به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نقش کتابخانهها در روزهایی که گرانیها، دسترسی به کتاب را دشوارتر از گذشته کرده، جدیتر از پیش است. کتابخانهها در جامعه میتوانند به مکانی امن و آرام برای شهروندانی تبدیل شوند که از شلوغی گریزاناند. کتابخانه ملی ایران یکی از کتابخانههای مهم بهشمار میرود که نقش اطلاعرسانی برای استانداردسازی سایر کتابخانهها را هم ایفا میکند. خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره وضعیت کتابخانه ملی و سایر کتابخانهها با فریبرز خسروی، معاون کتابخانه ملی ایران گفتگویی انجام داد که در ادامه میخوانید.
فعالیتهای کتابخانهای، معمولا هزینههای قابل توجهی را میطلبد؛ خصوصا اگر درباره کتابخانه ملی صحبت کنیم؛ زیرا مخازن نسخ خطی و بخشهای مراقبت و ترمیم از آثار قدیمی را نیز در حود دارد. بهعنوان اولین سوال؛ آیا بودجههای موجود جوابگوی نیازها و مطالبات را میکند؟
قطعا خیر. معمولا میزان بودجهای که به حوزه فرهنگ تخصیص داده میشود، کاستی زیادی دارد. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران وظیفه گردآوری، سازماندهی، ذخیره و اطلاعرسانی از تولیدات فرهنگی مکتوب و غیرکتابی را برعهده دارد. حسب قانون همه ناشران موظفند دو نسخه از انتشارات خود را به این سازمان تحویل دهند و همه اسناد تولید شده در دستگاههای دولتی نیز طی مراحلی باید به این سازمان برای نگهداری بلند مدت سپرده شوند. طبیعتا فراهمآوری و پردازش این حجم اطلاعات نیاز به بودجه و برنامه مناسب دارد.
فقط کتابها و اسنادی که از طریق قانون به این سازمان واصل میشود، مطرح نیست. تعداد زیادی سند و کتاب هر سال برای فروش عرضه میشوند که در کمیتههای تخصصی قیمتگذاری شده و در صورت وجود بودجه خریداری میشوند. همیشه سر این مساله چالش داریم که مبلغ لازم به حوزه فرهنگ تخصیص داده نمیشود. اعتقاد دارم از لحاظ بودجهای باید بیش از اینها به سازمانهای فرهنگی پرداخته شود تا بتوانند تحرک لازم را در فراهمآوری منابع میراثی کشور داشته باشند. اگر این منابع در داخل خریداری نشوند ممکن است سر از دیگر کشورها درآورند. برخی از کشورها که به دنبال هویتسازی برای خود هستند، مشتریان پرانگیزهای برای خرید این منابع هستند. برخی کشورها ترجیح میدهند مجموعههای خود را با میراث ما غنی کنند. اگر به موزه اسلامی مالزی یا بعضی از کتابخانهها و موزههای امیرنشینان خلیج فارس
اعتقاد دارم از لحاظ بودجهای باید بیش از اینها به سازمانهای فرهنگی پرداخته شود تا بتوانند تحرک لازم را در فراهمآوری منابع میراثی کشور داشته باشند. اگر این منابع در داخل خریداری نشوند ممکن است سر از دیگر کشورها درآورند
بروید بسیاری از اقلام نمایش داده شده از ایران است.
این نسخ ارزشمند قابل بازپس گرفتن هستند؟
بعید میدانم به لحاظ حقوقی بتوانیم آنها را باز پس بگیریم. البته از نظر حقوقی اطلاعات ندارم باید به صاحب نظران این حوزه مراجعه فرمایید.
گفته میشود بعد از رئیس دولت اصلاحات، بودجه کتابخانه چندین برابر -گفته شده ۳۰ برابر-شد.
