شناسهٔ خبر: 59945 - سرویس دیگر رسانه ها

زنان و بازیابی هویت در عصر مشروطه

علی باغدار دلگشا گفت: زن ایرانی در عصر مشروطه با مجهز شدن به سلاح تفکر انتقادی: شناخت به منظور تغییر، در تلاش بوده است تا به بازیابی هویت مستقل خود از خلال تاریخ مذکر بپردازد.

زنان و بازیابی هویت در عصر مشروطه

فرهنگ امروز / علی باغدار دلگشا: دانشجوی دکتری تاریخ و دانشگاه فردوسی مشهد: در آستانه ورود به یکصد و چهارده سالگی مشروطه قرار گرفته‌ایم. نظامی که ساختارهای بنیادین آن با محوریت آشنایی ایرانیان با غرب پدید آمد و با برخی همانندسازی‌های دینی ـ اسلامی ـ ترویج یافت. دوره‌ای که آن را یکی از مهم‌ترین ادوار تجددگرایی در ایران می‌توان معرفی کرد. زمانه‌ای که روند شکل‌گیری تغییرات اجتماعی به صورت همه جانبه و البته گاه شتاب‌زده در آن به وقوع پیوسته است. البته از تأثیر تفکرات مربوط به انقلاب 1789 فرانسه و شعار محوری آن: «آزادی، برابری، برادری» بر این خیزش در ایران نیز نباید غافل شد. تحولات انقلابی در فرانسه که برخی دگراندیشان ایرانی مانند زین العابدین مراغه‌ای را بر آن داشت که ایرانیان مشروطه‌خواه را دعوت به «تقلید نعل به نعل» از انقلاب کبیر فرانسه کند.

اما به راستی چرا همچنان تحولات رخ داده در جریان مشروطه‌ برای ما مهم است؟ چرا هنوز با گذشت بیش از یکصد سال نام نا آشنا با تحولات مشروطه نیستیم و هنوز بررسی‌اش می‌کنیم و خود را بی‌نیاز از مشروطه پژوهی نمی‌دانیم؟ به بررسی و تحلیل مطبوعات  منتشر شده در آن و مکتوبات و عرایضش می‌پردازیم و گفتمان‌های سیاسی و اجتماعی  آن را مورد نقد و تحلیل قرار می‌دهیم. نتیجه آن که برایمان مهم است و در تلاشیم برای باز شناسی ساختارهای چند لایه آن؟

مشروطه را نقطه‌گاه شکل‌گیری تغییرات اجتماعی در جامعه ایران می‌توان دانست. تغییراتی چون جایگزینی اصطلاح «مردم» به جای واژه «رعیت» و یا جایگزینی واژه «زن» به جای واژگانی چون «ضعیفه» و «مخدرات». تغییراتی که نتایج حاصل از آن نه هدیه‌ای از جانب جامعه سنت زده و عرف‌گرای ایران یا حاکمیت وقت‌اش، که حاصل مبارزات ساختارمند تمام کسانی بوده است که در فکر تغییر و اصلاحات ساختاری بوده‌اند. تغییر حاصل نمی‌شود مگر با تلاش و مبارزه. مبارزه با ساختارهای خرافی، قیود عرف و سنت، تکرار پرستی‌ها و کلیشه‌های جنسیتی. همان طور که در مکتوبات مطالبه‌گرایانه دوره مشروطه آمده است؛ «اساس ترقی، انداختن طرحی نو نیاز دارد».

در شکل‌گیری این تغییرات اجتماعی و نقد کلیشه‌های جنسیتی، «زنان» نقشی محوری داشته‌اند، نقش زن بر متن مشروطه و تحقق تغییرات اجتماعی را در چندین محور می‌توان مشاهده کرد:

