فرهنگ امروز/ سیدعلی صالحی: در جنگ حکومتها کُشتن نه تنها آزاد، بلکه میگویند امری قانونی(!) است. طغیانِ غریزه گاهی در شرایطی خاص، چند هزاره حضورِ تکاملیِ انسان را نادیده میگیرد. باورش دشوار است: دکتر فرهادِ پیربالِ بلادیده باز نتوانست با تسامح از حلقه حوصلهکش بگذرد جنگ و آتش و کتاب!؟ آدمی از حیرت لال میشود. حوادثِ آتش و کتاب را در بعضی مقاطع دهه شصت و حتی هفتاد خودمان به یاد آورید، منتها نه از سویِ هر کسی!
خبر نه کوتاه بود، نه بلند، ویرانگر بود. تصویر هولناکِ ویرانی: جنگ شاعر و ناشر! آن هم در اربیل که از نعمت آزادی بیان برخوردار است، مثل هر نقطه دیگری از اقلیم به رنج اندر. ببین چه رفته بر طرفین (دکتر پیربال شاعر نامدار، و از دیگر سو، مدیر کتابفروشی و انتشاراتِ «خانه وفایی» در پایتختِ سیاسی کردستان) که کرامتِ کلمه به آتش کشیده شد. چه بیدادی بر شاعر رفته که قیدِ همه چیز را زده و آتش در خرمنِ هراس و بیحوصلگی خود میزند.
اگر خبر صحت داشته باشد، فرهادِ ما هشدار داده بوده که نشر آثارم نباید قربانی طمع شوند! و بعد ضامنِ خشم بدجوری کشیده میشود. هم ناشر نمیبایست زمینه مرگِ مدارای شاعر را مهیا میکرد، و هم مؤلف نمیباید کبریت به قدر یکی شبتاب، شعلهور میکرد. چه شرایط شکنندهای! بیانکه سمتِ مفهوم «ارزش داوری» بلغزم، تنها میتوانم تأسفِ عمیق خود را قلمی کنم. تصویر تکان دهندهای است. در جوانی در باب دفتر شعر گندم و گیلاس منوچهر آتشی با خشم نوشتم منوچهر این مجموعه ضعیف را باید جمع کرده آتش بزند. هنوز شرمنده این غفلتام که چرا کلمه «آتش» را در این باب به کار آوردم. اعتراف میکنم که نباید بخشوده شوم فقط برای حضور نحس آتش، آن هم در کلمه و نه چون فرهاد، در عمل، که بازتابی خوفناک است در رفتار یک شاعر. باید دید که آن ناشر محترم نیز تا چه کرانه به کلمات این شاعر ظلم کرده است؛ یا نه... چرا روحیه بیقرارِ فرهادِ ما را نمیشناخته است؟
این خودزنیِ دو سویه (ناشر ـ مولف) فاجعهای فرهنگی است که خبر از خلأ قانون میدهد. بیاعتمادی متقابل و در پی ... پیشآمدِ این حادثه، کوره کدورت را چنان گرم کرده که من از تهران بوی «سوختن کتاب» را در اربیل میشنوم. از منظری وسیعتر، به نظر میرسد نه شاعر مقصر است و نه ناشر. شرایطِ ناشکیبای منطقه، مرتب به چهره انسانِ خاورمیانه چنگ میکشد، در این کشاکش، کارِ کُتکْ به رخسارِ کتابها رسیده است.
نفسِ این کنش و واکنشِ واژهکُش، به صورتی غیرقابلِ باور آزاردهنده است. هم بیشترینه به آن سبب که این طغیانِ لحظهای یک اهل قلم و یک ناشر نیست، بلکه علامتِ عجیب و اندوهبارِ آتشی بزرگتر و همه جانبهتر است. هشدارِ استعاریِ «کتاب و آتش» را جدی بگیرید. مبادا گلوله جای کلمه را بگیرد!
ایبنا