به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نوزدهمین دوره از جشنواره نمایشهای آیینی- سنتی در حالی در سالنهای مختلف پایتخت در حال اجرا است که این دوره از جشنواره با توجه به اهمیت پژوهش در این حوزه، با بخش پژوهش و سمینار در کاشان آغاز به کار کرد و از بهرام بیضایی هم در این زمینه تقدیر شد. محمد رحمانیان در غیاب بیضایی در وطن، به روی سن رفت و جایزه استاد را دریافت کرد.
سالهای طولانی، تنها منبع نمایشگران در حوزه نمایشهای آئینی- سنتی ایران، کتاب « نمایش در ایران» بهرام بیضایی بود که به نوعی میتوان گفت از پژوهشهای زیربنایی و اولیه در این حوزه محسوب میشود. اما علاوه بر بخش پژوهش، امسال نام بهرام بیضایی در جدول احرای نمایشها هم بسیار دیده میشود و به نوعی میتوان گفت بیضایی پرکارترین نمایشنامهنویس در جشنواره امسال نمایشهای آیینی- سنتی محسوب میشود و گاه در یک روز به دو اجرا از یک متن بیضایی مواجهیم؛ کما اینکه در دومین روز جشنواره «کارنامه بندار بیدخش بیضایی» توسط دو گروه اجرا شد. «مجلس قربانی سنمار» هم دو اجرا در جشنواره دارد؛ یکی روز نخست و دیگری روز آخر و محصول مشترک ایران و آذربایجان. «اژیدهاک» و «جنگنامه غلامان» هم از دیگر متون بیضایی است که در این دوره اجرا میشود. پس از او، داوود فتحعلی بیگی- دبیر جشنواره- قرار دارد و پرکارترین نمایشنامهنویس جشنواره است و سپس به نامهای آشنای دیگری از جمله علی نصیریان، محمد رحمانیان، محمد حسین ناصربخت، آرش آبسالان و کوروش نریمانی میرسیم.
این نکته به نوعی چراغ هشدار است برای نمایشهای آیینی- سنتی، برنامهریزان جشنواره و گروههای شرکتکننده که به طور جدی با مشکل کمبود متنهای جدید در این زمینه مواجهیم.
داوود فتحعلیبیگی در پاسخ به این مساله به ایبنا می گوید: «جشنواره قرار نیست به این مساله پاسخگو باشد. متاسفانه در دانشگاههای ما «نمایش در ایران» به نحو احسن آموزش داده نمیشود. خیلی که به آن بپردازند در حد تاریخ است. به نمایش ایرانی به مفهومی که تعزیه و تختحوضی و تقلید از آن بیرون میآید، نمیپردازند. کاری که آقای بیضایی به شکل دیگری به آن پرداخته و جلوههای نوینتری از آن را اجرایی کرده است. اینها در دانشگاهها آموزش داده نمیشود. برخی از دانشجوها به صرافت و علاقمندی خودشان به دنبالش میروند. در این راستا، تولید متون کم بوده و کمتر نمایشنامهنویسی به سمت این متون میرود. بیشتر به شیوه درامهای غربی مینویسند و چهبسا نوشتن آنها راحتتر باشد. یا شیوهها و الگوهای آن نمایشنامهها را میشناسند و اینها چون به دست فراموشی سپرده شده، به این شیوه هم نمینویسند. به همین دلیل، برخی از آثار در هر دوره جشنواره، تکرار میشوند.»
این در حالی است که در سالهای اخیر با برگزاری مسابقه نمایشنامهنویسی با رویکرد نمایشهای آیینی- سنتی مواجه بودیم و نفس مسابقه منجر به طبع آزمایی و تلاش نویسندگان جوان در این حوزه میشد و طبیعی است که از آن میان، دست کم متون برگزیده، استانداردهای لازم در این زمینه را داشتند، و پیشنهادی برای اجراهای جدید بودند. اما متاسفانه این بخش از جشنواره هم مدتی است که برگزار نمیشود و در اجرای آن وقفه افتاده است.
