به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «تنکلُوشا» از مولفی ناشناخته به ضمیمه مدخل منظوم از عبدالجبار خُجندی(سروده به سال 616 ه.ق) با مقدمه و تصحیح رحیم رضازاده ملک از سوی مرکز پژهشی میراث مکتوب منتشر شده است. تنکلوشا از جمله کهنترین آثار مربوط به تنجیم است که بر اساس نجوم ایرانی و با توجه به حکایات زمان اولیه تألیف خود؛ یعنی دوره ساسانی سامان یافته است. ادبیات تنجیمی چنین حکایت میکند که تنکلوشا پس از سامان در ایران به فارسی میانه، به زبان سریانی، و سپس در دوره اسلامی به عربی ترجمه شده است.
این اثر منبع اطلاع بسیاری از ادبیات تنجیمی بعد از خود بوده است، اما از ترجمه سریانی آن اثری نیست، ولی از ترجمههای عربی و نیز ترجمه فارسی آن نسخههایی در دست است و تنکلوشای 1074ه.ق. نمونهای از ترجمه فارسی آن نسخه است. نسخه تنکلوشای 1074ه.ق. به فرمان پادشاه وقت و به قلم نستعلیق «محمد تقی بن حاجی محمد مشهدی» بازنویسی شده است. موضوع نسخه شرح و پیشگویی طالع در سیصد و شصت درجه بروج است. ویژگی منحصر به فرد نسخه که آن را از سایر نسخههای پیش و پس از آن متمایز میکند، نگارههای آن است. در حقیقت نگارهها تفسیری بصری از متنهای پیشگویی هستند. جز در دیگر نسخهها جز در شیوه خوشنویسی و تاریخ کتابت تفاوت چندانی با هم ندارند.
رحیم رضازاده ملک ۱۷ مهرماه ۱۳۱۹ در مراغه زاده شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند، تحصیلات دانشگاهی خود را تا مرحله کارشناسی ارشد امور مالی و حسابداری در دانشکده صنعت نفت و دانشگاه تهران به پایان رساند و سپس به آمریکا رفت و تخصص خود را در مدیریت مالی و اقتصادسنجی تا اخذ دکترا ادامه داد. رضازاده ملک پس از بازگشت به ایران به عنوان کارشناس مسائل مالیاتی به کار پرداخت و در مدرسه عالی بازرگانی به تدریس در رشتههای حسابداری و حسابرسی مشغول شد.
وی در رشته اقتصاد تحصیل کرده بود، اما شهرت و اعتبار او به دلیل مطالعاتش در زمینه تاریخ معاصر و آثار تحقیقی او در مسائل فرهنگی است. وی تا واپسین روزهای زندگی، تخصص علمی خود در امور مالی و و همچنین دلبستگی فراوان خود به مقولات تاریخی و فرهنگی را ادامه داد. از پژوهشهای آن زندهیاد در عرصه تاریخ دوران متأخر قاجار و جنبش مشروطه، به ویژه کتاب او با عنوان «حیدرخان عمواوغلی، چکیده انقلاب» معروفیت فراوان دارد. کتابهای سوسمارالدوله، انقلاب مشروطه ایران بر اساس اسناد بریتانیا و ایران و ایرانیان از آثار رضازاده ملک در عرصه تاریخ معاصر ایران هستند.
وی در مقدمه ارزشمندی که بر کتاب نوشته است به تاثیر موقعیت کواکب اشاره میکند: «کهنمردمان، پیامد هر واقعه را که روزی زمین در اجتماع ایشان رخ میداد نتیجه تاثیر موقعیت کواکب به هنگام رخداد میدانستند. مثلا اگر فردی به شاهی برگزیده میشد، لازم بود در وقتی تاجگذاری کند که اجرام فالکی در وضعیت موافق این تاجگذاری باشند، تا این پادشهای جدید، لااقل برای آن شاه مبارک و میمون باشد. کتاب «المسائل» نوشته ابویوسف یعقوببن علیالقرشیالقصرانی به تاجگذاری خسرو انوشیروان اشاره کرده است.