بله اما قیاسی که انجام شده است، شاید دقیق نباشد. زمانی که رئیس دولت اصلاحات، ریاست کتابخانه ملی را بر عهده داشتند، بیشترین فعالیت مجموعه کتابخانه ملی در خیابان ۳۰ تیر متمرکز بود. این کتابخانه با تعداد محدودی کارمند فعالیت میکرد و طبیعتا با انتقال آن مجموعه به این ساختمان وسیع با ۱۰۰هزارمترمربع مساحت، مراجعه روزانه ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر و ادغام سازمان اسناد فرهنگی انقلاب اسلامی و سپس ادغام سازمان اسناد تعداد کارمندان و گستره وظایف، لازم بود بودجه افزایش پیدا کند. تقریبا ۸۰ درصد بودجه فعلی سازمان اسناد و کتابخانه ملی هزینه پرسنل است و شاید در شرایط فعلی حتی کمتر از ۲۰ درصد بودجه برای سایر فعالیتها بماند.
آیا اقدامی بوده که با بودجه فعلی نتوانید انجام دهید؟
وقتی بودجه کافی در دسترس ندارید، طرحهای توسعه به تعویق میافتد یا اصلا آنها را مطرح نمیکنید. بله، بهدلیل کمبود بودجه آنگونه که باید و شاید نمیتوانیم حرکت داشته باشیم. گرچه در چند سال اخیر سعی شده با صرفهجویی در بعضی از حوزهها، بودجهها به سمت فعالیتهای توسعهمدار هدایت شود. بحث آموزش، اصلاح فرایندها، مدیریت عملکرد و... مطرح است، اما واقع قضیه این است که کمبود بودجه همواره مشکلزا بوده است.
یکی از وظایف کتابخانه ملی، ثبت آثار ارزشمند و تاریخی در فهرست میراث جهانی یونسکو است. یکی از آخرین موارد که پیگیری آن در سالهای اخیر از سوی کتابخانه ملی مطرح بود، ثبت مثنوی معنوی است. در این رابطه کشورهای افغنستان و ترکیه هم مدعی ثبت نسخههای دیگری هستند. پرونده این مورد به کجا انجامید؟
هر سه کشور منابعی در اختیار دارند که به نوعی منحصر است و هرکدام به نوعی مدعیاند. یکی زبان مولانا را مناط قرار میدهد، دیگری محل تولد را و آخری محل خاکسپاری را! در این مورد، سعی بر ایجاد وحدت و ثبت مشترک است که امیدوارم این همگرایی نتیجه بخش باشد.
ساز و کار ثبت آثار به چه صورت است؟ آیا برای آثار دیگر هم برنامهای دارید؟
در کمیسیون حافظه ملی آثاری که قرار است ثبت شود، بررسی میشود. اگر اثر ثبت ملی شد، تشخیص میدهند که قابلیت ثبت منطقهای و جهانی دارد یا نه. اگر قابلیت داشت خبرگانی هستند که برای این اثر پرونده تشکیل میدهند و پرونده را برای داوریهای منطقهای و جهانی ارسال میکنند.
چند اثر در حال بررسی است. یکی از آثاری که برای آن پرونده تشکیل شده است، کتاب «ادویه مفرده» با موضوع داروشناسی اثر ابوبکرحامد بنسمجون است. این کتاب هم نسخه منحصر به فردی است.
در زمینه همکاریهای بینالمللی چه برنامههایی دارید و با چه کشورهایی مذاکره انجام دادهاید؟
فعالیتهای بینالمللی ما در زمینه آرشیوی و کتابخانهای در چند فعالیت خلاصه میشود؛ یکی بحث مبادله اثر است. ما نسخههایی برای مبادله داریم که لیستی از آنها را منتشر و به دیگر کشورها ارسال میکنیم. دیگر کشورها هم لیستهایی دارند و برای ما ارسال میکنند، ما هم انتخاب میکنیم. مثلا ما در سال گذشته بیش از ۹۰۰ کتاب از کتابخانه کنگره دریافت
ارتباط مبادلاتی میتواند دیجیتال باشد؛ که هنوز شکل منسجمی پیدا نکرده است و کشورهای اطراف ما در این حوزه اینرسی سکون دارند و تبادل اطلاعات برای آنها روان نیست
کردیم و همانطور که میدانید، کتابخانه کنگره نقش کتابخانه ملی را برای آمریکاییها دارد. این یک نوع ارتباط مبادلاتی است.
