فرهنگ امروز/ کاوه رهنما|قیام بابک خرمدین در سدههای دوم و سوم هجری قمری در آذربایجان یکی از پیچیدهترین موضوعات تاریخی است که به ویژه در یکصد سال اخیر با انگیزههای عمدتا سیاسی روایتهای گوناگونی از آن ارایه شده است. شنبه 22 تیر ماه نشریه «وطن یولی» در همکاری با موسسه نگارستان اندیشه، نشستی در بررسی زندگی و زمانه بابک خرمدین برگزار کرد. در این نشست علی بهرامیان، عضو هیات علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی با ذکر نکاتی پیچیدگیهای روایت علمی و دقیق از قصه بابک را برشمرد و داود دشتبانی، سردبیر نشریه وطن یولی به قرائتهای سیاسی معاصر از زندگی بابک پرداخت.
پیچیدگیهای ماجرای بابک
علی بهرامیان
برای فهم قیام بابک باید شرایط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی جامعهای که او از دل آن قیام کرد را به دقت بررسی کرد. نکته دیگر اینکه اطلاعاتی که در منابع تاریخی درباره این واقعه بسیار پیچیده است و باید این منابع به دقت مورد بررسی قرار گیرد. قیام بابک و جنبش او و شخصیت او در مآخذ عمدتا عربی نگاشته شده و تسلط به این زبان ضروری است. البته صرف تسلط به این زبان کفایت نمیکند. درباره بابک قلم عمدتا در دست مخالفان او بوده و در نتیجه تصویری که از او ارایه شده، انسانی شورشی است که میخواسته بنایی خلاف اسلام بگذارد. بنابراین باید مآخذ راجع به قیام او را با دقت مورد بررسی قرار داد. نکته مهم دیگر اینکه قیامهایی مثل قیام بابک و بهآفرید یک حیاط خلوت دارد که آن را مورخین به ما نشان ندادهاند. آن حیاط خلوت دشمنی طبقهای از ملاکین ایرانی و متعلقین به ادیان و مذاهب پیش از اسلام با بابک و بهآفرید است. مثلا بابک مزدکی بود و در دوره او خلافت میکوشید خودش را نماینده اسلام و هر نوع قیام و جنبشی علیه خودش را ضد اسلامی نشان بدهد حتی اگر طرفداران آن قیام ضد اسلام نبودند. قیام بابک نزدیک به 20 سال طول کشید و بسیاری از کسانی که علیه او مبارزه کردند، نه به خاطر پول بلکه برای اینکه او را ضد مسلمان و مزدکی جلوه داده بودند، وارد کارزار شدند. در حالی که پدر و برادر بابک مسلمان بودند و بعد از شروع قیام، نام خود را به بابک تغییر داد که با توجه به سابقه نام بابک، یعنی نیای ساسانیان، نشانگر آن است که میخواست جا پای ساسانیان بگذارد، یعنی در اندیشه پادشاهی بود و میخواست عهد قدیم را زنده کند. به گمان من جنبش خرمدینی مثل سایر جنبشهای دیگر در ایران علیه تسلط عنصر عربی بود و لزوما ضد اسلامی نبود اما این خلافت بود که میخواست آن را ضد اسلام جلوه بدهد. عربها بعد از فتوحات آذربایجان زمینهای این منطقه را از آن خود کرده بودند و در نتیجه اقتصاد آنجا را که وابسته به دامداری بود زیر سلطه خود درآوردند. بنابراین یک علت قیام بابک جنبه اقتصادی آن بود و ربطی به اسلام یا حتی عرب و غیرعرب نداشت. استاد بابک که از خرمدینان بود، مردی زمیندار و ثروتمند بود. نشانهای از مزدکی بودن او نداریم. در واقع خلافت تعمدا میخواهد بابک را حتی از دین زرتشتی هم خارج نشان