فرهنگ امروز/ حمید حافظی: ضرورت حرفهای شدن صنعت نشر، موضوعی است که شاید در سالهای اخیر بیشتر شنیده باشیم و دلیل این تواتر، صدور تعداد قابل توجه پروانه نشر و بروز آسیبهایی چون غالب شدن وجوه اقتصادی و نادیده گرفتن وجوه فرهنگی نشر که بعضا به منجر به برخی سودجوییها هم شده، است. از طرف دیگر عبور از مشکلها و بحرانهای اقتصادی در صنعت نشر، تنها از حرفهایها ساخته است که این مساله نیز یکی دیگر از دلایل مطرح شدن این بحث بهشمار میآید.
در این زمینه، نظرات مختلفی وجود دارد و هر کارشناسی، الزاماتی را برای محقق شدن این ضرورت؛ یعنی حرفهای شدن صنعت نشر مورد نظر دارد که در ادامه بهشکل خلاصه، به برخی از آنها میپردازیم:
ایجاد ثبات در بازار نشر
محمد عزیزی، مدیر نشر روزگار معتقد است اولین ملاک حرفهای بودن یک ناشر، شناختی است که باید از جامعه هدف داشته باشد. او در اینباره توضیح داد: ناشر حرفهای، برای آنکه به فروش خوبی برسد، باید پیش از چاپ بتواند برآورد درستی از بازار هدف خود داشته باشد؛ باید بداند که فلان کتاب با فلان مشخصات، چه بازخوردی در جامعه هدف خواهد داشت.
وی افزود: تیراژ مناسب برای یک کتاب هزار نسخه است و تیراژ مناسب کتابی دیگر، پنج هزار نسخه. اینها مواردی است که ناشر باید نسبت به آنها شناخت مناسبی داشته باشد.
البته این فعال حوزه نشر نبود ثبات در بازار را مهمترین مانع حرفهایگری خواند و گفت: اولین مطالبه ما ناشرها این است که ثبات اقتصادی در بازار نشر به وجود بیاید؛ بهنحوی که مثلا در حوزه کاغذ و خدمات نشر، نوسان قیمت نداشته باشیم و قیمتها اینهمه تغییر نکند. نوسانات در قیمت، بازار را دچار بههمریختگی میکند و ناشر را مجبور میکند دو هفته قبل از چاپ کتاب، قیمت آن را عوض کند.
بهروز شدن صنعت نشر
موضوع بهروز بودن ناشران و بهرهگیری فعالان صنعت از راهکارهای مدرن و خلاقانه، یکی از مهمترین نکاتی بود که در گفتههای کارشناسان، دیده میشد. محمدجواد صبایی مدیر انتشارات رهنما، دیگر ناشری بود که از او درمورد مصادیق حرفهای شدن صنعت نشر پرسیدیم. او تنها برخی از ناشران ایران را حرفهای دانست و از سنتی عمل کردن بسیاری از ناشران گلایه کرد.
صبایی برای تشخیص حرفهایگری به فاکتور پشتکار و تمرکز اشاره کرد و گفت: حرفهای بودن یعنی پشتکار داشتن؛ یعنی یک ناشر تمام وقت خودش را صرف فعالیتهای نشر کند.
پریا آقایی، مدیر انتشارات بهنگار نیز از فعالیتهای سنتی بازار نشر برایمان گفت و معتقد بود هیچ میلی برای تغییر اوضاع سنتی در میان ناشران و فعالان دیده نمیشود.
آقایی به ایبنا گفت: ما امروز بیش از آنچه فکرش را بکنید نیاز داریم که بهسمت حرفهای شدن پیش برویم. تمام دنیا با موضوع نشر کتاب به شکل سیستماتیک برخورد میکند و ما نیز در ایران برای اینکه بتوانیم در بازار نشر بمانیم، باید فعالیتهای خود را از حالت سنتی خارج کنیم.