نوع دیگر ارتباط مبادلاتی میتواند دیجیتال باشد که هنوز شکل منسجمی پیدا نکرده است و کشورهای اطراف ما در این حوزه اینرسی سکون دارند و تبادل اطلاعات برای آنها روان نیست. فعالیت دیگر بینالمللی اما در حوزه آموزش است. معتقدم در منطقه کشوری هستیم که در حوزه کتابداری میتوانیم حرف اول را بزنیم؛ لذا دراین حوزه فعالیتهای خوبی انجام شده و دورههای آموزشی و کارگاههایی برای کتابداران و آرشیویستهای دیگر کشورها تشکیل شده است.
فعالیت دیگر این حوزه نیز مشارکت در کمیتهها و کنفرانسهای تخصصی بینالمللی است. اکنون چند تن از همکاران در کمیتههای تخصصی بینالمللی عضوند و در آن مشارکت فعال دارند. هرسال نیز مقالات تخصصی زیادی از سوی پژوهشگران سازمان در مجامع بینالمللی ارائه میشود.
آیا در مبادلات کتابخانه ملی حق رایت رعایت میشود؟
در مبادله کتاب که به صورت فیزیکی انجام میشود، رعایت کپیرایت بیمعنا است اما در حوزه مبادلات دیجیتالی حتما باید مباحث کپیرایت را به شدت رعایت کنیم. یکی از مشکلات در کشور ما این است که در حوزه منابع دیجیتال به حقوق مادی و معنوی صاحبان اثر کمتوجهی میشود. کتابخانههای ملی در اغلب کشورهای جهان محل ثبت و نگهداری آثارند، نگاهبان حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان هستند و نمیتوانند کوچکترین تخطی در این زمینه داشتهباشند.
بیان میشود که سرعت دیجیتالسازی کتابخانه ملی پایین است. شما این نقد را قبول دارید؟ و آیا میتوان برای بالا بردن سرعت اقدامی کرد؟
عدهای به اشتباه فکر میکنند که در یک کتابخانه یا مرکز آرشیوی باید همه منابع دیجیتال شوند که اندیشه درستی نیست. معمولا در کتابخانهها و مراکز اطلاعرسانی برای حفاظت، داشتن کپی و سهولت اطلاعرسانی از بعضی منابع «غیردیجیتالزاد» مهم؛ یعنی منابع آنالوگ و کاغذی، نسخهای بهصورت دیجیتال تهیه میشود. در این فرایند صرفا منابع مهم و آسیبپذیر قرار میگیرند. هیچ کتابخانه مهمی در جهان همه آثارش را دیجیتال نکرده است. حتی کتابخانه کنگره امریکا یا کتابخانههای ملی انگلیس نزدیک به ۲۰ درصد از منابعشان دیجیتالی است و مثلا فرانسه حدود ۱۰ درصد از آثارش دیجیتال شده. در سازمان ما هم حدود هشت درصد از منابع دیجیتال شده است. البته اگر بودجه مناسبی در این بخش صرف شود و تجهیزات لازم خریداری شود یا از طریق برونسپاری بشود اقداماتی را آغاز کرد، میتوان بر سرعت این کار افزود. البته اخیرا طرحهایی در دست پیگیری است که بتوان بخش خصوصی را در این امر دخیل کرد.
کتابخانه ملی نقش مادر همه کتابخانهها را بر عهده دارد. آیا مسئولیتی دربرابر استانداردسازی باقی کتابخانهها دارد؟
مرجعیت کتابخانه ملی، باید در عمل شکل گیرد نه در شعار. یکی از شیوههای اعمال این محوریت تولید ابزار لازم برای سازماندهی اطلاعات است. خوشبختانه در این زمینه کتابخانه ملی با همتی که پیشینیان ما مانند خانم پوراندخت سلطانی، خانم دکتر بهزادی
هیچ کتابخانه مهمی در جهان همه آثارشان را دیجیتال نکردهاند. حتی کتابخانه کنگره امریکا یا کتابخانههای ملی انگلیس نزدیک به ۲۰ درصد از منابعشان دیجیتالی است
و خانم علوی و دکتر شادمان داشتند، توانستند ابزارهایی تولید کنند که این ابزار شکل استانداردی در سازماندهی به کتابخانههای ایران داده است. از فعالیتهای آنها میتوان به تولید سرعنوانهای موضوع، گسترش ردهها و تولید اصطلاحنامهها اشاره کرد. اگر به کتابخانهای در سرخس یا زابل بروید که کتابهایش فهرستنویسی شده است، تاثیر این ابزار تولید شده در کتابخانه ملی را آنجا خواهید دید.
