به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشر سخن به تازگی کتاب «اسطورهکاوی عشق در فرهنگ ایرانی» تالیف بهمن نامور مطلق را با شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه، ۶۱۶ صفحه و بهای ۷۵ هزار تومان منتشر کرده است. این کتاب دوازدهمین مجلد از مجموعه «نظریهها و نقدهای ادبی – هنری» نشر سخن است که با نظارت نامور مطلق منتشر میشود. ششمین جلد این مجموعه نیز کتاب مهم و اثر این نویسنده با عنوان «درآمدی بر اسطورهشناسی» بود.
نامور مطلق اکنون یکی از چهرههای شناخته شده در حوزه نقد و نظریهپردازی فرهنگی است و شاید بتوان او را به عنوان یکی از نخستین کسانی دانست که پژوهشها و مطالعات اسطوره شناسی با رویکرد اسطوره کاوی را در ایران رواج داد. تازهترین کتاب او ۱۴ بخش عمده دارد که به ۱۴ مدل روابط عاطفی و عاشقانه از اسطورههای کهن تا نمونههای امروزینی که تصویری اساطیری دارند، میپردازد. کتاب با مبحث مهم «تصویر عشق در فرهنگ ایرانی» آغاز میشود.
روابط عاطفی بومی را مطرح نکردهایم
نامورمطلق درباره این کتاب به خبرنگار مهر گفت: ایده پژوهش و تالیف درباره این موضوع پنج سال پیش به ذهنم خطور کرد. متاسفانه جامعه ایرانی در این دوران دچار بحران عاطفی شدیدی شده که در طول تاریخ بیسابقه است و این مساله علتهای مختلفی چون مسائل اجتماعی و سیاسی، نوع مواجهه ما با غرب، تغییر ماهیت روابط عاطفی در غرب و همچنین تغییر ماهیت مسائل مرتبط با ازدواج و خانواده در غرب، دارد. ما روابط عاطفی بومی خودمان را به شکل نسبتا ناقص و سختی مطرح کردهایم و باید اقرار کنیم که این روش برای همه اقشار جامعه جواب نداده است.
وی افزود: وقتی ما به صفحات حوادث روزنامهها، یا رمانها و فیلمهای سینمایی به عنوان بیانکننده کششها و امیالمان نگاه میکنیم متوجه خواهیم شد که یک اتفاقاتی دارد رخ میدهد. مظاهر و تجلیات ضمیر ناخودآگاه ما به صورت مستقیم در صفحات حوادث و به صورت غیرمستقیم در هنر و ادبیات نمود پیدا میکند و همین نمودها نشان دهنده این است که ما ایرانیان دچار یک دوگانگی عاطفی شدهایم همانطور که دچار دوگانگی شخصیتی در برخی از اقشار هستیم.
جامعه ایرانی در این دوران دچار بحران عاطفی شدیدی شده که در طول تاریخ بیسابقه است و این مساله علتهای مختلفی چون مسائل اجتماعی و سیاسی، نوع مواجهه ما با غرب، تغییر ماهیت روابط عاطفی در غرب و همچنین تغییر ماهیت مسائل مرتبط با ازدواج و خانواده در غرب، دارد.نامورمطلق ادامه داد: پنج سال پیش من احساس کردم که این بحران عاطفی روبه تزاید و تشدید است. این بحران در مواجهه ما با جهان بدون مرز مجازی و اینترنتی – یعنی جهان گشودهای که از یک طرف ما با آن بدون هیچ مانعی روبهرو شدهایم و از طرف دیگر یک پیوستگی به هویت خود داریم – تشدید شده است. این دوگانگی در حال آزار جامعه ماست، بویژه آنکه ساختارهای رسمی کشور نیز کماکان در بخش سنتی خود باقی مانده و اجازه تغییر را نمیدهند و از طرف دیگر این تغییرات در لایههای زیرین قشرهایی در جامعه دارد خود به خود رخ میدهد.
نویسنده کتاب «اسطورهکاوی عشق در فرهنگ ایرانی» همچنین با اشاره به این نکته که در غرب روی مدلهای عشقورزی بسیار کار کردهاند، گفت: جامعهشناسان و روانشناسان غربی مدلهای عشقورزی و روابط عاطفی در فرهنگ خود را استخراج و روی آن بسیار کار کردهاند. آنها برای جامعه خود تبیین کردهاند که مفهوم عاطفه و روابط عاطفی و عشقورزی چیست و چه مدلهایی از این روابط در اساطیر و تاریخ بوده است.