بدهد و کاملا تنها کند. یعنی دو جناح، یکی عربی و دیگری دیوانسالاران آذربایجان با بابک مخالفت دارند و هر دو او را خلاف منافع خود تشخیص میدهند. در اوایل قیام البته برای دیوانسالاران منافعی در بر داشت و به همین دلیل پیشرفت کرد اما بر اساس گزارشهای تاریخی آنجا بساط پادشاهی راه انداخت و از جایی به بعد دیوانسالاران نیز دچار اختلاف با او شدند. بنابراین در طول تاریخ نگاه مثبتی به بابک وجود نداشته و عمده منابع علیه او جهتگیری داشتهاند. حتی خرمدینان هم خاطره بابک را گرامی نمیداشتند. در واقع او انسان متفرد و تنهایی است و جنبش او به جایی نرسید و ادامه پیدا نکرد، نه تنها به لحاظ سیاسی بلکه حتی به لحاظ عقیدتی. بابک نتوانست فرهنگ سیاسی به وجود بیاورد. پژوهشگر تاریخ
روایتهای غیرعلمی و سیاسی از بابک
داود دشتبانی
تحقیق در مورد موضوعات تاریخی کاری طاقتفرسا و بسیار دشوار است زیرا این موضوعات و در مورد خاص بحث ما بحث بابک بسیار پیچیده هستند و ابعاد متکثری دارند. اما این موضوعات تاریخی وقتی به ابزار سیاست و فرهنگ بدل میشوند، بسیار سادهسازی میشوند و به راحتی مورد بهرهبرداری سیاسی قرار میگیرند. موضوع قیام بابک نیز از دو جهت مورد بهرهبرداری سیاسی قرار گرفته است. یک شکل استفاده سیاسی از سوی ناسیونالیستها صورت گرفته است، یعنی در دورهای است که ناسیونالیسم در کشورهای جهان سوم ظهور و بروز یافت. ما یکی از ملتهای تاریخی هستیم که پیش از ظهور ملتهای مدرن و جنبشهای ملتسازی، ویژگیهای خاص ملت را داشتهایم. اما وقتی جنبش ناسیونالیستی در ایران شکل گرفت، نیاز به صورتبندی از تاریخ بود و بابک یکی از عناصر این صورتبندی بود که با ویژگیهای خاص جنبش ناسیونالیستی در ایران در دوره پهلوی اول تناسب داشت، یعنی آن ناسیونالیسمی که ضد عرب است و دنبال احیای گذشته پیش از اسلام است. شکل دیگر استفاده از بابک تاکید بر مزدکی بودن او از سوی چپگرایان است. یعنی جنبش چپ سعی میکردند، قرائتی مارکسیستی از بابک ارایه کنند. استفاده دیگر از بابک از سوی جمهوری آذربایجان در دوره اتحاد جماهیر شوروی است که در این روایت بابک گذشته از آنکه مزدکی و کمونیست تلقی میشود در عین حال ایرانی نیز نیست بلکه یک آذربایجانی است که برای استقلال آذربایجان تلاش میکند. در دو، سه دهه اخیر روایت دیگری از بابک ایجاد شده است. در روایت شورویایی جمهوری آذربایجان از بابک عنصر ترک بودن او چندان مورد تاکید قرار نمیگرفت بلکه حتی کنار گذاشته میشد. اما در دو، سه دهه اخیر روایتی پان ترکیستی از بابک ارایه شده است. در سستی این روایت همین بس که پان ترکهای کنونی در جمهوری آذربایجان سعی میکنند، بابک را به دلیل ضد اسلامی خواندن او، از خود دور کنند. کوتاه سخن آنکه همه این روایتها با معیارهای علمی فاصله دارد و موضوعات تاریخی را نمیتوان به این شکل سادهسازی کرد و روایتهای مطلوب سیاسی از آنها ساخت. بنابراین هدف ما باید این باشد که موضوعاتی مثل بابک را علمی و غیرسیاسی کنیم تا روایتهای سیاسی را به آنها تحمیل نکنیم.
روزنامه اعتماد