بعدها هم فهرستنویسی پیش از انتشار مطرح شد. امروز هر کتابی که به دست مخاطبان میرسد، دارای فهرستی ثبت شده در پورتال کتابخانه ملی است. همه کتابخانهها میتوانند از این سرویس استفاده کنند. کتابخانه ملی سعی کرده است اجتهاد خود را تا جایی که ممکن است حفظ کند. این کتابخانه با تدوین «مارک ایران» سعی کرد زمینه استفاده از نرمافزارهای ایرانی را از این استاندارد فراهم کند که برخی از نرمافزارنویسها از این روند استقبال کردن و از این برنامه استفاده کنند. ما بعضی روزها ۲۰ هزار برداشت از فهرست کتابخانه ملی داریم.
کتابخانه ملی معمولا با نخبهها و پژوهشگران سرو کار دارد، آیا برنامهای برای عمومی کردن فعالیتهای خود دارد؟
کتابخانه ملی متعلق به ملت ایران است و اگر محققی برای انجام پژوهش مراجعه کند، بدون قید و شرط در خدمت او خواهیم بود اما باید محدودیتها را در نظر گرفت. ما در روزهای خاص حتی تا ۲۰۰۰نفر مراجعه کننده داشتهایم که به نوبت میایستادند تا بتوانند از فضای مطالعه کتابخانه استفاده کنند. اکنون سطح فوق لیسانس برای استفاده از کتابخانه ملی در نظر گرفته شده است و اگر سطح پذیرش را عمومیتر کنیم، طبیعتا با ازدحام گستردهتری روبهرو خواهیم شد و امکان خدمترسانی درستی نخواهیم داشت. شخصا اعتقاد دارم اکثر افراد برای استفاده از سالن مطالعه به کتابخانه ملی مراجعه میکنند؛ زیرا دانشگاه و محل زندگی آنها مکان مناسبی برای مطالعه ندارد. اگر این اماکن توسط نهادهای ذیربط فراهم شود، افراد مجبور نمیشوند که از راههای دور و با تحمل ترافیک سنگین صرفا برای استفاده از سالن مطالعه کتابخانه ملی مراجعه کنند.
یکی دیگر از وظایف کتابخانه ملی، تبیین و توسعه فرهنگ کتابخوانی در جامعه است. در این زمین برنامهای برای ارتقای جایگاه کتاب میان مردم در دستور کار دارید؟
جایگاه کتاب وقتی در جامعه ارتقا مییابد که مصرف اطلاعات در تصمیمسازیهای خرد و کلان معنا داشته باشد و تشنگی اطلاعات پدید آید. وقتی فرزندانمان را از دوره پیش دبستانی تا دوره دکتری اطلاعاتمحور و منتقد بار نمیآوریم، چگونه انتظار داریم که جامعه کتابخوان شود. البته چگونگی ارتقای جایگاه کتاب در جامعه نیاز به بررسی فرهنگی و اقتصادی دارد.
در کتابخانه ملی چند فعالیت در این زمینه انجام میشود: تشکیل جلسات نقد، معرفی و رونمایی از کتاب و تشکیل کلاسهای آموزش سواد اطلاعاتی که میتواند تاثیر مستقیمی در چگونگی و کیفیت اطلاعیابی داشته باشد. فعالیت دیگری که در این زمینه میتواند تاثیر داشته باشد، تولید کتابشناسی ملی است؛ یعنی فهرست کتابهای منتشر شده و حتی فهرست
جایگاه کتاب وقتی در جامعه ارتقا مییابد که مصرف اطلاعات در تصمیمسازیهای خرد و کلان معنا داشته باشد و تشنگی اطلاعات پدید آید
کتابی هم که هنوز منتشر نشده است که برای آن فهرستنویسی پیش از انتشار (فیپا) گرفته در این سامانه ارائه میشود. با این کار عملا آثار در جامعه معرفی میشوند. به نوعی زودآیندهای کتابها در دسترس قرار میگیرد.
