به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سید صدرالدین طاهری استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، روز گذشته ۸ مردادماه در همایش ملی «حکمت اشراقی در پرتو آراء و آثار شهابالدین سهروردی (شیخ اشراق)» که به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و همکاری کمیسیون ملی یونسکو – ایران و دانشگاه آزاد اسلامی در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، به ارائه مقاله خود با عنوان گزارش و بررسی انتقادی نظر سهروردی درباره جوهر جسمانی پرداخت.
وی گفت: تنها مکتب فلسفی اسلامی که سهروردی مسبوق به آن است، مکتب مشاء است. بین مکتب مشاء، به سرکردگی ابن سینا و مکتب اشراق که سهروردی مؤسس آن است، مسائل متعددی مورد اختلاف است و یکی از عمده ترین مسائل اختلافی، شمار جواهر است.
طاهری اضافه کرد: مشائیان به پنج جوهر، ذیل جنس الاجناس جوهر، عقیده داشتند: هیولا، صورت، جسم، نفس و عقل. ایشان هیولای نخستین و صورت جسمیه را دو جوهری می دانستند که با هم جسم را تشکیل می دهند و جسم به اعتقاد ایشان جوهر سوم است.
این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش اظهار کرد: پیش از پرداختن به مسئله مورد اختلاف مشاء و اشراق لازم است از باب توضیح اصطلاحات کلیدی متذکر شویم که دو جزء جوهری جسم یعنی هیولا و صورت که مشائیان بدان معتقدند، هر دو دست یافتنی هستند و به حواس در نمی آیند. هیولا فرضی است که از کنکاش قهقهرائی در اجزای تشکیل دهنده جسم طبیعی به ناچار به ذهن می رسد و آن را ماده اولیه یا هیولای نخستین می نامند.
وی با بیان اینکه صورت جسمیه نیز حاصل سیر قهقهرائی در صورتهای نوعیه جسم طبیعی است، تصریح کرد: بدین معنا که هر جسمی نام ویژه ای دارد و آن را از صورت نوعیه خود می گیرد. برای مثال هر جسمی، چوب یا انگور یا سنگ یا آب یا چیزی غیر از اینهاست و نوعیت خاصی برای خود دارد، اما در طبیعت چیزی یافت نمی شود که فقط جسم باشد و هیچ شیء خاصی نبوده و هیچ نام ویژه ای برحسب نوعیتش نداشته باشد.
این محقق و نویسنده کشورمان بیان کرد: همچنین این نیز روشن است که ذهن ما می تواند در مقام ریشه یابی صورت نوعیه فعلی هر جسمی، صورتهای نوعیه پیشین را جست و جو کند و یکی یکی آنها را کنار بزند و به آن صورتی برسد که فلاسفه آن را صورت جسمیه می نامند و بر آنند که این صورت جسمیه در هم آغوشی با هیولای نخستین، بر روی هم چیزی را می سازند که ما آن را جسم می نامیم و این دو، یعنی هیولا و صورت ترکیب یافته را زیربنای همه انواع طبیعی موجود در عالم طبیعت می شناسیم.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: به نظر مشائیان، جسم جوهری واحد است که خود مرکب از دو جوهر هیولا و صورت جسمیه است و صورت جسمیه عبارت است از ابعاد سه گانه فرضی که می توانند از یک نقطه درون جسم با زوایای قائمه یکدیگر را قطع و تا بی نهایت ادامه یابند و هیولا بدون این صورت جسمیه، هیچ فعلیتی جز فعلیت پذیرش ندارد، اما به نظر سهروردی جسم جوهر واحدی است و مرکب از دو جوهر نیست و صورت جسمیه به معنایی که مشائیان می گویند، وجود ندارد و هیولای جسم به جز ابعاد عرضی هندسی ابعاد دیگری را نمی پذیرد. به علاوه هیولای مذکور همان جسم است و نه یک جزء جسم.
طاهری در پایان سخنانش تأکید کرد: این در مجموع به نظر می رسد نظر مشائیان انسجام منطقی دارد ولی دچار غرابت و تصنع فوق العاده ای است. به علاوه آنچه ایشان در ادامه این طرح در باب روابط علیت و معلولیت میان ماده و صورت جسم و ارتباط آن با علت مفارق می گویند غرابت بیشتری دارد و قابل اثبات نیست. همچنین دلایل سه گانه ای که برای اثبات هیولا آورده اند، نیز قابل انتقادند، چنان که سهروردی دو دلیل را انتقاد کرده است اما نظر سهروردی از یکسو مطابق عرف و سازگار با تجربه است و به نوبه خودش ابتکاری ارزشمند در این مسئله است و از سوی دیگر ناقص و دچار تناقض در گفتار و نیازمند اصلاح است و بنابراین در مجموع بر نظر مشائیان برتری دارد.