وی اضافه کرد: نارسیسیم، اکوئیسم، تریستانیسم، دون ژوانیسم و... مفاهیمی هستند که غرب با الگوهای اسطورهای خود مثل زئوس، آپولون، دیونیزوس، هفائیستوس و... تجربه کرده و بر اساس همین تجربهها مدلهایی برای خود از نظر روابط عاطفی، عشق ورزی و روابط خانوادگی تعریف و تبیین کرده است. متاسفانه ما در ایران به این موضوعات نپرداخته و هیچگاه مدلهای روابط عاطفی را از ادبیات، فرهنگ و به طور کل از متونمان استخراج نکردهایم.
نباید مدلهای عشق ورزی را سانسور کرد
این نظریهپرداز حوزه فرهنگ در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه جوانان ایرانی دچار سرگشتگی و سرگردانی عاطفی هستند، گفت: وظیفه پژوهشگران و نظریهپردازان فرهنگی این است که جوانان را از این وضعیت خلاص کنند و برای این کار نیاز به تولید متن و تولید الگوست. ما باید برای جوانان و نوجوانان روشنگری کنیم با حرف نزدن و سانسور مشکل آنها حل نمیشود. مشکل این نسل واقعی و عمیق است و ما باید برای این مساله کار عمیق انجام دهیم. من در حد خودم سعی کردم قدمی را بردارم تا فرزندانمان بتوانند با یک عاطفه آگاهی زندگی خود را آغاز کنند.
استناد مدلهای عشقورزی ایرانیان به اساطیر غربی
نامور مطلق در بخش دیگری از این گفتوگو به یک رویه غلط در شناختشناسی عشقورزی ایرانی اشاره کرد و ادامه داد: به دلیل عدم پژوهش روی مدلهای روابط عاطفی در فرهنگ ایران، ما ناچاریم برای شناخت خودمان مدام به الگوهای غربی ارجاع دهیم. برخی از مدلهای غربیها قابلیت انتقال و تطبیق با فرهنگ ایرانی را دارد، اما بسیاری از آنها نیز فاقد این کارآیی هستند. بنابراین ارجاع مدام به آنها یعنی تحمیل مدلهای عشقورزی غربی بر جهان خودمان و این باعث میشود تا بحران روابط عاطفی تشدید شود. به دلیل همین کمبودها تصمیم گرفتم تا با پژوهش بر اساطیر ایرانی به گزینش و تبیین مدلهای روابط عاطفی و عشقورزی در فرهنگ ایرانی بپردازم.
وزارت آموزش و پرورش و سازمان صدا و سیما وظیفه دارند به کودکان و نوجوانان این آموزش را بدهند که چه زمان «بلهای» بگویند که خوشبختی به همراه خود بیاورد.نویسنده کتاب «درآمدی بر اسطورهشناسی» گفت: وقتی از فرهنگ ایرانی صحبت میکنم منظورم اسطورهها، ادبیات و هنر است. در قدم نخست خودم را محدود به بررسی اساطیر کردم و به سراغ حکمت نرفتم. در حوزه حکمت نیز ما تعاریف و مدلهایی داریم. به عبارتی برای شروع پژوهش در مدلهای روابط عاطفی و عشقورزی در ایران با توجه به تخصص خودم، اسطوره را به عنوان کانون بحث انتخاب کردم. به عبارتی پیکره مطالعاتی من ادبیات و هنر بود و بعد حوادث امروزی؛ و در ادامه الگوهایم را اسطورههای ایرانی بیرون کشیدم، چرا که اسطورهها در واقع تبلور ضمیر ناخودآگاه ما هستند. کششها و امیال ما در اسطورهها متبلور میشوند و همینها نیز قابلیت تبدیل به الگو برای شناخت را دارند.
وی درباره رویکرد پژوهشی خود نیز اشاره کرد: در این کتاب من یکی از روشهای اسطورهشناسی به نام اسطورهکاوی را برای تحلیل الگوهای ایرانی استفاده کردم. رویکرد اسطورهکاوی مطالعه اسطوره در بستر اجتماعی است و من چون میخواستم در بستر اجتماعی امروز مطالعه کنم به طرف اسطوره کاوی رفتم.