فعالیتهای شعب سازمان اسناد و کتابخانه ملی در دیگر استانها به چه صورت است؟
نوع کار بیشتر استانها سندی است و فقط در چند استان کار کتابخانهای بهسامانی ارائه میشود. دلیل این مساله، محدودیت فضا است. البته وظیفه کتابخانه ملی نیست که در استانها کتابخانه داشته باشد؛ این وظیفه نهادکتابخانههای عمومی است.
برای انتشار کتاب و نشریهها چه برنامههایی دارید؟
سازمان ما به عنوان یک نهاد پژوهشی و آموزشی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی و علوم آرشیوی و تاریخ شفاهی سعی دارد انتشارات منسجمی را ارائه دهد. سالانه حدود ۸۰ جلد کتاب در شمارگانهای متفاوت منتشر میشود. دو نشریه داریم که علمی و پژوهشی محسوب میشوند و تابع قوانین وزارت عتف هستند. سه نشریه تخصصی دیگر هم در زمینههای مختلف منتشر میشوند. کتابخانه ملی از این طریق نیز توانسته بر سایر کتابخانهها و مراکز دانشگاهی تاثیرگذار باشد.
آیا در نشر با کمبود کاغذ و زینک مواجه هستید؟
کجا مواجه نیست؟
یعنی برای چاپ آثار کتابخانه ملی، منبع خاصی در نظر گرفته نشده است؟
سازمان اسناد و کتابخانه ملی با سایر مراکز فرهنگی هیچ فرقی نمیکند. بودجه بسیار محدودی در این حوزه در نظر گرفته شده است و باید برای مصرف بهینه آن صرفهجوییهای لازم صورت گیرد.
بهعنوان آخرین سوال؛ گفته شده که کتابخانه ملی قطر بزرگترین کتابخانه خاورمیانه است. نظر شما چیست؟
باید از افتتاح و صرف هزینه در امور کتاب و کتابت و بالابردن سطح درک و فهم اجتماعی استقبال کرد. مسلما با افتتاح هر کتابخانهای در یک زندان میتواند بسته شود. اینکه در خلیج فارس کتابخانهای افتتاح میشود که فقط ۴۲ هزارمتر سالن مطالعه برای آن تعبیه شده جای خوشحالی دارد.
اما در مورد بهکارگیری از صفت «بزرگترین» در سوالتان، باید کمی احتیاط کرد. یک بیماری درکشورهای خلیج فارس شایع شده که مثلا میگویند بلندترین برج جهان؛ بزرگترین پیست مسابقه، و... که در حوزه فرهنگ بهکارگیری این «ترینها» شاید نشان از بیهویتی باشد! کشورهای خلیج فارس در صدد هویتسازی برای خود هستند و از طرق مختلف با گرفتن مستشارها میخواهند بدرخشند. کتابخانه ملی تعریفی دارد، کتابخانههای ملی وظیفه پاسداری از میراث مکتوب کشور را دارند. آنها وظیفه دارند همه کتابهایی را که در کشور منتشر میشوند فراهمآوری، پردازش، ذخیره و اطلاعرسانی کنند. باید منتظر ماند و دید در دورانی که فناوریهای نوین که عملا کتابخانهها را به سمت کوچک شدن سیر میدهد، برای جمعیت دو نیم ملیون نفری قطر که فقط ۱۳درصد آنان قطریاند، چه ساز و کاری برای سالن قرائتخانه ۴۲ هزار متری قرار است شکل گیرد. امیدواریم افتتاح این نوع مراکز موجب تنویر افکار ملتهای منطقه شود.