الف) آن‌جایی که برای دفاع از ساختار و کلیت مشروطه در کنار مردان حضور پیدا کردند.
ب) زمانی که در  دفاع از مجلس شورای ملی اول و مقابله با دوران موسوم به استبداد صغیر نقش آفرینی کردند.
پ) دوره‌ای که با وجود تمامی محدودیت‌های اجتماعی و عرف گرایانه، برای نخستین بار به طرح مطالبات اجتماعی «جنس زن» با هدف «ترقی جامعه» پرداختند.
ت) آن زمان که در دفاع از طرح تأسیس بانک ملی به تشکیل کمیته‌های جمع‌آوری منابع مالی برای تقویت پشتوانه اقتصادی کشور روی آوردند.
ث) آن‌جایی که برای ایجاد نظام آموزشی مدرن در ایران به طرح تأسیس مدارس نسوان روی آورده و در برابر تمامی مخالفت‌های عرفی ایستادگی نمودند.
ج) و آن زمان که برای تحقق برابری اجتماعی مبتنی بر اصل شایسته سالاری و ترویج دیدگاه هایی چون: «در ملت ترقی هست و استقلال و آزادی/ که زن چون مرد آزاد و کسی او را نیازارد» به نقد ساختارهای عرفی و کلیشه‌های جنسیتی در جامعه ایران پرداختند.
بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که یکی از تغییرات اجتماعی مهم در آن رخداد، تلاش زنان برای طرح مطالبات اجتماعی‌شان برای نخستین بار بوده است. مطالباتی اجتماعی که برای اول بار نمونه‌هایی از آن را در رسائلی چون معایب الرجال و جرایدی چون حبل المتین، مساوات، صوراسرافیل، حکمت، ثریا، تمدن و ایران‌نو می‌توان مشاهده کرد. مطالباتی که علاوه بر طرح به صورت مکتوب، رویکردها و نگرش‌های مهمی را در خود نمایان ساخته‌اند: مواردی چون ضمیرهای استفاده شده، افعال جملات، واژگان مترادف و تأکید بر اصطلاحاتی چون «ما» و «خواهری».

بررسی مکتوبات و رسائل زن‌نگار این دوره مانند معایب الرجال که در نقد تأدیب النسوان نگاری‌های مردن‌نگار و زن ستیز به نگارش در آمده‌اند و یا مکتوبات طائره در روزنامه ایران‌نو نشان می‌دهد که زنان آگاه و روشنفکر ایران که عمدتا از طبقات بالای اجتماعی نیز بودند با هدف بازیابی هویت زنانه و تأکید بر استقلال «جنس زن» از «جنس مرد» به نگارش اثر و مکتوب پرداخته‌اند. هویتی زنانه که به دلیل رویکردهای عرفی موجود در قالب تاریخ مذکر، باعث حذف یا نادیده گرفتن نقش آفرینی زنان در تحولات تاریخی شده بود. این زنان در آثار خود با نقد ساختارهای عرفی و کلیشه‌های جنسیتی موجود در جامعه ابتدا به طرح پرسش پرداخته و پس از ایجاد شک و تردید به ارائه نظر با موضوع «ترقی نسوان» و «ترقی اجتماع» پرداخته‌اند. امری که اوج توجه به آن را هم زمان با انتشار جراید زن‌نگار مانند دانش، شکوفه، زبان زنان، نامه بانوان و دیگر جراید زن‌نگار این دوره می‌توان مشاهده کرد.

زنان با درج اصطلاحات و جملات پرسشی چون: زن در این ملک پریشان تا چند؟ / ای رجال ایران زن مگر بشر نیست؟ / چرا ضعیفه در این ملک نام من باشد؟ به طرح پرسش از جامعه مَردمَدار خود پرداخته‌اند. همچنین با درج جملاتی چون «اجتماع هم چون پرنده‌ای است که دو بال دارد. یک بال آن نساء و بال دیگر رجال‌اند. جامعه ترقی نمی‌کند مگر آن که دو بال آن ترقی کند» در تلاش برای ایجاد شک و تردید در ذهن جامعه بوده‌اند و در انتها نیز با ارائه این راه کار که «بکوش ای زن و بر تن ز علم جامه بپوش/ خوش آن زمان که چنینی جامه‌ات به تن باشد»، تنها راه ترقی نسوان را در علم آموزی آنان معرفی کرده‌اند.

زن ایرانی در عصر مشروطه با مجهز شدن به سلاح تفکر انتقادی: شناخت به منظور تغییر، در تلاش بوده است تا به بازیابی هویت مستقل خود از خلال تاریخ مذکر بپردازد. نقش آفرینی زن ایرانی در عرصه‌هایی چون مسأله حق تحصیل و ایجاد مدارس برای نسوان و یا خروج از صفت دیگری بودن و حضور در اجتماع به جای خلوت گزینی در اندرونی‌ها از جمله نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد زنان در عین وجود ساختارهای عرفی، قیود سنتی و کلیشه‌های جنسیتی در گفتمان اجتماعی زمانه خود توانسته‌اند با تکیه بر تلاش خود، به بازیابی هویت «جنس زن» بپردازند.

ایبنا