به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در دهه ۵۰ میلادی جریان جدیدی در سینمای فرانسه شکل گرفت که در آن فیلمسازان، سینمای پیشین فرانسه را دگرگون کرده و سبکی نو در ساخت فیلم ایجاد کردند. این جریان توسط چند تن از منتقدان جوانی که در مجله کایهدو سینما مینوشتند شروع شد و به دیگر کشورهای جهان سرایت کرد. حدود ۱۰سال پس از تحول سینما در این کشور، موج نویی در سینمای ایران شکل گرفت و برخی از کارگردانان آن دوره شیوه پیشینیان در ساخت فیلم را کنار گذاشتند و شکلی نوین از فیلمسازی را آغاز کردند. جریان تحول و دگرگونی سینمای ایران بین مردم ناشناخته بود و حتی عدهای از اهالی فن از این موضوع اطلاعات کمی داشتند.
افرادی به صورت پراکنده به جریان موج نوی سینمای ایران پرداختند و احمد طالبینژاد، نویسنده و منتقد سینما از کسانی بود که به طور جدی به این موضوع پرداخته و کتاب «یک اتفاق ساده: بررسی جریان موج نو در سینمای ایران» را در دهه هفتاد شمسی نوشت؛ پس از آن نیز طالبینژاد فیلم مستندی با عنوان «موج نو» ساخت که در آن، نسل اول فیلمسازان موج نوی سینمای ایران را با فیلمسازان جوانی که این راه را ادامه دادند مقابل یکدیگر قرار داد؛ طالبینژاد در این فیلم داریوش مهرجویی با اصغر فرهادی، پرویز شهبازی با بهمن فرمانآرا، کیانوش عیاری با شهرام مکری را در مقابل یکدیگر قرار داده و به گفتوگو با آنها پرداخته است. وی به تازگی گفتوگوهایی را که در این فیلم بین فیلمسازان شکل گرفته در قالب کتابی با عنوان «کتاب موجنو یا سینمای ایران چگونه دگرگون شد» منتشر کرده است.
صحنهای از فیلم «موج نو» اثر احمد طالبینژاد
از این رو با احمد طالبینژاد گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
احمد طالبینژاد درباره توجه به سینمای موج نوی ایران گفت: شاید نخستین نفری باشم که به این مقوله پرداختم و در دهه هفتاد کتابی با نام «یک اتفاق ساده: بررسی سیر موج نو در سینمای ایران» را منتشر کردم. شاید از جهاتی بتوان گفت این کتاب اولین اثری است که درباره این مقوله تالیف شده است.
وی افزود: چون تدریس میکردم، از همان زمان متوجه شدم جوانان آن نسل، به خوبی با موج نو آشنایی ندارند چه رسد به این که درباره زمینههای پیدایش آن چیزی بدانند؛ این امر دلیلی شد که آن کتاب را تالیف کردم. از این جهت اولین نفری بودم که به سینمای موج نو در ایران پرداختم. بعد از این افراد دیگری مقالهها و مطالبی درباره دگرگونی سینمای ایران در آن برهه نوشتند.
وی درباره تاثیرگذاری موج نوی سینمای فرانسه بر سینمای ایران در آن زمان گفت: این طبیعی است وقتی تحولی، خیزشی، نهضتی یا جنبشی در سینما رخ میدهد در سینمای کل جهان تاثیر میگذارد نه فقط کشوری که این اتفاق در آن رخ داده است. به عنوان مثال نئورئالیسم در سینمای ایتالیا فقط در این کشور تاثیر نگذاشت بلکه در سینمای آمریکا، هند و اروپا تاثیر گذاشت.
این نویسنده همچنین بیان کرد: به طور کلی این اتفاقها سبب میشوند جنبههای نامکشوف سینما کشف شوند یعنی سینما از یکنواختی و بن بست نجات پیدا میکند. یکی از نقاط عطف تاریخ سینمای جهان پیدایش موج نو در سینمای فرانسه بود که تاثیرات زیادی بر جهان سینما گذاشت؛ به این دلیل که موج نو به نوعی به ستیز با سینمای کلاسیک و صرفا داستانگو میرفت و سعی میکرد خود را از قید و بندهای شیوههای روایی نجات دهد و به قول تئاتریها به نوعی سینمای اِپیک یا درواقع سینمای روایتگر به مفهوم مستقیم برسد.
صحنهای از فیلم «گاو» اثر داریوش مهرجویی
او درباره علل تغییر در سینما اظهار کرد: تئاتر مدرن به ویژه شیوه فاصلهگذاری برتولت برشت روی این امر تاثیر داشت، مسائل سیاسی، تحولات این کشور و جنبشهای دانشجویی نیز در این دگرگونی سینما موثر بود.
نویسنده «از شما چه پنهان» درباره جریان نوی سینمای ایران گفت: واقعیت این است که موج نوی سینمای ایران یک تصمیم آنی و خلقالساعه نبود، بلکه ناشی از تحولات و شرایط اجتماعی بود و اتفاقاتی که به خصوص بعد از اصلاحات ارضی در ایران رخ داد؛ ما از آنجا به بعد شاهد یک جور هنر اعتراضی در همه زمینهها هستیم، در ادبیات، موسیقی، سینما و تئاتر.
وی افزود: همچنین میبینیم که اغلب آثار هنری بعد از آن تحول در دهه چهل به سمت گرایش اجتماعی و سوسیالیستی میروند؛ اغلب افرادی که در این تحولات نقشی داشتند چه در سینما، چه در تئاتر و چه در موسیقی گرایش سوسیالیستی داشتند که در جهان نیز همین گرایش غالب بود. حتی موج نوییهای فرانسه و فیلمسازان نئورئالیسم اکثرشان اساسا چپ بودند؛ منتها چپ اروپایی که تا حدودی با چپ روسی فرق داشت.