مدلهای عشقورزی ایرانی در اساطیر
رییس دانشگاه هنرهای ایرانی – اسلامی فرشچیان همچنین درباره ساختار کتاب «اسطوره کاوی عشق در فرهنگ ایرانی» نیز اشاره کرد: با توجه به تمام دلایلی که بیان کردم ضرورت بررسی الگوهای عشق ورزی از دورانی که متن وجود دارد تا به امروز، حس شد. ۱۴ مدل را من استخراج کرده و در این کتاب تحلیل کردم. این ۱۴ مدل از میان شخصیتهای اسطورهای و خیالی تا شخصیتهای واقعی و امروزی انتخاب شدهاند. نخستین اسطوره مطرح شده در این کتاب «آمیتیس» است که با تم عشق سازنده مطرح شده. آمیتیس یک شاهزاده ایرانی است که با امپراتور بابلی یعنی بختالنصر ازدواج کرده و باغهای معلق به خاطر او خلق میشود.
وی افزود: اسطوره بعدی مطرح شده «پانتهآ» است. پانتهآ اسطوره وفاداری است. متاسفانه تاکنون در محافل ایرانی تا از اسطوره وفاداری صحبت میشود نام «پنه لوپه» همسر اولیس به میان میآید و همه او را مثال میزنند. در صورتی که ما در فرهنگ و اساطیر خودمان اسطوره وفاداری مهمی داریم. در موضوع وفاداری به همسر پانتهآ چهره مهمی است که در دوران کورش بوده و بارها وفاداری خود را نشان داده است، چرا ما او را به جای پنه لوپه به عنوان یک الگوی وفاداری برای زن، مرد و خانوادههای ایرانی مطرح نکنیم؟ پس از پانتهآ، اسطورههایی چون روشنک، گردیه، بهرام، خسرو، سمن رخ، جریره، رابعه و بکتاش، دختر ترسا و شیخ صنعان، مولانا و شمس بررسی شدهاند.
نامور مطلق در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که هر کدام از اسطورههای مطرح شده در کتاب تم و مضمونی خاص خود را دارند گفت: هرکدام از این مدلها را پس از بررسی دقیق مشکلات جامعه امروز برای تحلیل انتخاب کردهام. به عنوان مثال مضمون «شیخ صنعان و دختر ترسا» عشق بینانسلی است و یکی از مشکلات زندگی امروز ایرانیان نیز همین عشقهای بینانسلی است. چه بسیار مردهایی که در سنین میانسالی قرار دارند اما عاشق دختران جوان هستند و چون قدرت و ثروت دارند، میتوانند عشق را خریده و آن را سوداگری کنند.
مسائل عاطفی در زمره مسائل فرهنگی است و نمیتوان آن را از یک فرهنگ عینا به فرهنگ دیگر منتقل کرد. از طرف دیگر ما مدام موضوع عشق ورزی را در زمره مباحث محرمیت دانسته و مفاهیمی چون شرم و حیا را ملتزم آن کردهایم. به عبارتی با عدم ورود به این حوزهها جوانان و نوجوانان را در یک بلاتکلیفی عاطفی گذاشتهایم.نویسنده کتاب «اسطوره و اسطورهشناسی نزدژرژ دو مزیل» ادامه داد: تم اسطوره بهرام و رابطهاش با آزاده «زودرنجی» است. بهرام به محض اینکه صحبت تلخی از آزاده میشنود او را میکشد. در جامعه کنونی ما نیز عشق و خشونت به دشت به هم آمیخته شده و ما چقدر دچار جنون آنی میشویم، هرچند که این اصطلاح جنون آنی چندان علمی نیست. امروزه بسیاری از ایرانیان تا چیزی خلاف نظرشان میشنوند، به جنون آنی مبتلا میشوند. بنابراین اصل هدف من این بود که نیازهای امروز و مشکلات و مسائل مبتلابه جامعه را شناسایی کرده و الگوهایش را در اسطورهها و تاریخ دربیاورم و به مخاطبان ایرانی ارائه کنم تا آنها با حضور در این سفره اساطیر خود را بشناسند. به عنوان مثال آنکه زودرنج است بفهمد که بهرامی است و بهرامی بودن چقدر میتواند بد باشد.