کهنمردمان هر یک از اقوام را که میشناختند، و نیز هر یک از اقلیمها و شهرها را به مجموعهای از ثوابت دوازدهگانه و برخی از سیارات هفتگانه نسبت داده بودند. اینچنین از دو قوم که یکی در اقلیمی و دیگری در اقلیمی دیگر ساکن بودند آن قوم و اقلیم که کواکب منسوب به آن بر کواکب منسوب به قوم و اقلیم دیگر در موقعیت سعد قرار میگرفت، نتیجهاش این استباط بود که قوم نخستین بر قوم پسین چیره خواهد شد. ظهیرالدین ابوالمحامد محمدبن محمودبن مسعودبن محمدبن زکی غزنوی در کتاب «کفایه التعلیم فی صناعه التنجیم» در حدود نیمه سده ششم هجری به نقل از کتاب «قرانات» مینویسد: «پیش از سال هجرت به سه ماه و بیست و هفت روز، سال عالم نو شد، روز یکشنیه سیوم رمضان و در وقت نو شدن سال، قران نخستین بود در برج سرطان، و طالع سال نیز سرطان بود بدین شکل: «پس به سبب این قران دلیل برافتادن دولت پارس بود و بالا گرفتن دولت عرب، از آن جهت که چون بسطت دولت پارس در عراق بود و عراق منسوب است به سرطان و مشتری، چنانکه عرب منسوب است به عقرب و زهره. و زهره در شکل این طالع مبتز است، برای آنکه در برج شرف است و در وتد عاشر به تسویه، از آن جهت که درجه عاشر از حوث است.»
به اعتقاد کهن مردمان، اگر بنایی مثلا یک شهر را آغاز میکردند و آن شهر رونقی مییافت و یا مردم آن شهر در رفاه میزیستند یا آن شهر برای مدتی مدید مصون از تعرض میماند بدان جهت بود که شروع به بنای آن شهر در هنگامی که موقعیت کواکب موافق آن بنا بوده، انجام گرفته است. ابوریحان بیرونی در کتاب «الآثار الباقیه عنالقرون الخالیه» به آغاز بنای شهر بغداد اشاره میکند.
اعتقاد به تاثیر کواکب در زندگی روزمره ایرانیان لااقل تا انقلاب مشروطه ایران یک باور استوار و قابل اتکا تلقی میشد و سراسر ادبیات ایرانی و نیز تلقینها و تحلیلهای تاریخی کهن با عنایت و استناد به احکام نجومی شکل میگرفت. کاووس کی، در زرتشتنامه (مولود زرتشت) که به شرح تولد و بالش زرتشت، و پیشگوییهای او میپردازد، در مورد تولد زرتشت از شکم دغدو میآورد: «روایت کند موبد روزگار / که بگرفت دغدو به زرتشت بار»
در کارنامه اردشیر بابکان متنی به فارسی میانه (پهلوی) به وقتی که اردوان (پادشاه اشکانی) دغدغه آینده خود و کشورش را دارد: «روزی اردوان، دانایان و اخترشماران را که به درگاه وی بودند، به پیش خواست و پرسید که: «چه همی بینید به چیش هفتان و دوازدهان و ایستش و روش ستارگان، و چیش هنگام خدایان شهر شهر، و چیش مردمان گیهان و چیش من و فرزندان و مردمان ما؟»
اخترشماران سردار، به پاسخ گفت: «دوازدهان (نهازگان) افتاده و ستاره هرمزد باز با بالست شده، وش از بهرام و ناهید به کسته هفتورنگ و شیراختر مرزند و به هرمزد یاری دهند و هم چم را ایدون نماید که خدایی و پادشاهی نو به پیدایی آید و بسی سر خدا را بکشد و گیهان باز به یک خدایی آورد.» و در تاریخ طبری باز در پادشاهی اردوان در مورد اردشیر آمده است: «منجمان و پیشگویان از زایجه خوب وی (: اردشیر) خبر دادند و گفتند که پادشاه ولایتها میشود. اردشیر فروتنی میکرد و پیوسته خبر شایعتر میشد.»