صحنهای از فیلم «مادر» اثر علی حاتمی
این منتقد سینمایی درباره نسل جدید فیلمسازان که سبب دگرگونی در سینما شدند و از جایی به بعد حرکتشان متوقف شد اظهار کرد: نسل اول موج نوییها در سینمای ایران به عرصه آمدند که از جمله آن میتوان به داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، سهراب شهیدثالث، پرویز کیمیاوی و بهمن فرمانآرا اشاره کرد که نزدیک به پنج سال حضور برجستهای در سینما داشتند و البته تاثیر گذار هم بودند.
وی در ادامه گفت: در آن برهه فیلمفارسیهای کلاسیک مانند «گنج قارون» از دور خارج شدند ولی نوع دیگری از فیلمفارسی پا به عرصه گذاشت و فیلمهایی که درباره کلاه مخملیها و لمپنها ساخته میشد وارد چرخه سینمایی شدند و به نوعی موج نو را کمرنگ کرد، اما دگرگونی در سینما تمام نشد و نسلهای بعدی به وجود آمدند.
نویسنده «نترس دخترم کسی اینجا نیست» افزود: اساسا سینمای بعد از انقلاب مدیون موج نو است. هم در کتاب و هم در فیلمی که در این زمینه ساختم مهرجویی و فرهادی به این موضوع اشاره میکنند که اگر فیلم گاو ساخته نشده بود ما بعد از انقلاب ممکن بود به عنوان یک نظام دینی، مذهبی و ایدئولوژیک سینما نداشته باشیم حتی سران انقلاب خیلی موافق پدیدهای مانند سینما نبودند و این فیلمهای موج نویی بودند که باعث شدند سینما ادامه پیدا کند کما این که بسیاری از فیلمسازان موج نویی که بعد از انقلاب در ایران ماندند کار خود را ادامه دادند؛ کسانی مانند کیمیایی، تقوایی، مهرجویی، امیر نادری، بیضایی و حاتمی تا پیش از فوت یا خروج از ایران، از نسل موج نوییهایی بودند که سینمای بعد از انقلاب را شکل دادند.
این نویسنده درباره پیوند ادبیات و سینما و این که ادبیات پشتوانه تغییر در سینماست گفت: یکی از پشتوانههای سینما ادبیات است و این موضوع در فیلم هم بحث میشود که برخلاف موج نوی سینمای فرانسه که فیلمسازان سعی کردند ارتباط سینما با ادبیات را قطع کنند و سینما را به عنوان یک هنر مستقل ادامه دهند. اما در ایران عکس این اتفاق رخ داد و موج نوییها بیشتر متکی بر ادبیات بودند و ما شاهد هستیم که بسیاری از رمانهای خوب آن دوران به فیلم تبدیل شد؛ به خصوص دو اثر زندهیاد غلامحسین ساعدی «آرامش در حضور دیگران» و «گاو» از ادبیات اجتماعی که بر اساس هرکدام دو فیلم ساخته شد.
طالبینژاد همچنین افزود: بعدها نیز میبینیم که نمونههایی مانند «داش آکل» صادق هدایت و «تنگسیر» صادق چوبک و «ملکوت» بهرام صادقی و غیره پشتوانه فیلمهای موج نویی ما شدند. الان هم من معتقدم فیلم خوبی که در ایران ساخته شود به پشتوانه ادبیات است و حتما به گونهای به ادبیات متکی است. یکی از نقاط ضعف سینمای فعلی این است که ارتباطش را با ادبیات به ویژه ادبیات متعالی قطع کرده یا خوب برقرار نمیشود.
صحنهای از فیلم «طبیعت بیجان» اثر سهراب شهیدثالث
این منتقد درباره کند بودن تحولات در سینمای ایران اظهار کرد: هر تحولی یا هر اتفاقی در هر جامعهای به نسبت شرایط در آن اجتماع کند و تند میشود. سیر تحولات در سینمای ایران کند بود؛ دلیلش برمیگردد به ریتم زندگی در ایران. ریتم زندگی در ایران با ریتم زندگی در اروپا فرق میکند. درست است که دویدنهای زیادی داریم اما توجه کنید که ما در زمینه پروژههای اقتصادی و حتی عمرانی ریتمی کند را در پیش گرفتیم.
وی افزود: نمونه آن مصلای تهران است که چهل سال است در حال ساخته شدن است و هنوز تمام نشده است. این یعنی ریتم زندگی و تولید در ایران بسیار کند است و بنابراین تحولات سینمایی هم تابع همین شرایط زمانهایی کند و زمانهایی سرعت گرفت اما در مجموع و در قیاس با دنیا ریتم کندی داشت.
احمد طالبینژاد در پایان گفت: در کتاب و در فیلمی که ساخته شد سعی کردم که با رودررو قرار دادن یک نفر از نسل اول فیلمسازان موج نویی و یک نفر از نسل امروز این حس را به وجود بیاورم که جریان موج نو به نوعی ادامه پیدا میکند؛ یعنی امروز کسانی مانند اصغر فرهادی، پرویز شهبازی،شهرام مکری را میتوان نام برد که ادامه دهنده جریان موج نو هستند. امروز اگر شهرام مکری فیلم دو ساعته را با یک برداشت میسازد به سهراب شهیدثالث به عنوان یکی از آغازگران موج نو برمیگردد.
نشر چشمه «کتاب موجنو یا سینمای ایران چگونه دگرگون شد» اثر احمد طالبینژاد را در ۱۴۳ صفحه، ۵۰۰ نسخه و ۲۳ هزار تومان منتشر کرده است.