مدلهای اسطورهای عشق در جهان امروز
نامورمطلق در بخش دیگری از این گفتوگو به بررسی و تحلیل چند شخصیت امروزی در این کتاب نیز اشاره کرد: در این کتاب شخصیت فروغ فرخزاد را نیز به عنوان یکی از این اسطورهها بررسی کردم. فروغ در این کتاب شریک عشقی است. او وارد زندگی ابراهیم گلستان میشود اما نمیخواهد همسر ابراهیم گلستان حذف شود. فروغ میخواهد در کنار او سهمی داشته باشد و این روند باعث تراژیک شدن ماجراست. چنین عشقهایی در دهه فعلی نیز به شدت به چشم میخورد. همچنین من در این کتاب رابطه آیدا و شاملو را به عنوان یک زوج موفق مثال زدم. هرچه در دنیای معاصر جستوجو کردم تا عشق یک زوج را به عنوان نماد مطرح کنم، بهتر از رابطه آیدا و شاملو پیدا نکردم. ما باید روی این مدلها کار کنیم تا جوانها بدانند که در عصر اینترنت و عصر پست مدرن هم میتوان در رابطه عشقی وفادار بود. در اینجا البته من با واقعیت شاملو یا فروغ کاری نداشتم و تصویری که از آنها ایجاد شده برایم مهمتر بود.
نویسنده کتاب «فرهنگ مصور نمادهای ایرانی» ادامه داد: یکی از الگوهایی که امروزی که من در کتاب «اسطوره کاوی عشق در فرهنگ ایرانی» به آن پرداختم، رویداد عشقی شهریار است با مضمون «دیر شدهها». شهریار سروده است که «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا». ما در جامعه امروزیمان بسیار پیردختر و پیرپسر داریم و این یک بیماری برای جامعه ماست. حال برخی طلاق گرفتهاند و برخی دیگر اصلا ازدواج نکردهاند. جامعه به جوانان و نوجوانان هیچگاه آموزش نداده است که چه زمانی «بله» و چه زمانی «نه» بگویند. چون آموزش ندیدهاند آنقدر دیر «بله» میگویند که سررشته امور از دست عاشق درمیرود.
ایرانیها در منازل خود خوشبخت نیستند
نامورمطلق در بخش دیگری از سخنان خود با ابراز تاسف از عدم آموزشهای زندگی به کودکان و نوجوانان توسط نهادهای ذیربط گفت: وزارت آموزش و پرورش و سازمان صدا و سیما وظیفه دارند به کودکان و نوجوانان این آموزش را بدهند که چه زمان «بلهای» بگویند که خوشبختی به همراه خود بیاورد. وظیفه صدا و سیما این نیست که فقط به مسائل سیاسی و شخصی اشخاص بپردازد. ساختار آموزش و پرورش باید به گونهای باشد که کودکان از دل آن آموزش زوج موفق بودن را ببینند تا جامعه سالم تشکیل شود.
این نظریهپرداز و منتقد فرهنگ ادامه داد: جامعه سالم به روابط عاطفی سالم بستگی دارد. یکی از دلایلی که جامعه ما دچار آسیبهای متعدد شده این است که ایرانیان در خانههای خود خوشبخت نیستند. یعنی اینکه یا تنها هستند و به این دلیل خوشبخت نیستند و یا اینکه زندگی زناشوییشان خوشبختی را به همراه نیاورده. این در صورتی است که آموزش پرورش به راحتی هرچه تمامتر میتواند به فرزندان ما این آموزش را بدهد که چگونه با جنس مخالف یا همسرشان تفاهم داشته باشند و چگونه در زمان تشکیل زندگی مشترک بتوانند همدیگر را ارضای معنوی و جنسی کنند. نباید انکار کرد که بخش مهمی از عشق میل جنسی و ارضای آن است.
سانسور مانند زیاد حرف زدن مشکلات را حاد میکند
نامورمطلق در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به این سوال که چرا منابع تحلیلی اسطوره و کتابهای با رویکرد اسطوره کاوی تاکنون در زمره دروس و منابع رسمی نظام آکادمیک قرار نگرفتهاند؟ اظهار کرد: چند موضوع ریز اما پیچیده باعث این کار شده و در این چند سال با مطرح شدن سند ۲۰۳۰ قضیه پیچیدهتر شده است. ضعف عمده ما در عدم تحلیل است. همچنین مشکل دیگر ما این است که تاکنون صرفا تلاش شده تا هرآنچه که در غرب هست اینجا تکرار شود و خوب این روند نتیجهای جز شکست ندارد.
