باید به ناشر و محققان این کتاب دست مریزاد گفت و توفیقشان را در انتشار مابقی آثار میرزا مهدی اصفهانی از خداوند خواست. در سالهای اخیر آثار میرزا و شاگردانش منتشر شد. بی اغراق صدها کتاب و مقاله تاکنون درباره مکتب معارفی خراسان منتشر شده و حتی در غرب هم در دوائر اسلام شناسی مورد توجه قرار گرفته است.
آنچه مسلم است این است که مکتب معارفی مشهد نماینده کلیت تفکر شیعی در طول تاریخ مکتب تشیع نیست. مکتب معارفی مشهد حتی نماینده اصلی اخبارگرایان و مخالفان فلسفه هم نیست. بنابراین نمیتوان و نباید آن را به عنوان دیدگاه واقعی بزرگان مکتب درباره فلسفه و نظر ورزی فکری و فلسفی دانست. بنابراین باید به آن در حد اندازه و ابعاد واقعی اش پرداخت. بی تردید در طی دهههای اخیر تأثیر اندیشههای مرحومان علامه طباطبایی و شهید مرتضی مطهری (قدس سرّهما) در بسط تفکر فلسفی بسی فراتر از دامنه مخالفت گرایی با فلسفه از سوی مکتب معارفی مشهد بوده است. آینده را نمی دانم. بستگی دارد که چقدر فضای بحث علمی و نقد در این باره گسترده شود.
پیشنهاد من به اهالی مکتب تفکیک این است که حال که آثار این مکتب و شارحانش منتشر شده اجازه دهند و از این امر استقبال کنند که ناقدان هم به بررسی دقیق این آثار بپردازند. این امر فقط در فضایی دوستانه و با روحیهای روادارانه ممکن است. باید اجازه داد که سخنان میرزا به شکلی علمی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. اولین قدم این است که اندیشه مذهبی میرزا مهدی را در ابعاد واقعی آن دید. میرزا نماینده خودش هست و بس. تفکر او هیچ ارتباطی با دیگر مخالفان فلسفه در طول تاریخ ندارد. باید تفکر او را بر اساس همین آثاری که از او باقی مانده نقد کرد. نقد افکار او برای احیای مجدد فکر فلسفی در تشیع لازم است.