توسعه کتابفروشیها و رفع مشکلات توزیع
مسأله توزیع و پخش همواره یکی از دغدغههای اصلی ناشران بوده است. ناشر باید راههایی را برای انتشار کتاب پیدا کند که علاوه بر بهصرفهبودن، مخاطبان بیشتری را نیز درگیر کند. اگرچه هدف اصلی، کتابفروشیهای سطح کشور است اما مشکل اینجاست که تعداد کتابفروشیها در مقایسه با تعداد ناشران، به چشم نمیآید و همین کمبود کتابفروشی، ناشران را در به ثمر رساندن تلاشهایشان ناکام میگذارد.
عزیزی مدیر نشر روزگار در این رابطه گفت: تعداد کتابفروشیها باید دو یا سه برابر تعداد ناشران باشد. یک ناشر وقتی کتابی تولید میکند، باید در فروشگاههای مختلف عرضه شود؛ نه فقط فروشگاه خودش.
وی ادامه داد: امروز اگر تعداد کتابفروشیها را سهبرابر کنیم، تازه به هر ناشر یک کتابفروشی میرسد؛ در حالی که هنوز هم کم است. این واقعا آزاردهنده است. آزاردهندهتر هم میشود وقتی در یک خیابان، هر 5 قدم یک بانک یا بنگاه اقتصادی وجود داشته باشد اما در حول و حوش یک میدان بزرگ، حتی یک کتابفروشی دیده نشود.
تسریع در فرایند صدور مجوز
حجتالله نوروزی، مدیر انتشارات نوروزی حرفهای شدن ناشر را در گرو حمایت دولت دانست و گفت: دولت باید برنامهریزیهای مدونی را برای توسعه فعالیتهای نشر در نظر داشته باشد و ناشر را در مسیر حرفهای شدن یاری کند.
وی به زمان صدور مجوز اشاره کرد و گفت: پیش از این، روند صدور مجوزها کمتر وقتگیر بود اما در حال حاضر، چند ماه طول میکشد تا یک کتاب به چاپ میرسد. دولت باید بهگونهای برنامهریزی کند که زمان صدور مجوزها، کوتاهتر شود.
نوروزی البته در ادامه شرایط ناگوار اقتصادی را یک مانع بزرگ در مسیر حرفهای شدن معرفی کرد و گفت: بسیاری از ناشران در شرایط پیچیده اقتصادی، از بازار حذف شدند و دیگر اثری از آنها نیست. یادم میآید در استان گلستان، 59 ناشر فعالیت میکرد که اکنون تعدادمان به 8 ناشر رسیده است.
ضرورت آموزش و نظارت
نیکنام حسینیپور، مدیرعامل خانه کتاب رفتن به سمت حرفهای شدن را، امری اجتنابناپذیر برای صنعت نشر میداند و نوسانات بازار نشر و مسائل مرتبط با توزیع را از جمله مهمترین معضلات این صنعت در مسیر حرفهای شدن معرفی میکند.
حسینیپور آموزش و نظارت را از اساسیترین الزامات حرفهای شدن صنعت نشر میداند و بر این باور است که این آموزشها باید پیش از آنکه افراد بخواهند وارد صنعت بشوند، صورت بگیرد. افرادی که میخواهند مجوز پروانه نشر بگیرند، باید بدانند چرخه اقتصاد نشر چطور میچرخد و در حوزههای مختلف نشر، چه میگذرد؟
مدیرعامل خانه کتاب، معتقد است نظارت بر بازار نشر باید توسط یک تشکل سراسری صورت بگیرد؛ تشکلی که فعالیت ناشران تهران و استانهای دیگر را تحت نظر قرار بدهد و با کنترل و هدایت صحیح فعالان، زمینه را برای حرفهای شدن و توسعه صنعت فراهم کند. حسینیپور میگوید: به اعتقاد من، دور شدن فعالان نشر از حرفهای بودن، روی ذائقه مخاطب اثر میگذارد و موجب میَشود تولید اندیشهای صورت نگیرد و درنتیجه تعداد مخاطبان کتاب، افت کند.
اما پرسش اینجاست که مدیران، ناشران و توزیعکنندگان چه راهکارهایی را باید برای حرفهای شدن، در نظر داشته باشند و اساسا، الزامات و مصادیق حرفهای شدن صنعت نشر از نظر آنان چیست؟
ایبنا