وی افزود: مسائل عاطفی در زمره مسائل فرهنگی است و نمیتوان آن را از یک فرهنگ عینا به فرهنگ دیگر منتقل کرد. از طرف دیگر ما مدام موضوع عشق ورزی را در زمره مباحث محرمیت دانسته و مفاهیمی چون شرم و حیا را ملتزم آن کردهایم. به عبارتی با عدم ورود به این حوزهها جوانان و نوجوانان را در یک بلاتکلیفی عاطفی گذاشتهایم. همانطور که با زیاد حرف زدن در این موضوعات مشکلات حل نمیشود، کم حرف زدن هم بحران را تشدید میکند. بحران غرب به این خاطر است که درباره این مسائل زیاد حرف زدهاند، در مقابل اما در ایران اصلا حرف نمیزنند و این دو رویکرد هر دو به یک اندازه خطرناک است و خانوادهها را ویران میکند.
نامورمطلق در ادامه با اشاره به این نکته که سیستم آموزشی ما دچار یک دوگانگی است، گفت: برنامه ریزان آموزشی در ایران آن هوشمندی و خلاقیت لازم برای برون رفت از این دوگانگی را ندارند. یعنی یا این مسائل را به طور کل بایکوت میکنند و یا وقتی میخواهند مطرح شود مانند غرب عمل کرده و مباحث را به شدت باز و عریان مطرح میکنند و این با فرهنگ ما همخوانی ندارد. همین باعث شده جامعه ایران به مرز خطرناکی برسد و بویژه اینکه امروزه در محافل خصوصی اتفاقات و جنایتهای هولناک رخ میدهد.
این اسطوره شناس در پایان درباره ادامه این پژوهش نیز اشاره کرد: من در این کتاب به گزینش اسطورهها پرداختم. امیدوارم عمری باشد تا بتوانم کهنالگوها را نیز استخراج کنم. بحث درباره کهن الگوهای عشق نیز در دیگر کشورها انجام شده اما ما تاکنون آن را انجام ندادهایم. دوباره تاکید میکنم که ما وظیفه داریم تا برای جوانان درباره روابط عاطفی و عاشقانه پژوهش کنیم.
درباره نویسنده
بهمن نامورمطلق متولد 1341 تهران و دارای مدرک ادبیات تطبیقی از دانشگاه بلز پاسکال در کلرمون فرانسه است و هماکنون عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی است. او همچنین رییس دانشگاه هنرهای ایرانی – اسلامی استاد محمود فرشچیان، عضو ایرانی مرکز جهانی مطالعات ادبیات تطبیقی پاریس، عضو حلقه نشانه شناسی تهران و عضو مرکز تحقیقاتی ادبیات تطبیقی و عمومی در دانشگاه کلرمون فران فرانسه است.
از دیگر کتابهای منتشر شده نامورمطلق میتوان به این موارد اشاره کرد: «نقد تکوینی در هنر و ادبیات»، «درآمدی بر اسطورهشناسی»، «اسطوره و اسطورهشناسی نزدژرژ دو مزیل»، «اسطوره و اسطوره شناسی نزد نورتروپ فرای»، «اسطوره و اسطوره شناسی نزد ماکس مولر»، «درآمدی بر بینامتنیت»، «فرهنگ مصور نمادهای ایرانی»، «نشانهشناسی فیلمهای مستند دفاع مقدس»، «بینامتنیت: از ساختارگرایی تا پسامدرنیسم»، «اسطوره شهر اصفهان»، «سفرنگاره» و...
همچنین کتابهای مجموعه مقالات «بازنمایی فضاهای شهری در هنر و ادبیات»، «آیینه آفتاب: حضور شخصیت و آثار مولانا در غرب»، «دانشهای تطبیقی: مجموعه مقالات فلسفه، اسطورهشناسی، هنر و ادبیات»، «گفتوگومندی در ادبیات و هنر» و «طاق بستان: مجموعه مقالات بینارشتهای در مورد سایت باستانی طاق بستان» نیز با نظارت و کوشش نامورمطلق روانه کتابفروشیها شدهاند.
مجموعه «نظریهها و نقدهای ادبی ــ هنری» با نظارت نامورمطلق از سوی انتشارات سخن منتشر میشود. از دیگر مجلدات این مجموعه میتوان به این عناوین اشاره کرد: «نشانه – معناشناسی دیداری» تالیف حمیدرضا شعیری، «درآمدی بر آیکونولوژی» تالیف ناهید عبدی و «چیستی ترجمه در هرمنوتیک» تالیف مرتضی بابک معین.