فتحعلی بیگی در این زمینه معتقد است: «ما در سالهای اخیر، دو- سه دوره مسابقه نمایشنامهنویسی برگزار کردیم و کمی متون جدید در این زمینه تولید شد. برخی از علاقمندان این حوزه هم تلاش میکنند که آثار جدیدی در این زمینه به وجود بیاورند که در نوع خودش هم قابل توجه است و برخی از آنها هم به جشنواره راه پیدا میکنند. باید به این مقوله توجه بیشتری شود و این روند سرعت بگیرد تا با تولید متون قابل توجه در زمینه نمایشهای آیینی- سنتی، ما کمتر شاهد این تکرارها باشیم.قصد ما حذف نبود. شرایطش فراهم نشد. باید سال پیش، این کار را انجام میدادیم و به هر دلیلی به موقع انجام نشد.»
این کارگردان پیشکسوت نمایشهای آیینی- سنتی در مورد علت عدم برگزاری مسابقه نمایشنامهنویسی نیز می گوید: «الان خاطرم نیست به چه علت این اتفاق افتاد. بهتر است بگوییم از آن غفلت شد. چون این ضرورت حس میشد که ما مسابقه نمایشنامهنویسی را برگزار کردیم. این بخش سال آینده تدارک دیده خواهد شد، چه من باشم و چه نباشم. اگر از برگزارکنندگان نباشم که من هم در جشنواره شرکت میکنم و اگر باشم هم جزء برنامهریزان و سیاستگذاران این مسابقه خواهم بود.»
وی در ادامه می افزاید: «به همین دلیل هم امسال ما چهار نمایشنامه در این حوزه چاپ کردیم؛ «بازی نامه 5»؛ که شامل دو نمایشنامه میشد و در « دفتر نقلید» هم دو نمایشنامه آمده است.»
فتحعلی بیگی درباره استقبال گروههای اجرایی از متون جدید این حوزه می گوید:«برخی از این نمایشنامهها، مثل «نقل آخر» حسین تفنگدار که از برگزیدگان مسابقه نمایشنامهنویسی بود، توسط خود نویسنده در دوره پیش جشنواره کارگردانی و اجرا شد. یا نمایشنامه «ملی» که خانم مفید نوشته، بعد از اینکه به صورت عروسکی اجرا شد، ما منتشر کردیم. بعد از انتشار، بسیاری از گروهها به آن اقبال نشان دادند. این متن، یکی از متون پیشنهادی امسال هم بود، منتها گروهی که پیشنهاد داده بود، فرصت اجرای آن را نداشت. به همین خاطر امسال تلاش کردیم چند متن منتشر کنیم. البته به خاطر گرانی کاغذ و... نتوانستیم متون بیشتری منتشر کنیم.»
این نمایشنامهنویس و کارگردان در ادامه در این مورد که آیا میتوان شیوههای اجرایی و تکنیکهای نمایش سنتی ایرانی را در متن پیاده کرد، یا اینکه کارگردانها در مرحله تمرین و اجرا باید به آن بپردازند و این شیوهها بیشتر بر پایه بداهه شکل میگیرد؟، گفت: «متن و اجرا در نمایشهای آیینی و سنتی، به ویژه نقالی و تخت حوضی و تعزیه، تابعی از هم هستند. یعنی نمیشود یک نمایشنامهای را بنویسید که در ساختار متن، ویژگی تخت حوضی نداشته باشد و بعد در اجرا بخواهید آن را به طور کامل به شیوه تخت حوضی اجرا کنید. گونههای نمایش سنتی ما، زیر مجموعه نمایشهای روایی هستند. قطعا این ویژگی را باید داشته باشند و باید در حلقه تماشاگران اجرا شوند. حتی اگر در تماشاخانه یکسویه هم اجرا شود، باید قراردادهای سکوی اجرایی را رعایت کند. اگر متن به این شیوه نوشته نشود، امکان دارد برخی از ویژگیهای نمایشهای سنتی را هم در آن ببینیم، منتها ساختار آن به صورت صددرصد در قالب نمایش آیینی- سنتی ایران نمیگنجد. این نکته مهمی است. مگر اینکه بخواهیم از این نمایشنامهها الهام بگیریم و متن دیگری خلق کنیم که آن بحث دیگری است.»