در بندهش (دانشنامه گونهای از سده سوم هجری به پارسی میانه پهلوی آمده است: «در دین گوید به ماه فروردین، روز هرمزد، به نیمروز که روز و شب برابر بود، اهریمن در تاخت. (بدان هنگام اپاختران به خانهها بدین سان بودند) به جانان، خرچنگ به نوزده خُرده که اَزرَگ است، تیشتر در آسمان و از اپاختران هرمز در جانان بود. به خواستگان شیر بود، به برادران خوشه بود، به پدستان که ترازو است. کیوان درجسته بود به فرزندان کژدم بود، به کشتگان که نیم اسب است دُنب گوزهر درجسته بود، به بیوگان که بُز است بهرام درجسته بود به مرگان دول بود، به کارداگان که ماهی است اناهید و نتیر درجسته بود به میان آسمان که بره است مهر در خُرده پدیستر درجسته بود، به فرخان که گاو است کاه درجسته بود به دشپرگان که دو پیکر است سر گوزهر درجسته بود.»
به باور قدما برآیند هر واقعهای که در جهان حسی ایشان رخ میداد نتیجه تاثیر موقعیت کواکب به هنگام وقوع آن حادثه بوده است. از جمله وقایع مهم در زندگی افراد بشر حادثه تولد ایشان است. برای هر فرد از افراد بشری مهم است بداند که به هنگام تولد او ثوابت و سارات در چه موقعیتی بودهاند تا از روی آن بتواند آینده خود را از سعادت و نکبت، شغل و معیشت، سلامت و بیماری، ثروت و فقر، فرزندان، پیشبینی (پیشگویی)، کند. به هنگام تولد هر نوزاد اقدام به تعیین موقعیت کواکب و تنظیم جدولی که وضعیت کواکب را به هنگام تولد نوزاد نمایش دهد، میکردند. چنان جدولی را که سامان میدادند «زایجه طالع» مینامیدند. در بازماندههای کهن نقاشی و برجستهنمایی و کندهکاری، نمونههایی از نمایش استخراج زایجه طالع به هنگام تولد نوزاد به چشم میآید.
اگر به هنگام زاده شدن کسی، زایجه استخراج نمیشد (و غالبا چنین بود) بعدها او میتوانست با به یاد داشتن ساعت و روز و ماه و سال تولد خود، به یک منجم احکامی مراجعه کند و بخواهد که زایجه طالع او را به هنگام زاده شدن سامان دهد. پیداست که زایجه طالع را روی تکه کاغذ تنظیم و ثبت میکردند و باز پیداست که این تکه کاغذها با گذشت ایام از بین میرفت، یا لااقل با فوت شخص، آن تکه کاغذ نیز هبا میشد. ولی اگر کسی که زایجه طالع او استخراج و تنظیم میشد، شخصی مهم (مثلا شاه یا شاهزاده و...) بود، زایجه طالع او به شکل یک کتابچه، که شرح و بسط موقعیت سیارات و احکام مربوط به آن موقعیتها را به همراه داشت، سامان مییافت و به عنوان یک سند مهم، همچنانکه زایجههای تاجگذاریها و نبردها و پی افکندن بناها که نمونههایی از آنها را به نقل از منابع مکتوب که لابد از خزانههای شاهی و حکومتی تحصیل شدهاند دیدیم در خزانه شاهی یا اسناد خانوادگی نگهداری میشد.
خسروپرویز خطاب به فرزندش شیرویه میگوید:
«همان نیز گفتار اخترشناس
که ما را همی از تو دادی هراس
که از تو بد آید بدینسان که هست
نینداختیم اخترت را ز دست
و از آن پس نهادیم مُهری به روی
به شیرین سپردیم بی گفتگوی»