اما مساله دیگر این است، که بهرام بیضایی به عنوان پرکارترین نمایشنامهنویس این دوره از جشنواره، خودش تا کنون، بسیاری از نمایشنامههایش را کارگردانی کرده است. بیضایی با شناخت دقیق و درستی که از نمایش شرق دارد، در این زمینه بسیار موفق بوده و توانسته به الگویی اجرایی برسد که امضای خودش را هم پای اجرای اثر دارد.
اما نکته این است که آیا گروههای دیگری که به اجرای نمایشنامههای بهرام بیضایی میپردازند، با نگاه مستقل خود این نمایشنامهها را اجرا میکنند یا در اجرا هم ما با بازنمایی نگاه و شیوه بهرام بیضایی مواجه هستیم.
فتحعلیبیگی معتقد است که این طور نیست و میگوید: «باز نمایی که نیست. اما آن متنها ویژگیهایی دارند که روش خاصی از اجرا را میطلبند. اما خلاقیت کارگردان را هم نمیتوان نادیده گرفت. کما اینکه در روز دوم جشنواره، دو اجرا از «بندار بیدخش» داشتیم که یکی را جواد صداقت از جنوب آورده و دیگری هم کار مرجان صادقی بود و پایاننامه کارشناسی ارشد او است و خیلی هم برای این کار زحمت کشیده. هر یک از این کارگردانها، مطابق درک و دریافت خودشان کار کردهاند. جواد صداقت همیشه از آئینهای جنوب به عنوان چاشنی کارهایش استفاده میکند. اما متنی که آقای بیضایی نوشته هم یک ساختاری از اجرا را میطلبد. چنانکه «سلطانمار» یک ساختار اجرایی میطلبد و «مرگ یزدگرد» ساختاری دیگر. همانطور که من در ابتدا عرض کردم که در نمایشهای آیینی- سنتی متن و اجرا تابعی از هم هستند، این ویژگی در برخی از نمایشنامههای آقای بیضایی هم دیده میشود. و به نظرم خیلی هم درست است. آقای بیضایی توانسته جلوههای نوینتری از قراردادهای متن و اجرا را در حوزه نمایشهای ایرانی ارائه دهد.»
در پایان فتحعلیبیگی در ارزیابی این دوره از جشنواره نمایشهای آیینی- سنتی این طور می گوید: «ما در تولید متن و آموزش این حوزه مشکل داریم. ما در دورهای به اجرا توجه میکردیم، بعدها به بخش پژوهش توجه کردیم. الان هم میبینیم که آموزش یک بخش بسیار مهمی است که فراتر از آنچه که اکنون هست، باید باشد. باید کارگاههای آموزشی مفیدی برای علاقمندان این حوزه برگزار کنیم که بتوانند یاد بگیرند. ما نه فیلم آموزشی داریم و نه کتاب آموزشی. در این سالها سعی کردهایم با ارائه فیلمهای اجرا، فرصتی فراهم کنیم که دست کم علاقمندان این حوزه بتوانند با دیدن، تجربه لازم را به دست آورند. اما این کفایت نمیکند. ما هم به کتابهای آموزشی نیاز داریم و هم به کارگاههای آموزشی. تا بتوانیم این ضعف را برطرف کنیم. اما در مجموع از سال 68 تا 98، سی سال از برگزاری این جشنواره میگذرد. در طول اینسالها به تدریج، تجربه پیشکسوتها به جوانان تحصیلکرده منتقل شده است و آثار قابل توجهی هم در این زمینه ارائه دادهاند.ما پاسداران مرزهای فرهنگی هستیم. همانطور که از مرزهای جغرافیایی و سیاسی این سرزمین باید حراست شود، برگزارکنندگان و گروههای این جشنواره هم از طلایهداران مرزهای فرهنگی هستند و باید شرایط، برای آنها مهیا شود.»